غرش طوفان - جلد 7
نویسنده:
الکساندر دوما
مترجم:
ذبیح الله منصوری
امتیاز دهید
✔️ رمان غرش توفان ادامه رمان ژوزف بالسامو و شرح تاریخ فرانسه در زمان لوئی شانزدهم و نحوه ی شکل گیری و نهایتا انقلاب فرانسه در قالب یک داستان
دوره هفت جلدی غرش طوفان ترجمه مجموعه ای از رمان های الکساندر دوما می باشد که از نظر داستانی و تاریخی دنباله یکدیگر بودند. این رمانها عبارتند از:
1- گردنبند ملکه
2- آنژ پی تو
3- کنتس دو شارنی
4- شوالیه دو مزون روژ (شوالیه خانه قرمز)
بیشتر
دوره هفت جلدی غرش طوفان ترجمه مجموعه ای از رمان های الکساندر دوما می باشد که از نظر داستانی و تاریخی دنباله یکدیگر بودند. این رمانها عبارتند از:
1- گردنبند ملکه
2- آنژ پی تو
3- کنتس دو شارنی
4- شوالیه دو مزون روژ (شوالیه خانه قرمز)
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/01/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غرش طوفان - جلد 7
روز بعد محاکمه ملکه صبح زود موهای خود را بریده در پاکتی گذاشته تا بین پسر و دخترش تقسیم شود.سیمون جلاد امده و یک کشیش که سوگند وفاداری به قانون اساسی خورده صبح زود دوتاورنی پیش او رفته درخواست می کند به عنوان کمک همراه او باشد تا ملکه را ببیند.ملکه تقاضای دعا و امرزش کشیش را رد همراه وی و سیمون سوار ارابه شده به سمت محل اعدام رفته در راه صدای سگ خود را شنیده که دوتاورنی او را سر دست برای او بلند کرده در محل اعدام ملکه مستقر چیزی به سرعت خود را به زیر جایگاه اعدام رسانده بعد قطع شدن سر ملکه دوتاورنی بود که در زیر جایگاه به قلب خود کارد زده و همانجا می میرد .سیمون پاره دور با چماق سر سگ را له می کند.
ژنویو که دستگیر شده و لورن که با دسیسه سیمون پاره دوز برای شهادت دستگیر شده محکوم به اعدام شده لورن در بیرون دادگاه دیمر را یافته چون می فهمد که می خواهد در اخرین لحظات ژیونو را شکنجه روحی کرده با او دوئل و وی را بقتل رسانده با مجوزی که دیمر برای ملاقات با زندانیان در اتاق انتظار مرگ به دست اورده بدانجا رفته و سرانجام 3 دوست پشت سر هم سرشان با گیوتین قطع و در یک سبد می افتد....
ژنویو که فکر میکرد شوهرش گریخته به خانه لندی رفته و با او رابطه برقرار کرده یک روز صبح از لندی می خواهد قبل بازداشت از کشور فرار کنند.لندی که دو گذرنامه جعلی دارد موافقت و برای اوردن کالسکه به خانه لورن رفته ولی دیمر وارد خانه شده ژیونو را برای نقشه اش با خود برده در دادگستری نامه منشی وزارت جنگ برای تحویل گرفتن 100 نظامی بازداشتی را نشان داده و با کمک منشی دادگستری تا پاسی از شب به بهانه امور اداری در کونسیرژری با زنش مانده نامه ای در لوله قرار داده در نان ملکه که شب وقتی زنی وارد شد لباس خود را با او عوض کرده و فرار کند.
از طرفی تاورنی نقشه کونسیرژری را یافته با ریش انبوه و قیافه ژولیده با عصای موسوم به قانون اساسی بر زمین کف دادگستری کوبیده مدخل تونل مخفی را یافته از سیمون که با دادستان فوکیل تنویه می خواهد پسر کاپه را به شهادت شرم اور علیه مادرش وادار و با مراجعه پسر خودداری کرده و تاورنی در دکه نگهداری وسایل کارکنان در وسط سالن مخفی شب بیرون امده ولی یک وفادار به انقلاب نقشه های معمار را گرفته همان شب مسیر را به سان تر نشان داده تاورنیه با همدست کردن یکی از نگهبانان در ورودی جای او را گرفته و نقشه خود را به دادن سوهان تیز از پنجره سقف با نامه فرار به ملکه و کندن یک مله پنجره توسط ملکه که با نقشه دیمر همراه می شود...
ژنویو و موران به دیدن ملکه همراه لندی رفته در راه به طور ظاهرا اتفاقی از یک زن یک دسته گل میخک خریداری به داخل رفته و در هنگام عبور ملکه یک گل میخک برداشته داخل ان نامه ایت که باید در روز مشخص برای هواخوری به محیط باغ زندان رفته همراه با دختر و خواهر شاه فرار کنند.یک گل داخل پلکان افتاده و سیمون ان را برداشته کاغذ را کشف اطلاع داده لورن و لندی در مظان اتهام قرار گرفته و ملکه در روز موعود اعلان می دارد که دخترش بدلیل عدم پیاده روی کسل و بیمار شده از سان تر درخواست گردش در محوطه می نماید که رفته و مادر گل فروش که ارته میس ملکه خرد و عقل که جایگزین خدا شده زن گل فروش را که بقیه گلها را بدرون رودخانه ریخته نام او و ادرس را به لورن لو داده دختر گل فروش که مادرش زندانبان ملکه است و هالوئیه نام دارد دستگیر به جرم خود در دادگاه اعتراف و دو نفر از مادر وی می خواهند اگر ملکه او را عفو کند دخترش را نجات می دهند.
در روز موعود که ملکه و دو نفر دیگر پایین امده مادر گلفروش هالوئیه که با شهادت خود در دادگاه به تحریک سیمون موجب حکم اعدام دختر خود شده نیمه دیوانه خود را روی پای ملکه انداخته و سد مسیر او می شود.
ملکه سگ کوچکی داشته که همراه وی بوده و او در داخل محوطه به سمت مدخل تونل در انتهای سرداب پارس سیمون سر می رسد و مدخل را کشف و نگهبانان را خبر مسیر نقب تا خانه مجاور پیدا ملکه را به زندان کونسیرژری منتقل و مردم برای دیدن نقب به محوطه می روند.
دیمر می گوید که انها مقداری اسید قاچاق تا چرم تولید و به قیمت خوب بفروشند و برای مخفی ماندن راز سعی در قتل داشته اند. روز بعد سیمون پاره دوز که مسئولیت تربیت فرزند کاپه کا از ان به بعد لویی هفدهم نامیده می شود را بر عهده دارد او را بشدت تنبیه و کودک در حال فرار به لورن دوست لندی برخورد و سیمون می خواهد شعری علیه پدر و ملکه کودک بخواند که او امتناع می کند و لورن مانع زدن کودک شده و به سیمون گوشزد می کند.
کاغذی سیمون کف راهرو پیدا کرده باد می برد ولی توطئه ای کشف ملکه در پشت بام به سمت شمال نگاه می کند که در بالکنی زن و مردی برای او دست تکان می دهند.لندی با دوربین از دور دیده به سمت خیابان دویده ولی زن و شوهر رفته بودند.لندی عاشق ژنویو شده عشق خود را به او ابراز داشته و زن از او می خواهد برای جلوگیری از گناه دیگر به خانه انها نیاید و نامه ای در توجیه به شوهر بنویسد.لندی در خانه خود را محبوی و دیمر با موران مشورت و برای نقشه خود که گروهی برای فرار ملکه هستند به کمک لندی نیازمند از زن می خواهد نامه ای به لندی نوشته و او را دوباره به خانه کشانده خود دیمر به خانه لندی رفته با او صحبت و حقیقت گفته می شود.
موران با کلاه گیش مصنوعی و عینک سبز که همان تاورنیه است در خانه و با ژیونو با لندی ملاقات و در حالی که او و دیمر در گروهان گارد ملی عضو و مامور محافظت از تانپل هستند از لندی می خواهند انها را به زندان تانپل برده و با ملکه ملاقات و او را ببینند.
پاینده باشید.
دستتان درد نکند.کار بزرگ وارزشمندی انجام دادید.سرکار خانم اگربرایتان مقدور است رمان 10 جلدی سه تفنگدار را آپلود نمایید.سپاس ودرود برشما .