رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
هورلا
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
✔️ مجموعه ۱۲ داستان کوتاه از گی دو موپاسان نویسندهٔ مشهور فرانسوی

از داستان هورلا:
از هنگامی که انسان می‌اندیشد، از زمانی که می‌تواند اندیشه‌اش را بگوید و بنویسد، احساس می‌کند که در کنار رازی ناگشوده زندگی می‌کند که اندامهای حسی زمخت و ناقص او از کشف آن ناتوانند و می‌کوشد به برکت هوش خود بر ناتوانی‌های اندام‌هایش غلبه کند. هنگامی که این هوش هنوز در مرحلهٔ ابتدایی بود، حضور پدیده‌های نامشهود، اشکال ترسناک و عوامانه‌ای به خود گرفت، صوری چون اوهام مابعدالطبیعی و شایع در میان مردم، افسانه‌های ارواح سرگردان، پریان، اجنه، مردگان بازگشته به دنیای زندگان، اختراع افراد متوسط و احمق‌ترین مردم و حاصل فعالیت بی‌وقفهٔ مغزهای وحشت‌زده از آفرینش است. هیچ چیزی درست‌تر از این سخن ولتر نیست: خدا انسان را به شکل خود آفریده ولی انسان این تصویر را به خدا نسبت داده است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1394/10/22

کتاب‌های مرتبط

گربه ای که عاشق من شد!
گربه ای که عاشق من شد!
4 امتیاز
از 3 رای
کنیزو
کنیزو
4.1 امتیاز
از 44 رای
واکسی: مجموعه داستان
واکسی: مجموعه داستان
4.1 امتیاز
از 35 رای
خروج اضطراری
خروج اضطراری
4.2 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هورلا

تعداد دیدگاه‌ها:
4
ما روی این دانهٔ خاکی که درون قطرهٔ آبی خیس خورده است، بسیار ناتوان، بی دفاع، بس نادان و کوچک هستیم.
هورلا
گی دو موپاسان
ممنون...
خیلی دنبال این کتاب گشتم...
اما نسخه ی چاپیشو نتونستم پیدا کنم...
باز جای شکرِش باقیِ که خیلی از کتابا رو اینجا میشه پیدا کرد...
بازم خیلی خیلی ممنون...
بسیار عالی
جناب خرتوخر داره دوباره به دوران اوجش برمیگرده
تبریک
مجموعه ای از داستانهای کوتاه
تشکر می کنم :-)
هورلا : مرد احساس می کند تحت تاثیر یک موجود نامرئی است .
کلوشت : زن با آموزگار قرار می گذارد و برای آبروی وی خود را به پایین پرت می کند .
مارکی دوفومرول : دایی پسرک که مردی عیاش بوده در حال مرگ است .
ابلیس : زن قرار است از پیر محتضر مراقبت کند و سعی در جلو انداختن مرگ دارد .
پادشاهان : چند سرباز می خواهند شامشان را با حضور بانوان رونق بخشند .
در بیشه : زن و شوهر پس از سالیان به میعادگاه گذشته ها بازگشته اند .
یک خانواده : پسرک باهوش ازدواج کرده و اکنون یک زندگی شدید معمولی دارد .
مادام هرمه : پسرک مریض شده اما مادرش به علت ترس از واگیر دار بودن مریضی به او نزدیک نمی شود.
هورلا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک