رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان

از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 65 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 65 رای
بررسی زندگی و آراء سید جعفر جواد زاده (پیشه وری) با نگاهی دوباره به ظهور و سقوط فرقه دمکرات آذربایجان
در کتاب حاضر، زندگی آرا و شخصیت واقعی سید جعفر جوادزاده 'پیشه وری' ذیل سه مرحله از دوره نوجوانی تا زمان مرگش در آن سوی ارس بررسی و تحلیل می شود .برای این منظور مولف نقاط قوت و ضعف 'پیشه وری 'را برشمارده، در پی آن مطالبی در باب سر آغاز جنبش چپ ایران، تاریخچه فرقه عدالت، علل شکست جنبش جنگل و علل ظهور دیکتاتوری رضا خان مطرح می سازد. همچنین به چرخش های سیاسی و دیپلماسی زمامداران شوروی اشاره می نماید. بخش اول کتاب به شرح دوران نخست زندگی پیشه وری دورانی که وی به کمونیستی دو آتشه بدل شده بود اختصاص یافته شامل این مباحث است : روزگار مهاجرین تیره روز ایرانی در قفقاز، تولد، مهاجرت، تحصیل، اولین تجربه های نویسندگی و فعالیت های سیاسی، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷روسیه، تاریخچه حزب عدالت، ورود ارتش سرخ به خاک ایران، انتقال حزب عدالت از آذربایجان شوروی به خاک ایران، نخستین کنگره حزب عدالت، کودتای احسان الله خان، تلاش های نافرجام حیدرخان، ظهور دیکتاتوری رضاخان، کمونیست ها و حکومت رضاخان، پیشه وری و روزنامه 'حقیقت'، ظهور کمونیست های نسل جدید: تقی ارانی. بخش دوم با عنوان 'دوران زندان، سال های خاکستری ' شامل این مطالب است: دستگیری و بازداشت، تفتیش منزل، وضعیت زندان رضاخان، ورود گروه ۵۳نفر، دوران محاکمه، دستگیری و اعدام کمونیست های ایرانی در دوره استالین، سقوط خودکامه .آخرین و اصلی ترین بخش کتاب، 'دوران اصلاح طلبی و حضور در فرقه دموکرات آذربایجان پیشه وری 'عنوان گرفته، مشتمل بر این مباحث است: پیشه وری و تاسیس حزب توده، انتشار روزنامه 'آژیر'، حضور در حزب دموکرات، پیشه وری و مجلس چهاردهم، رد اعتبارنامه پیشه وری، اولین کنگره حزب توده ایران و اخراج پیشه وری، جدال قلمی پیشه وری با دکتر مصدق، خط مشی حزب توده در قبال فرقه دموکرات آذربایجان، مساله زبان آذری و حکومت مرکزی، نخستین کنگره فرقه دموکرات و عکس العمل مجلس چهاردهم در قبال حوادث آذربایجان، استقرار حکومت ملی آذربایجان، قوام السلطنه در مسند نخست وزیری، چرا نیرو های شوروی خاک ایران را تخلیه کردند. ارزیابی کلی اصلاحات یک ساله فرقه دموکرات آذربایجان، مشکلات دیرینه فرقه دموکرات، و پایان کار فرقه دموکرات. کتاب با یادداشت های نویسنده، نمایه اسامی و عکس هایی از پیشه وری و رهبران و اعضای فرقه دموکرات و سایر رجال سیاسی وقت، همچنین تصویر تعدادی سند به پایان می رسد .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1394/08/10
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
144
طبری در جلد نخست تاریخ خود در ذکر پادشاهان یمن می‌نویسد: تبع پادشاه یمن معاصر بشتاسب و همچنین اردشیر بهمن بن اسفندیار بن بشتاسب بود «… ثم إلى الموصل ثم إلى أذربیجان فلقی الترک بها فهزمهم» وی به انبار و سپس موصل رفت و از آنجا راهی آذربایجان شد و در آنجا ترکان را دید و شکستشان داد. (طبری ج ۱ ص۴۰۴ )
ابن خلدون نیز در تاریخ خود «ج ۱ ص ۱۲» به این واقعه اشاره کرده است.
همچنین طبری در باب وقایع سال نود هجری می نویسد: «و فیها غزا مسلمه بن عبدالملک الترک حتی بلغ الباب من ناحیه آذربیجان ففتح حصونا و مدائن هنالک: در این سال (۹۰ هجری)مسلمه بن عبدالملک با ترکان جنگید و تا منطقه باب الابواب (دربند) آذربایجان رسید و در آنجا شهرها و قلعه‌ها را فتح کرد.». (طبری ۵ ص ۲۲۶)
همچنین طبری در وقایع سال ۹۹ هجری از شبیخون ترکها به عربهای فاتح و مسلمان در آذربایجان سخن می‌گوید: و فی هذه السنه اغارت الترک علی آذربیجان فقتلو من المسلمین جماعه. (طبری: ج ۵، ص ۳۰۹)
عین همین واقعه را ابن کثیر در البدایه و النهایه ج ۹ ص ۲۰۹ نقل کرده است.
اما شايد جالبتر از همه سخن ديگري از طبري باشد كه آذربايجان را سرزمين ترك ناميده است. وي در وقايع سال ۱۰۴ هجري مي‌نويسد: «و في هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحكمي و هو امير علي ارمينيه و آذربايجان ارض الترك ففتح علي يديه بلنجرم و هزم الترك: و در اين سال جراح بن عبدالله الحكمي جنگ كرد. او امير ارمنستان و آذربايجان سرزمين تركان بود. وي بلنجرم را با دستان خويش فتح كرد و تركان را شكست داد.» (طبري ج ۵ ص ۳۶۸) مولف البدايه و النهايه نيز در ج ۹ ص ۲۵۶ به اين امر اشاره كرده است.
پروفسور طباطبایی تبریزی در شناخت پانترکیسم جمله ی عمیقی دارد: «پانترکیسم ملغمه ای از بیسوادی و بیشعوری است،» والسلام. با پانترک نباید بحث کرد، تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو و خر
هیرکان،این همه مدرک از خود مردم این منطقه این همه منابع شما چسبیدی به روم؟ چرا سرخ پوستان آمریکا اشاره به فارسها نکردند پس فارس وجود نداشت،این مدارکی هم که از وجود فارسها سخن میگه اصلا ملاک نیستند مگه نه؟
مدرک هایی که از اشتراک زبان سومری و ترکی یافت شده چی؟
کتیبه هایی که اشاره به حضور ترکان در آذربایجان دارد چی؟ این منابع مانند تاریخ طبری جزو آثار باستانی محسوب می شوند یا نه؟ تاریخ بلعمی چطور؟ تاریخ پیامبران و الکامل چطور؟ حمزه اصفحانی و ابن اثیر چطور؟
ابن خلدون چطور؟
یونانیان ورومیان ومدارک ساسانی هیچگاه به ورود مردمان ترک به آذربایجان اشاره نداشتند.
نبود سازه ها وسنگنوشته هایی به زبان ترکی در آذربایجان واناتولی باستان نشاندهنده فقدان عنصر ترکی در دوران آشوریان می باشد.
در دوران ماد ها سکا های غربی که نژاد آریایی داشتند از شمال قفقاز به آذربایجان و ماد وآشور حمله برده ومدام دردسرساز می شدند وهیچ ارتباطی با ترکان داشتند.
چرا این به قول شما ترکان نیرومند باستانی ساکنآذربایجان از خود هیچ آثار هنری برجای نگذاشته اند که اکنون همچون آثار لولوبیان ها شاهدی باشد بر ریشه دار بودن سکونت انان در آذربایجان؟
چرا در هیچیک از پژوهش های باستان شناسی در آذربایجان وقفقاز اثری از ترکان باستان یافت نشده است؟
تاریخ را می شود تحریف نمود ولی بررسی دقیق اشیای کهن سره را از ناسره آشکار خواهد ساخت.
آقای آمنمار باز که کم آوردید سریع دست به برچسب تجزیه شدید
:)) این عنصر ترک کجا رفته؟:)) این عنصر ترک همین الان هم همینجا هستند
این همه مدرک:اخبار موثّق عبیدبن‌شریعه جرهومی که شخص معمّر و محترم در دربار اموی بوده در حضور معاویه سخن می‌گوید: (آذربایجان از سرزمین ترکان است) و این خبر را طبری و به نقل از او بلعمی و حمزة اصفهانی و ابن اثیر در کتابهای تاریخ بلعمی، تاریخ طبری، تاریخ پیامبران و الکامل گزارش کرده‌اند که از متون معتبر اسلامی به شمار می‌روند.
یامپولسکی: ترکها در اطراف دریاچه ارومیه زندگی می‌کنند و آشوریها آنها را توروک türük (یامون توروک به معنی ترکهای نیرومند) نام برده‌اند و در سنگ نوشته‌های اورارتوئی هم سخن از قومی بنام توریخی رفته که در آذربایجان می‌زیستند. (اوایل هزارة قبل از میلاد) و می‌گوید توروکها یا توریخی‌ها همان ترکها هستند.
اینهمه مدرک معتبر که نوشته ها هم قدمت چندقرن پیش رو دارن
حالا شما مدرک بده
پس این عنصر ترک در طول تاریخ کجا رفتند وچرا در دوران اموی وعباسی سخنی ونوشتاری وسنگنوشته ای به ترکی در آذربایجان برجای نمانده است؟
ژ . اوپر، قرتیز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجی یف، گ . ا . ملیکشویلی، ع . دمیرچی‌زاده، تیمور پیر هاشمی، یامپولسکی، ی . ک . یوسف‌اف، یومینوس ، وروشل گوگازیان. زکی ولید دوغان
این نامها نیز که بیشتر ترک می باشند.
چرا در آثار یونانیان ورومیان خبری از مردمان ترک آذربایجان نیست؟
چرا در آناتولی آثار باستانی برجای مانده از آنهیتیان ولیدی ها ویونانیان ورومیان می باشد وتنها پس از برپایی دولت سلجوقیان روم و سپس امپراتوری عثمانی مدارکی دال بر نفوذ فرهنگ ترکی مشاهده می شود؟
s100
بهتر است بجای سرهم کردن مطالب به درد نخور و بی محتوا و غیر منطقی، منظور و مقصود خود را پوست کنده و خلاصه بیان کنی، چه می خواهی بگوئی؟ از فحوای کلامت چنین بر می آید
که پانترکیست و تجزیه طلب هستی اگر چنین باشد اینجا جای تبلیغات این افراد نیست، جل و پلاست عار و ننگت را بردار و برو
بفرما این همه مدرک:
اخبار موثّق عبیدبن‌شریعه جرهومی که شخص معمّر و محترم در دربار اموی بوده در حضور معاویه سخن می‌گوید: (آذربایجان از سرزمین ترکان است) و این خبر را طبری و به نقل از او بلعمی و حمزة اصفهانی و ابن اثیر در کتابهای تاریخ بلعمی، تاریخ طبری، تاریخ پیامبران و الکامل گزارش کرده‌اند که از متون معتبر اسلامی به شمار می‌روند.
از دیگر محققانی که آذربایجان را به عنوان سرزمین ترکها نام می‌برند می‌توان : ژ . اوپر، قرتیز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجی یف، گ . ا . ملیکشویلی، ع . دمیرچی‌زاده، تیمور پیر هاشمی، یامپولسکی، ی . ک . یوسف‌اف، یومینوس ، وروشل گوگازیان. زکی ولید دوغان و دهها محقق و دانشمند را نام برد.
در این میان بهتر است به نظر یامپولسکی نیز اشاره کرد که می‌گوید: ترکها در اطراف دریاچه ارومیه زندگی می‌کنند و آشوریها آنها را توروک türük (یامون توروک به معنی ترکهای نیرومند) نام برده‌اند و در سنگ نوشته‌های اورارتوئی هم سخن از قومی بنام توریخی رفته که در آذربایجان می‌زیستند. (اوایل هزارة قبل از میلاد) و می‌گوید توروکها یا توریخی‌ها همان ترکها هستند.
حالا شما مدرک بده مدرکت رو بده میام نگاه می کنم و جواب میدم ده هزار صفحه هم با پست زدن های متوالی بندازی عقب آقای هیرکان میام و می خونم حالا شما مدرک بده متشکرم.
جه مدرکی معتبرتر از باستان شناسی!
اقوام ترک هنگامی می توانستند در دوران آشوریان ساکن آذربایجان باشند که در ان قرون در فاصله میانآسیای مرکزی وآذربایجان سکونتگاه هایی را نیز ایجاد نموده بودند واین در حالی است که هیچ نشانه ای از نفوذ فرهنگ ترکی در این دوران تاریخی وجود ندارد.
در آناتولی یونانیان وارمنیان ورومیان از دیرباز سکونت داشته وبرای نمونه به هنگامعقب نشینی ده هزار جنگاور یونانی از شمال عراق امروز در ترابوزان یک کلونی یونانی وجود داشت ودر دوران سلوکیان وامپراتوری رم و بیزانس این نواحی یونانی نشین بوده است.
پس چرا هیچیک از مورخان یونانی از همسایگان ترک ساکنان آذربایجان وماد کوجک سخن بر زبان نمی آوردند وتنها پس از نبرد ملازگرد و غلبه سلجوقیان بر بیزانسیان به تدریج مهاجرت ترکمانان به درون آذربایجان واناتولی شروع شد که در نهایت به فتح قسطنتنیه انجامید؟
از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک