زندگی و زمانه شاه
نویسنده:
غلامرضا افخمی
امتیاز دهید
«زندگی و زمانه شاه» دی ماه سال ۱۳۸۷ روانه بازار کتاب در خارج از کشور شد؛ کتابی است به قلم دکتر غلامرضا افخمی، مدیر پروژه تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران که انتشارات دانشگاه کالیفرنیا آن را منتشر کرد. کتابی درباره آخرین شاه ایران که نویسندهاش که در زمان سلطنت وی معاون وزیر کشور، استاد علوم سیاسی و معاون رییس دانشکدۀ اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه ملی بود، آن را «ثمره نه فقط سالها پژوهش بلکه ثمره زندگی سیاسی - اجتماعی خود و کسانی که در آن زمان در ایران بودند»، خوانده است.
نویسنده از تولد محمدرضا پهلوی آغاز و فراز و فرودهای دوران سلطنت او را بررسی کرده و البته تحولات منتهی به انقلاب سال ۵۷ حجم قابل توجهی را به خود اختصاص داده، چنانکه از ۲۶ فصل این کتاب، هفت فصل آن به مسأله انقلاب مربوط میشود. بخش پایانی کتاب هم به خروج محمدرضا شاه از ایران و مرگ وی میپردازد.
بیشتر
نویسنده از تولد محمدرضا پهلوی آغاز و فراز و فرودهای دوران سلطنت او را بررسی کرده و البته تحولات منتهی به انقلاب سال ۵۷ حجم قابل توجهی را به خود اختصاص داده، چنانکه از ۲۶ فصل این کتاب، هفت فصل آن به مسأله انقلاب مربوط میشود. بخش پایانی کتاب هم به خروج محمدرضا شاه از ایران و مرگ وی میپردازد.
آپلود شده توسط:
mtabrizi
۱۳۹۴/۱۱/۱۶
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زندگی و زمانه شاه
می گفت اون زمان شاه یه کاباره درست کرده بود یه مسجد اهل هر کدوم بودی می رفتی همون جا
کسی غصه نون نداشت انقدر که کار فراوون بود دولت شغل ایحاد کرده بود همه شاد بودن همه چیزم خوب بود
اون زمان پسره از خدمت می اومد شرایط ازواج داشت نه مثل الان که طرف 50 سالش شده مجرده
اگه اون زمان ادمای لابالی تک و توک بودن الان گله این کی این همه دخترا و زنا مردا فاسد بودن
تو استهداد درس خوندن داشتی می رفتی دانشگاه دولتم حمایتت می کرد میشدی یه فرد مفید نه این که دانشگاه پولکی باز بشه و فقط مدرک بگیری و پس فردا سگ دو بزنی پی یه لقمه نون دولت وقتی اینجوری می کنه باید فکر اشتغال اون فرد تحصیل کرده هم باشه
اینا چیو نشون میده اونی که راس کاره یا اینکاره نیست یا هدفش فقط جیب خودشه
قصاب شغلش قصابیه دندون پزشک دندون پزشکی جای دندون پزشک قصاب بزاری چی میشه مسخره میشه که هیچی اشوب به پا میشه کشور ما دقیقا این وضعیت پیدا کرده
« انقلاب باید فرقی با گذشته داشته باشه! در زمان شاه مردم رفاه نداشتند درآمدها کم بود تمام مسئولین از دم دزد بودند مردم ایران در دنیا اعتبار نداشتند گرانی بیداد میکرد مسئولین پدر مردم را درآورده بودند رشوه خواری رواج پیدا کرده بود تمام اجناس بنجل دنیا را وارد ایران میکردند کشاورزی نابود شده بود تمام رودخانه ها و دریاچه ها و تالاب ها خشک شده بود بانک ها کارشان فقط رباخواری بود قاضیان رشوه خوار بودند و به ناموس زنان چشم داشتند. پلیس همدست دزدان و کلاهبرداران بود. دولت به زور دروغ حکومت می کرد. تمام انتخابات با تقلب انجام می شد. همه وکلا سو سابقه داشتند آزادی اندیشه و بیان وجود نداشت. زندان ها پر بود از مخالفین. اعدام فراوان شده بود. انواع مواد مخدر رواج فراوانی داشت. مافیا بر تمام کشور رخنه کرده بود و اقتصاد را در چنگال گرفته بود. خلاصه خیلی رژیم بی رحمی بود به خاطر آن مردم انقلاب کردند تا به بهشت امروزین برسند! » بازتولید وضع پیش از انقلاب این بار به نام انقلاب ، فقط ثمره کنش نیروهای حاکم پس از انقلاب نیست ؛ کسانی که از این کشور رفتند و از نفوذ و توان خود در خارج برای تحریک دیگران به تضعیف و تخریب کشور استفاده کردند نیز در این روند مؤثر بوده اند ؛ امری که اکنون بی پرده ، در همراهی با عربستان و تقاضا از مستأجر کاخ سفید برای حمله به ایران نمود یافته است . نویسندگان خطبه های ارتجاعی از این دست ، بهتر است به این پرسش پاسخ دهند که چرا نظام به رغم بحران های پی در پی که هر یک برای ساقط کردن یک دولت کفایت می کنند ( جنگ هشت ساله ، تحریم ، خلاء ناشی از فروریزی کانون اردوگاه سوسیالیستی و ... ) هنوز دوام آورده اند و مشخصاً فعالان سیاسی وقتی نظام را در پرتگاه نابودی می بینند ، چه در سال 76 و چه در 92 ؛ چه بسا به رغم میل خود ، به ابقاء و تقویت آن تن می دهند ؟ فراتر از این ، خطبه نویسانی از این دست ، به جای لودگی و دلقک بازی ، بهتر است گزینه مطلوب خود را تعرفه کنند . محض اطلاع خدمت تان عرض کنم وقتی از من می پرسند که « چه کنیم ؟ » ، پاسخ می دهم « همین را که داریم ، از دست ندهیم . آن طرف کسانی هستند که برای به قدرت رسیدن حاضرند کشور پامال بیگانه شود . وقتی رضا شاه و میلیشیا و حکومت وحشت را می ستایند و طالب حکومتی هستند که رأس آن به انتخاب دوره ای مردم ، قابل تغییر نیست ، شک نداشته باشید که نتیجه پس از کشتار و ویرانی و انتقام گیری گسترده ، در بهترین حالت ، بازتولید همین وضع کنونی خواهد بود . به عنوان شاهد زنده تحولات سی سال اخیر می گویم که به این تقسیم بندی قبل از انقلاب و پس از انقلاب توجه نکنید ؛ خورده ـ برده های پیش و پس از انقلاب در نابودی انقلاب و نسل از جان گذشته و آرمان گرای مقطع انقلاب ، همدست اند و ثمره کارکرد خود را به پای آنان می نویسند . این مکر و رندی و بی شرمی را با به جان هم انداختن اینان می توان به خودشان برگرداند . »
انقلاب باید فرقی با گذشته داشته باشه! در زمان شاه مردم رفاه نداشتند درآمدها کم بود تمام مسئولین از دم دزد بودند مردم ایران در دنیا اعتبار نداشتند گرانی بیداد میکرد مسئولین پدر مردم را درآورده بودند رشوه خواری رواج پیدا کرده بود تمام اجناس بنجل دنیا را وارد ایران میکردند کشاورزی نابود شده بود تمام رودخانه ها و دریاچه ها و تالاب ها خشک شده بود بانک ها کارشان فقط رباخواری بود قاضیان رشوه خوار بودند و به ناموس زنان چشم داشتند. پلیس همدست دزدان و کلاهبرداران بود. دولت به زور دروغ حکومت می کرد. تمام انتخابات با تقلب انجام می شد. همه وکلا سو سابقه داشتند آزادی اندیشه و بیان وجود نداشت. زندان ها پر بود از مخالفین. اعدام فراوان شده بود. انواع مواد مخدر رواج فراوانی داشت. مافیا بر تمام کشور رخنه کرده بود و اقتصاد را در چنگال گرفته بود. خلاصه خیلی رژیم بی رحمی بود به خاطر آن مردم انقلاب کردند تا به بهشت امروزین برسند!
بقول سعدی الحمدلله که از آن جهنم برهیدیم و به این نعیم برسیدیم . نوش جانمان :)):))
انقلاب باید فرقی با گذشته داشته باشه! در زمان شاه مردم رفاه نداشتند درآمدها کم بود تمام مسئولین از دم دزد بودند مردم ایران در دنیا اعتبار نداشتند گرانی بیداد میکرد مسئولین پدر مردم را درآورده بودند رشوه خواری رواج پیدا کرده بود تمام اجناس بنجل دنیا را وارد ایران میکردند کشاورزی نابود شده بود تمام رودخانه ها و دریاچه ها و تالاب ها خشک شده بود بانک ها کارشان فقط رباخواری بود قاضیان رشوه خوار بودند و به ناموس زنان چشم داشتند. پلیس همدست دزدان و کلاهبرداران بود. دولت به زور دروغ حکومت می کرد. تمام انتخابات با تقلب انجام می شد. همه وکلا سو سابقه داشتند آزادی اندیشه و بیان وجود نداشت. زندان ها پر بود از مخالفین. اعدام فراوان شده بود. انواع مواد مخدر رواج فراوانی داشت. مافیا بر تمام کشور رخنه کرده بود و اقتصاد را در چنگال گرفته بود. خلاصه خیلی رژیم بی رحمی بود به خاطر آن مردم انقلاب کردند تا به بهشت امروزین برسند!
بقول سعدی الحمدلله که از آن جهنم برهیدیم و به این نعیم برسیدیم . نوش جانمان
لطفا بزرگترها وتاریخدانان راهنمایی بفرمایند تا مطلع شویم.
ضمنا بیننده سریال معمای هویدا وشاه هم هستم!با تشکر!!![/quote]
انقلاب باید فرقی با گذشته داشته باشه! در زمان شاه مردم رفاه نداشتند درآمدها کم بود تمام مسئولین از دم دزد بودند مردم ایران در دنیا اعتبار نداشتند گرانی بیداد میکرد مسئولین پدر مردم را درآورده بودند رشوه خواری رواج پیدا کرده بود تمام اجناس بنجل دنیا را وارد ایران میکردند کشاورزی نابود شده بود تمام رودخانه ها و دریاچه ها و تالاب ها خشک شده بود بانک ها کارشان فقط رباخواری بود قاضیان رشوه خوار بودند و به ناموس زنان چشم داشتند. پلیس همدست دزدان و کلاهبرداران بود. دولت به زور دروغ حکومت می کرد. تمام انتخابات با تقلب انجام می شد. همه وکلا سو سابقه داشتند آزادی اندیشه و بیان وجود نداشت. زندان ها پر بود از مخالفین. اعدام فراوان شده بود. انواع مواد مخدر رواج فراوانی داشت. مافیا بر تمام کشور رخنه کرده بود و اقتصاد را در چنگال گرفته بود. خلاصه خیلی رژیم بی رحمی بود به خاطر آن مردم انقلاب کردند تا به بهشت امروزین برسند!
چرا گور های دسته جمعی افرادی که پاره ای مدعی کشتار آنها پس از فرار پیشه وری وفرقه چی ها بسوی آغوش برادر بزرگتر می باشند یافت نشده است؟
آیا تخلیه دارایی های بانک های تبریز به هنگام فرار بسوی شمال ارس توسط فرقه چی ها را باید چپاول وغنیمت جنگی به حساب آورد و یا مصادره انقلابی؟
لطفا به نقشه تجزیه ایران با دقت بنگرید:
http://www.kavehfarrokh.com/wp-content/uploads/2010/11/Bernard-Lewis-Plan-2011.jpg
نه تنها قزوین و کرج بلکه گیلان نیز به آذربایجان جنوبی پیشکش شده و با الحاق استان بوشهر به فارس کشوری بنام قشقاییستان ایجاد شده است.
بی انصاف ها حتی از خراسان رضوی هم نگذشته و دریغشان آمد کشور ترکمنستان جنوبی افزایش نیابد.
هدف نهایی دوستان پاکسازی قومی ونژادی وفرهنگی می باشدکه این در نهایت به "ایرانستان" تبدیل خواهد شد.
در سال 1821 بر پایه معاهده ای که میان حسنعلی میرزا فرمانفرما حاکم فارس با کاپیتان بروس از طرف کمپانی هند شرقی بسته شد امنیت خلیج فارس به دلیل ناتوانی ایران در ایجاد امنیت وبرخورد با دزدان دریایی عرب به کمپانی واگذار شد و در عمل تسلط سیاسی ایران بر بحرین با وجود پیوند های فرهنگی و مذهبی, تشیع, از میان رفت واعتراض های گهگاه دوران قاجار وبویژه ناصرالدین شاه مانع از دست کشیدن بریتانیا نشد.
آرارات
پیمان سعدآباد چندان به سود ایران نبود ولی ایران در برابر واگذاری آرارات به ترکیه بخشی از کردستان ترکیه را بدست آورد وبه آذربایجان غربی افزود که در این نقشه قابل تشخیص می باشد:
https://homeyra.files.wordpress.com/2008/05/persia-territory-history.gif
افغانستان
بر مبنای معاهده پاریس در سال 1858 دولت ایرانبه دلیل فشار نظامی بریتانیا استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت هرچند در دهه های بعدی در مرز تغییراتی به وجود آمد وگمان دارم در حکمیت مک ماهون که به سود افغان ها بود در دوران مظفرالدین شاه دو سوم سیستان به افغان ها واگذار شد تا میزان نفوذ ایران گرفتار چنگال خرس روس در این بخش نزدیک به هند کم شود.
قرارداد 1933
در طول تاریخ دویست ساله هیچگاه میان ایران و بریتانیا قراردادی منصفانه ایجاد نشد.
ولی انصاف دهیم که آیا ما در سال 1933 خود به تنهایی قادر به مدیریت صنعت نفت بودیم؟ آیا اکنون کشور همچون جزیره ای دورافتاده در خصوص صنایع نفت وپتروشیمی خودکفا شده وچرا در میدان مشترک گازی با قطر ما عقب افتاده ایم؟
گفته می شود بریتانیا برای از دست ندادن خوزستان زرخیز در آن سال آماده حمله مستقیم واشغال وتکرار داستان شیخ خزئل شده بود ونباید قتل فجیع ایمبری کنسول ایالات متحده در سقا خانه آشیخ هادی تهران را به هنگام گفتگو برای جذب سرمایه شرکت های نفتی ایالات متحده به هنگامنخست وزیری قوام السلطنه در دوران سردار سپه فراموش نمود.
هزاران خیانتی که رضا شاه در حق ایران مرتکب شد
آیا امکان دارد از میان این هزاران خیانت صد عدد از مهمترین انها را به ترتیب بیان بفرمایید؟