انقلاب ایران و بلشویک‌ های ماورای قفقاز

آقای امنمار ،
نخست اینکه ،تنها به نامهایی چند بسنده میکنم که آشنای همگانند همچون :
بزرگ علوی ، جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی ،صمد بهرنگی ،احمد آرام ،رضا براهنی ، احمد شاملو ، به آذین ،....
و نیز در همه دانشگاههای اروپا و آمریکا بخش بزرگی ازدانشجویان عضو کنفدراسیون بودند که انجمنی چپگرا بود ، البته خیلی از همین چپگراهای دیروز به آمریکا و انگلیس رفتند و بیزینس راه انداختند دوم اینکه مردم ایران همواره از دوران باستان تا به امروز از حکومت ناراضی بوده و هستند ، اما در انقلابهای ایران همواره بیگانگان دستی داشته اند ، هنگامیکه محمدرضا شاه اصلاحات ارضی و اجتماعی (انقلاب سفید ) که براستی به سود مردم عادی بود و برای پیشرفت و رفاه و بالا بردن سطح دانش و بهداشت جامعه بود را عرضه کرد ، زمینداران و بازاری ها با اسلامگرایان افراطی متحد شدند و شورش 15 خرداد 1342 را پدید آوردند اما چون بیگانگان در آن دستی نداشتند به جایی نرسید ، در حالیکه در دوران جنگ سرد تئوریسین های غربی به این نتیجه رسیده بودند که بهترین راه برای مبارزه با شوروی حکومتهای اسلامگرا در منطقه است و در کنفرانس گوادالوپ قدرتهای غربی بطور قطعی تصمیم به سرنگونی شاه را گرفتند و همه دستگاه تبلیغاتی خود را برای پیشبرد انقلاب در اختیار مخالفان شاه (چپگرا- لیبرال-اسلامگرا) قرار دادند ، البته شاید آنها میپنداشتند که ایران پس از انقلاب از هم فرو خواهد پاشید و به کشورهای کوچکتر تقسیم خواهد شد ( شاه ازین طرح خبر داشت و میگفت پس از من ایران ایران ایرانستان خواهد شد بر طبق طرح برنارد لوییس) ،اما مردم ما با همبستگی و نظم درونی مانع ازهمفروپاشی ایران شدند ،

دبیر زاده :" البته خواه و ناخواه جامعه ایران در حال فرگشت و دگرگونی فرهنگی است که از زمان مشروطه آغاز شده و هنوز ادامه دارد ، حتی خط و زبان و آداب اجتماعی مان هم خودبخود دارد عوض
میشود ،
آقای دبیر زاده
این چرنـدیات چیست که به هم می بافید!!، هـزاران سال است ملّت ما حتّی در سـالهای اولّیه و سالهای مدید پس از تسلُط اعراب بر کشور ما، فرهنگ بسیار غنی ی چندین هزار ساله ی خود را حفظ
کرده اند و در سـطح جهان گسـترش داده اند، خط و زبان ما چرا باید تغیـیر کند، شاید تصور غلطِ شما در هم آمیختگی زبان عربی با فارسی باشد، اگر قرار باشد یکی از خط و زبان متداول بین مردم کشور
ما و اعراب تغیـیر یابد البـته اعراب هستند که باید فرهنـگ و خط و زبان خود را تغیـیر دهند و یا اصـلاح نمایند، که اگر چنین کنند چیـزی برایشان باقی نمی ماند زیرا اعـراب به واقعیـت هرچه دارند به برکت
دانشمنـدان ایرانی و قبل از اسـلام هم به برکت وجود و نفـوذ بازرگانان ایـرانی بر اعراب بادیه نشین بوده است، واژه های خالص عربی در زبان عربی ی قبل از اسلام، محدود به محاوره و نیاز مندی های
گفتگو بین قبایلشان بوده ولی با آشنائی با بازرگانان ایرانی بیش از سی هزار واژه ی فارسی علاوه بر واژه های دیگر کشـور های همجوار و سایر قبایل غیر عرب وارد زبان عربی شده که بحث آن مفصّل
است و نیز براساس تحقیق خود زبان شناسان عرب، نزدیک به دوازده هزار واژه ی فارسی در قرآن کریم وجود دارد که البته همگی معرّب گشته و تغییر جزئی ظاهری در آنها پدید آمده است، نباید از نظر
دور داشت بیشتر واژه های به ظاهر عربی که هم اینک در زبان فارسی وجود دارد اصالتاً فارسی بـوده که بعداً دوباره به زبان فارسی برگشـته اند، بنابراین کسانی که به عرضتان رسانیده اند: " فرگشت
و دگرگونی فرهنگی است که از زمان مشـروطه آغاز شده و هنوز ادامه دارد، حتی خط و زبان و آداب اجتـماعی مان هم خودبخـود دارد عوض میشـود ،" یـاوه و اشتباه گفته اند، به حرفهای ابلهانه ی آنان
اعتنا نکنید، قمپز در کرده اند. آنرا به حساب افاده و فضل فروشی ی مسخره ی آنان بگذارید. خطِّ ما زیباترین و فرهنگ ما شیواترین و رساترین و غنی ترین فرهنگهای دنیا است و هرگز تغییر نمی یابد.

آقای دبیر زاده
قصد جسارت و موضوع بازخواست و اعلام اسامی در کار نبود، عرض کردم اشتباه به عرضتان رسـانیده اند، یعتی آن اسـامی وجود خارجی نـدارد، چنانچه وجود داشت به تعدادی از آنه اشاره کرده بودید،
لذا خودم پاسخ دادم و نیازی به پاسخ شما نبود، علیٰهذا از آنجا که ملّت شریف ایران همه، تحصیل کرده و در همه ی دوران مسـلّط به مسـائل اجتماعی و سیاسـی بوده اند و بخصوص در دو سال قبل از
انقلاب،اعتراضات مردمی و سـیل عظیم میـلیونها نفر با حفظ وحـدت ملّی و یکصـدا و با انگیـزه، بر علیه دستـگاه حاکم و خـاندان شاه به نهایت اوج خود رسیده بود و در تهییج افکار عمومی، نویسندگان و
روشنفکران و روحانیت مبارز، نقش قابل توجّهی داشته اند، این بار آمار " همه نویسندگان زمان شاه 90 درصدشـان چپگرا بوده اند" را از کجا آورده اید و از چه منبعی کشـف کرده اید، پس چـرا این همـه
نویسـنده ی چپـگرا نتوانسـتند کاری از پیش ببرند و سـدِّ راه انقلاب شـوند و یا حد اقل آن را در جهت انجام مقاصـد خود و وابسـتگی به شـوروی به لحاظ جغرافیـائی، چسبیده به کشورمان هدایت کنند،
نتیجه گیری ی از این گزارش مبهم شما این است که ملّت ایران تحت تأثیر روشنگری ی 10٪ غیر چپِ باقیمانده و مجزّای از 90٪ چپگرا و طرفدار شوروی بوه اند، که آنهم صحیح نیست، وقتی که همه ی
مردم از کوچک و بزرگ و پیر و جوان و زن و مرد، شب و روز و در همه ی فصول سال در خیابانهای شهرهای سراسر کشور حضور خسـتگی ناپذیر داشتـند، و شـاه وحشت زده با وجـود نیروی ارتش بسیار
قوی و سـرانِ سرسپرده اش مجبور به فرار از کشـور شد " ژنرال هویزر " چـکاره بود، و چه غلطی می توانسـت بکند،اگر شـاه فرار نمی کرد بدون تردید دستگیر و به کیفر می رسید، تبلیغات رسانه های
گماشته شده کدامند، رادیو و تلویزیون داخلی تا ساعات آخر نخست وزیری ی "مرغ طوفان" شاپور بختیار که او هم مجبور به فرار شد بر علیه انقلابِ پیش رو به طور گسترده تبلیغ می کرد تا بلکه حرکت
انقلاب را متوقّف کند، بسـیار کوته فکری است که انقلاب همگانی سال 57 را به حسابِ خْرده رسانه های داخلی و خارجی که آنها نیز یکی به نعل و یکی بر سر میخ می کوفتند گذاشت، این رسانه ها
جزو حزب باد بودند که اگر ملّت به آنها توجّهی داشت هرگز انقلابی رخ نمی داد، حرکت وسـیع و پر شـتاب آحاد ملّت به سوی خلع شاه و تحوّل همه جانبه ی نظام اداره ی کشور به هیچ وجه تحت تأثیر
رسـانه های داخلی و خارجی، چه خوب و یا بد نبود، مردم راه پْر تلاطـم امّا موفقیت آمیز را شـناخته بودند و به درستی انتخاب کرده بودند، هیچ نیروئی نمی توانست جلو آنها را بگیرد، این تصور شما که
اگر بنیانگذار جمهوری اسـلامی نمی توانست به آغوش وطن و مردمـانش باز گردد انقلابی اتّفاق نمی افتاد نیز بسـیار اشتباه و نا بخردانه است زیرا انقلاب ما قائـم به فرد نبود و شایستگان دیگر برای در
دست گرفتن سْـکّان هدایت کشتی ی نجـات و گذر از دوران سـتم شاهی در کشور ما حضور قاطع و فدا کارانـه داشتند، حتّی مدّت زمان کوتاهی کشـور ما بدون شاه و نخست وزیر و مجلس بود و هیچ
هرج و مرجی روی نداد و تا پیروزی کامل با مهرورزی، همه ی مشکلات را پشت سرگذاشتند، با مدد خداوند سبحان هم اینک نیز کشور ما به برکت انقلاب اسلامی؛ امن ترین کشور های جهان است.

بجای انقلاب ها و شعارهایی بر علیه کشورهای دیگر که بیشتر برای کشورخودمان زیانبخش و ویرانگر بوده اند ما باید هم از دید فرهنگ ملی و هم از دید رفتارهای شخصی مان دگرگون شویم ، و چشم نداشته باشیم تا همه چیزمان را دولتها حل کنند ،
باید واقع بین بود و نیازهای رفاهی واقعی تک تک مردم را شناخت و به آنها اهمیت داد و از پیشداوری های عقیدتی و حزبی پرهیز کرد و دیدگاه هر کسی اگر ایده خوبی داشت را شنید و آنرا بکار برد ، البته خواه و ناخواه جامعه ایران در حال فرگشت و دگرگونی فرهنگی است که از زمان مشروطه آغاز شده و هنوز ادامه دارد ، حتی خط و زبان و آداب اجتماعی مان هم خودبخود دارد عوض میشود ،

[quote='دبیرزاده']یکی از اندیشمندان در انتقاد مارکسیسم به طنز گفته بود
" حکومتهای مارکسیستی بجای اینکه رفاه و ثروت را عادلانه در میان مردم جامعه توزیع کنند ، فقر و گرسنگی را عادلانه در میان مردم توزیع میکنند"[/quote]
این جمله شما من رو به یاد معجزه هزاره سوم انداخت :)):)):))

یکی از اندیشمندان در انتقاد مارکسیسم به طنز گفته بود:
" حکومتهای مارکسیستی بجای اینکه رفاه و ثروت را عادلانه در میان مردم جامعه توزیع کنند ، فقر و گرسنگی را عادلانه در میان مردم توزیع میکنند"

[quote='دبیرزاده']چون این کتاب درباره "انقلاب ایران " است ،کاشکی بحث درباره ریشه یابی انقلاب های ایران میبود ، شاید باورتان نشود ولی در زمان "محمدرضا شاه " اکثریت روشنفکران و محیط دانشگاهی ایران چپگرا و طرفدار شوروی بودند و برچسب" لیبرال و آمریکایی " دشنام بشمار میآمد([/quote]
سیطره تفکر چپ آنقدر قوی بود که عمده شعارهای انقلاب را نیز تحت الشعاع قرار داده بود و ناپسند دانستن سرمایه داری و پر کاربرد بودن کلماتی مانند استکبار جهانی نیز از همان ناشی شد. در عرصه اقتصاد نیز شعارهای " خودکفایی " و "‌عدالت ( البته بیشتر به معنای یکسان و یک شکل کردن همگان)‌" و رویکرد دولتی در اقتصاد همه از تفکرات چپ بر میخیزند . آنقدر تاثیر چپ بر جامعه روشن فکری آن زمان زیاد بود ( و احتمالاً‌ همچنان نیز هست )‌که این شعارها و رویکردها ، حتی ویژگی اسلامی تلقی شده اند!!
گویی تخطئه ثروتمند و تکریم فقیر در ادبیات ما سابقه دیرینه دارد مانند داستان براهام یهودی و لنبک آبکش . بهرام گور پس از مصادره اموال براهام آنرا به لنبک می سپارد و خطاب به براهام میگوید : کنون دست یازان ز خوردن بکش ،‌تو زین پس نگر خوردن آبکش . . .

آقای آمنمار ،
اولا اینکه اینجا که بازداشتگاه نیست و شما نیز بازجو نیستید که از من میخواهید "اسامی آنها را اعلام کنم" تنها نمونه اش همین بس که از همه نویسندگان زمان شاه 90 درصدشان چپگرا بوده اند
در چند سال پیش از انقلاب 57 و در هنگام انقلاب 57 رسانه های غربی بشدت بر علیه شاه تبلیغ میکردند و حتی به مخالفان شاه(از جمله بنیانگذار جمهوری اسلامی) در غرب مکان و محافظ داده بودند و همه رسانه ها را برای تبلیغ آنها گماشته بودند و حتی ژنرال هویزر را به ایران فرستادند تا زمینه برکناری شاه و فروپاشی ارتش را آماده کنند(در کتاب "پاسخ به تاریخ "محمدرضا شاه اشاره ایی به این نکته شده است )

دبیر زاده : " شاید باورتان نشود ولی در زمان "محمدرضا شاه " اکثریت روشنفکران و محیط دانشگاهی ایران چپگرا و طرفدار شوروی بودند و برچسب لیبرال و آمریکایی " دشنام بشمار میآمد"
آقای دبیر زاده
اشتباه به عرضتان رسانیده اند، شما که ادّعای اطّلاع از وضعیـت فکری و گرایش اساتید و محیط دانشگاهها به گروه های چپِ کمونیسـتی و طرفداری از شوروی ی سابق در زمان محمـد رضا شاه دارید،
اگر راسـت می گوئید؛ اسـامی ی آن اکثـریت را اعلام کنید. هرگز چنین نبوده است، شـاید هیچوقت دانشجو نبوده اید، اتّفاقاً دستگاه حکومت شاه و از جمله " ساواک " به سختی با وجود چنین افرادی
در دانشگاهها و دوایر دولتی، مخالف بود و آنان را دسـتگیر و به زندان می انداخت و بخصوص هیچ دانشـجوی فریب خورده ای جرأت آشکار ساختن وابستگی ی خود به منافقین و فدائیان ضدّ خلق و توده
ای های خائن و وطن فروش که بسـیار معدود و در اقلیـت بودند نداشت، گواه بر صِـدق این موضوع در هم پاشیدن و فرار و متلاشی شـدن تشـکیلاتِ سستِ منافقین و چریکـهای ضدّ خلق و بازمانده ی
تـوده ای هـای همگی خائن پس از انقلاب بود که به یک باره از سـوراخهای خود بیرون خـزیده و ظهور کرده یودند. زیرا هرگز نتوانسـتند در مقابل خیل عظیم مردم غیور عاشق وطن و مسلمان تاب بیاورتد
و کشور را مثل "کریمه " ی " اوکراین " چهار دست و پا و چهار نعـل تقدیم اربابان خود کنند و تا ابد هم نخواهند توانسـت. ضمناً اینکه می گوئید " کاشکی بحث درباره ریشه یابی انقلاب های ایران میبود"
هم اشـتباه است زیرا هیچگاه، بجز انقلاب شــکوهمند سال 1357 و آنهم بعد سـه هزار سال هیچ انقلابی رْخ نـداده است، البتـه در زمان آخرین شـاه ایران و قبـل از آن جنبـش های آزادی خواهـانه و از
جملـه نهضـت مشروطیت، اتّفاق افتاده ولی منجر به تحوّل کامل سیاسی و بخصوص برچیده شدن نظام پادشـاهی برای همیشه نگردیده است. پیروزی ی مشروطیت نیز انقلاب نبـود زیرا پایه اساسی
آن یعنی خلع شاه و تحوّل نظام اجتماعی، به گونه ی مطلوب و پوشیدن جامه ی عمل به آرزوی دیرین ملّت ایران، لنگ بود.

[quote='rafigeshab']
اصلا از کجا معلوم او سیاسی بوده است. بله شاید هم فقط قتل نژادی بوده[/quote]
یک قاچاقچی جنایتکار که از آفریقا به جمع انسان های متمدن پیوسته و جامعه بشر رو نابود می کرد اعدام شده که چی؟