رسته‌ها
دیوان حافظ - غزلیات - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 45 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 45 رای
مژده اى دل که مسیحا نفسى می ‏آید
که ز انفاس خوشش بوى کسى مى‏ آید
ز غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زده‏ ام فالى و فریاد رسى مى‏ آید
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
992
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
kalltun
kalltun
1394/11/13

کتاب‌های مرتبط

ج‍ه‍ان‍گ‍ی‍رن‍ام‍ه‌
ج‍ه‍ان‍گ‍ی‍رن‍ام‍ه‌
4.6 امتیاز
از 29 رای
دیوان عمید
دیوان عمید
4.6 امتیاز
از 11 رای
سلسلة الذهب
سلسلة الذهب
4.3 امتیاز
از 331 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان حافظ - غزلیات - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
8
(موسیقی و نقش در شعر حافظ)
شعر در ایران می بایست بار هنرهای دیگر را نیز به دوش بکشد، یعنی بار موسیقی و نقش. این است که می بینیم که شعر حافظ که می توان گفت نوع کامل این معنا است، هم نقش در آن هست، هم موسیقی. همیشه در حالت تصویر است، با تصویر می خواهد خاطر نشان سازد، با سایه روشن، با ابهام هایی که دارد، با ابهام ها و کنایه هایی که دائماً بازی می کند، هم با گوش و هم با ذهن. می خواهد بگوید که جواب هنرهای دیگر را هم باید در اینجا از شعر گرفت، زیرا هنرهای دیگر به طور کلّی منع مذهبی داشته اند. همینطور پای رقص هم به میان می آید. تمام وجود در یک نوع حالت اهتراز می بایست از این شعر و آهنگ استفاده کند، و بی تردید شعرهای حافظ، هم با آهنگ خوانده می شده و هم با رقص همراه بوده، در مجالسی که در زمان خود او -در دوره هایی که گشایش بیشتر بوده- تشکیل می گردیده؛ یعنی با حرکات موزون بدن که عارفان به آن "سماع" می گفتند و همیشه با موسیقی همراه بوده. چون به احتمال خیلی زیاد صدای حافظ خوب بوده است غزل خود را در مجلس می خوانده و دیگران به همراه غزل می نواختند و چه بسا رقص هم می کردند. حالا من دو سه بیت را در اینجا به عنوان نمونه می آورم، تا ببینید که چه اندازه هماهنگی دارد با رقص:
*سمن بویان غبار غم چو بنشینند، بنشانند*
*پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند*
*به فتراک جفا دل ها چو بربندند، بربندند*
*ز زلف عنبرین جان ها چو بگشایند، بفشانند*
*به عمری یک نَفَس با ما چو بنشینند، برخیزند*
*نهال عشق در خاطر چو برخیزند، بنشانند*
تا به آخر...
ببینید چقدر بازی در کلمات هست. مثل موج می برد و می آورد و نهایتاً با آهنگ بدن و با آهنگ رقص، موضوع را همراهی می کند. بسیاری از غزل ها همین خاصیت را دارند و به همین دلیل است که در این ششصد سال تقریباً می توان گفت که غزل و موسیقی با هم همراه بوده اند، یعنی اگر در جایی بنوازند ولی شعر نباشد، احساس نقص و کمبود می شود، چون انتظار دارند که حتماً یک غزل باید با این نواختن همراه شود. از زمانی که حافظ و سعدی وارد زبان فارسی شده اند، دیگر موسیقی و هر نوع آهنگی را در ایران این دو اشغال کرده اند. به طور استثناء ممکن است غزلی از عطار یا از عراقی و حتی مولانا خوانده شود. با همه ی آهنگی که در اشعار مولانا هست، سعدی و حافظ بیشتر از او در صحنه اند، برای اینکه به تمام معنا اینها تطابق پیدا کرده اند با موسیقی، با آهنگ و با روح ایرانی. به هرحال این چیزی است که هست و همراه شده با تاریخ ایران. در عرض این ششصد-هفتصد سال حضور دارد و هنوز هم برجاست.
(کتاب "چهار سخنگوی وجدان ایران" نوشته دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن صفحه 188)
‍ رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
حافظ
.
.
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟ /........../ ای خاجه درد نیست وگرنه طبیب هست
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است - با دوستان مروت با دشمنان مدارا
.
نــــذر کردم گــــر ازین غــــــم به درآیم روزی
.
تا در میــــــکده شـــادان و غـزل خوان بـــروم

.
.
یکی از بهترین تصحیح های دیوان حافظ است.

دکتر پرویز ناتل خانلری یکی از دانشمندان بزرگ در عصر پهلوی ها می باشد براستی که از بهترین محققین در حوزه ادبیات قدیم ایران هستند متاسفانه جلال آل احمد چشم دیدن این دانشمند بزرگ نداشت و هرجا نشست و برخاست میکرد او را می کوبید ... دلیلش هم واضحه چونکه خودش نه سواد ادبیات قدیم ایران داشت نه عرضه اش داشت فکر میکرد با دوتا قصه ای که نوشته اعلامه دهر شده!
یکی از بهترین تصحیح های دیوان حافظ است. البته تصحیح مرحوم رشید عیوضی(انتشارات صدوق) هم قابل توجه است.
دیوان حافظ - غزلیات - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک