رسته‌ها
آلبوم خیال: مجموعه قصه
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 13 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 13 رای
✔ از متن کتاب:
در حال حاضر اندازه ی یه دستم بهار نظاره کرده بودم. مادرم باهام صحبت کرده بود که اگه یک انگشت دیگر را بشمارم در حقیقت مدرسه ام باز می شود.منزلی زیبایی داشتیم و که به حیاط بزرگ و آجر فرش که حوضی گردی در وسطش می باشد،. برای آنکه حوض فقط نباشد مادرم چند تا گلدون سفالی رو پیش اش نهاده بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
84
آپلود شده توسط:
hmirteymori
hmirteymori
1391/01/11

کتاب‌های مرتبط

عصرونه
عصرونه
5 امتیاز
از 1 رای
گرشاد
گرشاد
4.3 امتیاز
از 8 رای
وقتی همه جا سفید بود
وقتی همه جا سفید بود
4.3 امتیاز
از 3 رای
عشاق نامدار - جلد ۱
عشاق نامدار - جلد ۱
4.7 امتیاز
از 15 رای
جویندگان
جویندگان
4.7 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آلبوم خیال: مجموعه قصه

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
آلبوم خیال: مجموعه قصه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک