مرده ها در راه اند
نویسنده:
ناتاشا امیری
امتیاز دهید
در سالهای ١٣٣٢ تا ١٣٩٠ خورشیدی نسلهای گوناگونی از زنهای یک خانواده با نامهای «افسون»، «مهوش»، «آتشه»، «پری» و... موجب رخ دادن اتفاقات عجیبی در زندگی یکدیگر میشوند، مانند یک دومینو که حرکت مهرهای، بقیه مهرهها را میاندازد. یکی با قدرتهای فرا طبیعی، تصوراتش را عینیت میبخشد. دیگری برای رسیدن به خواستههایش به جادو روی میآورد. آنها وقتی دنبال عشق هستند، تنفر را پیدا میکنند و میفهمند در این دنیا قابل دسترس نیست و فقط میشود به خیال آن دست پیدا کرد. آنها حتی گاهی به خاطر ناکامی تا مرز خودکشی هم پیش میروند.
همچنین زندگی شخصیتهای مرد داستان، فرامرزخان، نریمان، جهانگیر و... در تحولات اجتماعی و نقاط حساس تاریخی دستخوش تغییر و تحولات میشود اما فرامرزخان با درکی که از معنویت دارد تمام هویتهای قبلی خود را فراموش میکند. وقایع زندگی هر یک از این مردان میتواند متأثر از افرادی باشد که در زمانهای دیگری هم بودند مثل «ساشای لهستانی» که در زمان جنگ جهانی دوم به اردوگاهی در ایران آمده بود.
در کتاب مردهها در راهند همه در جستجوی این هستند که بفهمند چه چیزی خلأ روحشان را پر میکند اما در همین حال بازیهای دنیا آنها را از حقیقت دورشان میکند. برای آنها مرگ مهم نیست، مهم آن است که چگونه با آن مواجه شوند و بفهمند از زندگی چه یافتهاند.
این رمان ۲ بخش اصلی دارد که بخش اول از ۷ فصل و بخش دوم از ۳ فصل تشکیل شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نفسش بند آمد، واقعیت از رویا هم بهتر بود، حتی اگر مطمئن نبود درست متوجه شده باشد. نیم ساعت مانده به پایان شیفتش، از پرستار کارآموز خواست تزریق باقیمانده را انجام دهد و رو به رختکن دوید. دستپاچه دگمههای روپوش را باز کرد و کلاه سفید را از روی موهای مجعد برداشت. بلوز یقه شومیز را به تن و کفشهای پرستاری را با کفشهای پاشنه بلند عوض کرد. در آینه کمد، چشمهای قهوهایاش برق میزد. از پلهها که پایین میرفت، فکر کرد اگر همه چیز از قبل طراحی شده بود نمیتوانست این قدر طبیعی رفتار کند.»
بیشتر
همچنین زندگی شخصیتهای مرد داستان، فرامرزخان، نریمان، جهانگیر و... در تحولات اجتماعی و نقاط حساس تاریخی دستخوش تغییر و تحولات میشود اما فرامرزخان با درکی که از معنویت دارد تمام هویتهای قبلی خود را فراموش میکند. وقایع زندگی هر یک از این مردان میتواند متأثر از افرادی باشد که در زمانهای دیگری هم بودند مثل «ساشای لهستانی» که در زمان جنگ جهانی دوم به اردوگاهی در ایران آمده بود.
در کتاب مردهها در راهند همه در جستجوی این هستند که بفهمند چه چیزی خلأ روحشان را پر میکند اما در همین حال بازیهای دنیا آنها را از حقیقت دورشان میکند. برای آنها مرگ مهم نیست، مهم آن است که چگونه با آن مواجه شوند و بفهمند از زندگی چه یافتهاند.
این رمان ۲ بخش اصلی دارد که بخش اول از ۷ فصل و بخش دوم از ۳ فصل تشکیل شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نفسش بند آمد، واقعیت از رویا هم بهتر بود، حتی اگر مطمئن نبود درست متوجه شده باشد. نیم ساعت مانده به پایان شیفتش، از پرستار کارآموز خواست تزریق باقیمانده را انجام دهد و رو به رختکن دوید. دستپاچه دگمههای روپوش را باز کرد و کلاه سفید را از روی موهای مجعد برداشت. بلوز یقه شومیز را به تن و کفشهای پرستاری را با کفشهای پاشنه بلند عوض کرد. در آینه کمد، چشمهای قهوهایاش برق میزد. از پلهها که پایین میرفت، فکر کرد اگر همه چیز از قبل طراحی شده بود نمیتوانست این قدر طبیعی رفتار کند.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مرده ها در راه اند