قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام میدهیم، در زندگی و کسب و کار
نویسنده:
چارلز داهیگ
مترجم:
مصطفی طرسکی
امتیاز دهید
این کتاب که در سال 2012 منتشر شد، برای مدت زیادی در لیست پرفروش ترین های روزنامه نیویورک تایمز بود. و از طرفی در لیست تاثیرگذارترین کتاب ها برای مدیران از طرف دانشگاه هاروارد قرار گرفت.
چارلز داهیگ در این کتاب به علمی اشاره می کند که در پس آن پرسش و چرایی درباره کارهای مختلف وجود دارد. در این کتاب وی تحقیقات علمی و اجتماعی را ترکیب کرده و می نویسد عادت با الگویی روانشناختی به نام «حلقه عادت» شروع می شود که سه فرآیند جداگانه دارد. ابتدا نشانه یا انگیزه(سرنخ) وجود دارد که به مغز شما می گوید وارد مرحله اتوماتیک نسبت به رفتار خاص شود. بعد از آن، مرحله معمول یا روزمرگی(روتین) است و مرحله سوم، پاداش است؛ چیزی که مغز شما دوست دارد به یادآوری آن کمک کند و حلقه عادت شکل میگیرد.
تمرکز کتاب بر نحوه شکل گیری عادت ها در افراد، اثرگذاری و اثر پذیری از آنها و نیز کاربرد های سازمانی و اجتماعی آن است.
خواندن این کتاب، صرف نظر از رشته و شغل تان، اکیدا توصیه می شود.
بیشتر
چارلز داهیگ در این کتاب به علمی اشاره می کند که در پس آن پرسش و چرایی درباره کارهای مختلف وجود دارد. در این کتاب وی تحقیقات علمی و اجتماعی را ترکیب کرده و می نویسد عادت با الگویی روانشناختی به نام «حلقه عادت» شروع می شود که سه فرآیند جداگانه دارد. ابتدا نشانه یا انگیزه(سرنخ) وجود دارد که به مغز شما می گوید وارد مرحله اتوماتیک نسبت به رفتار خاص شود. بعد از آن، مرحله معمول یا روزمرگی(روتین) است و مرحله سوم، پاداش است؛ چیزی که مغز شما دوست دارد به یادآوری آن کمک کند و حلقه عادت شکل میگیرد.
تمرکز کتاب بر نحوه شکل گیری عادت ها در افراد، اثرگذاری و اثر پذیری از آنها و نیز کاربرد های سازمانی و اجتماعی آن است.
خواندن این کتاب، صرف نظر از رشته و شغل تان، اکیدا توصیه می شود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قدرت عادت: چرایی کارهایی که انجام میدهیم، در زندگی و کسب و کار
یاستین گردر مثال جالبی درباره عادت کردن دارد او در «دنیای سوفی» میگوید(نقل به مضمون): فرض کنید کودکی دو یا سه ساله گربه ای را برای اولین بار میبیند او از دیدار گربه بسیار «شگفت زده» میشود.همان کودک اگر ببیند به یکباره مادرش دستهایش را تکان داده و پرواز کرده و به سقف اتاق بچسبد دوباره شگفت زده خواهد شد. حال تصور کنید همان کودک بزرگ شده و اکنون ۲۰ ساله است.او از کنار یک گربه بدون کمترین شگفتی و بی اعتنا رد میشود ولی اگر مادرش را چسبیده به سقف ببیند شوکه شده و احتمالا غش خواهد کرد.چیزی که در این ۲۰ سال فرق کرده است تنها تثبیت عادتهای ۲۰ ساله ی آن کودک است که حیرت را در او کشته است.
سخن گوردر واقعا حکیمانه است او در واقع میخواهد بگوید یک گربه همانقدر جالب است که یک مثلا حیوان نادر دیگر. راه رفتن بر زمین همانقدر جالب است که معلق ماندن در حالت بی وزنی. افتادن سیبی از درخت همانقدر جالب است که بالا رفتن یک سیب به آسمان(که این آخری موجب حیرت نیوتن شده و موجب کشف قانون جاذبه عمومی شد) میگویند از انیشتین پرسیدند چگونه افکار عجیب و غریب نسبیت به فکرش خطور کرده است و او بسیار ساده پاسخ میدهد « زیرا هنوز فکر من کودک مانده است» کودکی که اسیر عادات روزمره نشده است.
اسپینوزا سخن جالبی دارد او میگوید «معجزات» و « معجزه خواستن» فقط به درد «عامیان» میخورد ولی در نظر من وجود جهان و امور به ظاهر عادی آن خودش بزرگترین معجزه است.