دیدار با ذبیحالله منصوری
نویسنده:
اسماعیل جمشیدی
درباره:
ذبیح الله منصوری
امتیاز دهید
ذبیح الله منصوری (1365- 1276ش) نویسنده مطبوعات و مترجمی پرکار صاحب 1400 اثر است. وی دارای نثری ساده و قابل فهم بوده و به کمک تخیل و وسعت اطلاعات، نثری سرگرم کننده و جذاب داشته. این کتاب به کوشش اسماعیل جمشیدی در پنج بخش تدوین شده که در بخش نخست آن پنج گفتکو با ذبیح الله منصوری آمده و در بخش های دیگر، نظر دیگران درباره او و کتابشناسی آثار وی جمع آوری شده است. در پایان کتاب هم فهرست نام اشخاص و نامهای مهم فراهم شده است.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیدار با ذبیحالله منصوری
من مدافع منصوری نیستم، او همکار من بود و اگر کاری برایش انجام دادم، خیلی خوشحالم که این کار را انجام دادم، چون بعدها دیدم که این اثر به مسیر پژوهشی ما کمک کرد. منصوری آدمی آگاه بود، کارش را دوست داشت و عاشق کارش بود، هیچ لذتی بالاتر از این نبود که ایشان بنویسند و نوشتهاش خوانده شود، به تیراژ اهمیت میداد، راههایش را پیدا کرده بود؛ حال اگر نگوییم این ویژگی او ژنتیکی بود، اما او جزو افراد خاصی بود که میدانست چطور میتواند خواننده را جذب کند و نگه دارد و تا آخر بکشاند! چون بسیار مطالعه کرده بود. برخلاف خیلی از نویسندهها که محدود و در یک شاخۀ خاص مطالعه میکنند، او بسیار وسیع و گسترده مطالعه کرده بود؛ گاه معلوماتی بیش از مؤلف اصلی داشت، حتی از بیحوصلگی خوانندۀ ایرانی خبر داشت. بنده بارها راجع به همین قضایا با ایشان صحبت کردم، علت توضیح واضحاتش در کتابها که صدای خیلیها را درآورد این بود که خوانندۀ عادی را هم جذب کند و نگه دارد.
مثلاً، وقتی از دوگل و تیمور لنگ سخن میگفت، همۀ جزئیات را عنوان میکرد که نشان از معلومات انبوه او داشت، وقتی میخواست روی موضوعی کار کند همۀ اینها را جمع میکرد و در بطن آن قضیه میریخت. او میگفت من پاورقی را برای خوانندههای مجله و روزنامه مینویسم نه برای استادان و دانشجویان آکادمیهای بزرگ و معتبر دنیا. اما اتفاقی که افتاد این بود که کار او به حدی جذاب بود که همۀ آنها هم خوانندهاش شدند! از شاملو و نراقی گرفته تا خیلی از افراد سرشناس دیگر، همه منصوری میخواندند، روشنفکران خیلی تندوتیز و افرادی که با چنگال فالوده میخوردند هم منصوری خواندند، حتی برخی با منصوری کتابخوان شدند. وقتی لذت مطالعه به جان کسی بیفتد، دائماً خوراک میخواهد؛ کم نبودند خوانندههای عادی و عامی او که بعدها تبدیل به خوانندۀ نخبه شدند و به آثار نخبه روی آوردند. نکتۀ اساسی این است که منصوری جامعهاش را خوب میشناخت، ضعفهایشان را میدانست، بیحوصلگیشان را میدانست؛ بنابراین کاری عرضه میکرد که اینها را اقناع کند.
گفتوگو با اسماعیل جمشیدی در باب تاریخنگاری ذبیحالله منصوری
1398/4/5 ۱۰:۲۹ - منبع: فرهنگ امروز