سرژ لادکو

این کتاب، ادامه کتاب ناخدای دانوب می باشد.

✔️ خلاصه آنچه که گذشت:
رودخانه دانوب که از چندین کشور اروپایی می گذرد و آنها را سیراب می کند، شاهد جنگهای ناخواسته ای است که بر تعداد زیادی از این کشورها تحمیل شده بود. حوادث این کتاب در همان هنگامه جنگ روی می دهد و دزدان و غاتگران با استفاده از اوضاع درهم و مغشوش آن کشورها، دست به چپاول و سایر اعمال جنایتکارانه می زدند و دستگاه های امنیتی را که در آن هنگام ضعیف شده بودند و بیشتر کارکنان آن به امور مربوط به جنگ می پرداختند، با مشکلات بسیار زیاد از جهاتی لاینحل مواجه می ساختند. کرجی ماهیگیری کوچکی که ناخدای آن (لادکو) نام دارد، همواره با یک سرنشین دیگر که کارآگاهی بسیار مشهور و زیرک است، در رودخانه دانوب، حرکت می کند. لادکو یکی از ماهیگیران زبده است که موفق به فتح مسابقه ماهیگیری و دریافت جایزه برگ مجمع ماهیگیران دانوب شده است. ایوان استریگا، رهبر دزدان و جنایتکاران دانوب، با دزدیدن ناچا، همسر سرژ لادکو، و غارت اموال مردم برای فروش آنها، به طرف دریای سیاه می رود. او برای سرگردان کردن پلیس، نام لادکو را برای خود انتخاب کرده است. از طرف دیگر کارل دراگوش، به همسفر خود یعنی لادکو یا به تعبیری ایلیا بروش ماهیگیر به شدت مظنون است. در یکی از حوادث نادر، در رودخانه دانوب، کارآگاه پلیس به داخل آب سقوط می کند. ایلیا بروش او را نجات می دهد و سپس برای تهیه داروی قلب به شهر می رود...
و اینک ادامه ماجرا...