دانلود رایگان
اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.
ورود / ثبتنام
دانلود بدون معطلی
این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، میتوانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.
خرید 59,000 تومان
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان
چون افراد حقیقت جوی دروغ را بر نمی تابند.
تالشی و مازندرانی گیلکی و استی (ارانی) و..هر چند ایرانی اند اما فارسی نیستند
4- پژوهشهای ژنتیکی فرق چندانی میان ترکزبانان و آریایی زبانان مردمان مرکزی و شمالی ایران پیدانکرده است و نیز روشن شده است که ملتهای ترکزبانان جورواجور آسیایی و آسیای غربی تفاوتهای ژنتیکی بسیار بزرگی دارند که همریشگی نژادی میان آنها را بکلی رد میکند
6-در کتابهای تاریخی و مینیاتورهای تاریخی همواره ترکنژادها را با چشمانی تنگ و کم مو بدون ریش توصیف میکنند و نقش میکنند، درحالیکه چهره مردم اصیل آذربایجان بیشتر به آریایی ها همانندی دارد تا ترکنژادهای آلتایی
هرچند بر این باورم که هویت هر کسی بستگی به رفتار و منش خود او دارد و هیچگاه نمیتوان بزور هویتی ساختگی را بر کسی یا ملتی تحمیل کرد ، اما درباره بحران هویتی که ایرانیان در دوران نوین دچار آنند چند نکته گفتنی است
1-زبان و نژاد (ملیت ،فرهنگ) را نباید با هم به خطا گرفت چنانچه هر کس که فارسی زبان باشد دلیل بر آن نیست که آریایی باشد و هر که ترکزبان باشد دلیل بر ترکنژاد بودنش نیست ،
برای نمونه پدران و بستگان خودم ترکزبان بودند و ما همانند بسیاری از ترکزبانان که در تهران بزرگ شدیم فارسزبا ن شدیم و اکنون هم همانند بسیاری مهاجران ایرانی دیگربه زبانها دیگری صحبت میکنیم پس زبان و دین و حتی فرهنگ را میتوان به آسانی تغییر داد و همین درباره مردمان منطقه آسیای مرکزی و غربی صدق میکند ،همانطور که مصریان روزگاری قبطی زبان بوده اند سوریه ایی ها آمیخته ایی از رومیان و آسوریها بوده اند و امروز هویت عربی گرفته اند،
2-زبان ترکی زبان زیبایی است اما ریشه اش از دید زبان شناسی "آلتایی"در شمال غربی چین است و هنوز آثاری ازین زبان از قرنهای پیشین در آن منطقه بجا مانده است درحالیکه هیچ متن و یا سنگنبشته و نام ترکی را نمیتوان در منطقه آذربایجان تا پیش از قرنهای 5 و شش هجری یافت و همه نامها ایرانی اند ،
تاریخشناسان کشوری که امروز ترکیه خوانده میشود اعتراف میکنند که این سرزمین ترکزبان روزگاری یونانی زبان بوده است و نام یونانی شهرهای آناطولی را اصیل و ریشهدار میشمارند
همانطور که در محیط آکادمیک جمهوری آذربایجان در اینکه این سرزمین در گذشته ریشه ایی ایرانی و مادی داشته است را میپذیرند، چون با همه کوشش و جستحو هنوز هیچ مدرک استواری که که ترکزبان بودن مردم بومی تاریخی این سرزمین باشد را نتوانسته اند پیدا کنند و همانطور که شما آگاهید کار پژوهش علمی مردمشناسی و باستانشناسی از باورهای ملیگرایانه جداست
معاویه :ترا خدا نظر و خاطرات خود درمورد آذربایجان را برایم بگو.
عبید ابن شرویه چنین جواب میدهد : " آنجا سرزمین ترکان است , آنها در آنجا متمرکز شده و اجتماع بزرگ و متشکلی را فراهم اورده اند ."
. . . . .
معاویه گفت : خدا ترا خیر دهاد , از حال آذربایجان بگو ؟
عبید گفت :" آذربایجان از سرزمین های ترک است و ترکان در آن گرد امده اند . . . "
این خبر را طبری و ( و به نقل از او بلعمی ) و حمزه اصفهانی و ابن اثیر و . . . هم با تغییرات اندک و همه به جنگ راییش در آزربایجان اشاره کرده اند . از میان آنها تنها به نقل خبر مزبور از تاریخ طبری بسنده می کنیم :
و به یمن اندر ملکی بود او را رایش خواندندی از فرزندان یعرب ابن قحطان نامش حارث ابن ابی شداد بود . . .
به ناحیت انبار و موصل و بدان حدها برگشت و به آذربایگان شد . و این زمین ها همه به دست ترکان اندر بود , همه از ایشان بستد و ایشان را مقهور کرد و . . . آذربایجان در سیر تاریخ ... بخش دوم صص 901-902 / تاریخ بلعمی , بهار ج 1 صص 57 – 356
و
14-در مورد ترکی بودن زبان آذربایجان اسناد و مدارک بسیار زیادی وجود دارد مثلا دیونیوس پریگت شاعر یونانی صده ی چهار میلادی ترک زبانان را ساکن اصلی این منطقه می داند و نیز محمد عوفی در ذکر خلافت عمربن عبدالعزیز که از سال 99 تا 101 هجری ادامه داشت , از قیام بیست هزار ترک آزربایجانی سخن می گوید .
15-در این میان بهتر است به نظر یامپولسکی نیز اشاره کرد که می گوید : ترکها در اطراف دریاچه ی اورمیه زندگی می کنند و آشوریها آنها را turuk (یامون توروک به معنی ترکهای نیرومند)نام برده اند و در سنگ نوشته های اورارتوئی هم سخن از قومی به نام توریخی رفته که در آذربایجان میزیستند .(اوایل هزاره ی قبل از میلاد ) و می گوید توروکها یا توریخی ها همان ترکها هستند !
مطالب ذکر شده برگرفته از مقالات آقایان حیدر بیات و حسن راشدی می باشد
«کز ایران اگر زال زر با دو مرد،
بیایند و جویند با او نبرد
گران مایه اغریرث نیک پی،
سپه واگذارد از آمل به ری»
اغریرث بنا بر متن شاهنامه، یک سردار تورانی ـ خراسانی است و زال زر، حاکم نشینی در سیستان، که فردوسی در مقاطعی مانند بیت بالا، آن را ایران نیز خوانده است، بدین ترتیب تصور فردوسی در این ابیات از آمل و ری، دو شهر تورانی است»
7-طبری در جلد نخست تاریخ خود در ذکر پادشاهان یمن مینویسد: تبع پادشاه یمن معاصر بشتاسب و همچنین اردشیر بهمن بن اسفندیار بن بشتاسب بود «… ثم إلى الموصل ثم إلى أذربیجان فلقی الترک بها فهزمهم» وی به انبار و سپس موصل رفت و از آنجا راهی آذربایجان شد و در آنجا ترکان را دید و شکستشان داد. (طبری ج ۱ ص۴۰۴ )
ابن خلدون نیز در تاریخ خود «ج ۱ ص ۱۲» به این واقعه اشاره کرده است.
8-همچنین طبری در باب وقایع سال نود هجری می نویسد: «و فیها غزا مسلمه بن عبدالملک الترک حتی بلغ الباب من ناحیه آذربیجان ففتح حصونا و مدائن هنالک: در این سال (۹۰ هجری)مسلمه بن عبدالملک با ترکان جنگید و تا منطقه باب الابواب (دربند) آذربایجان رسید و در آنجا شهرها و قلعهها را فتح کرد.». (طبری ۵ ص ۲۲۶)
9-همچنین طبری در وقایع سال ۹۹ هجری از شبیخون ترکها به عربهای فاتح و مسلمان در آذربایجان سخن میگوید: و فی هذه السنه اغارت الترک علی آذربیجان فقتلو من المسلمین جماعه. (طبری: ج ۵، ص ۳۰۹)- عین همین واقعه را ابن کثیر در البدایه و النهایه ج ۹ ص ۲۰۹ نقل کرده است.
10-اما شاید جالبتر از همه سخن دیگری از طبری باشد که آذربایجان را سرزمین ترک نامیده است. وی در وقایع سال ۱۰۴ هجری مینویسد: «و فی هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحکمی و هو امیر علی ارمینیه و آذربایجان ارض الترک ففتح علی یدیه بلنجرم و هزم الترک: و در این سال جراح بن عبدالله الحکمی جنگ کرد. او امیر ارمنستان و آذربایجان سرزمین ترکان بود. وی بلنجرم را با دستان خویش فتح کرد و ترکان را شکست داد.» (طبری ج ۵ ص ۳۶۸) مولف البدایه و النهایه نیز در ج ۹ ص ۲۵۶ به این امر اشاره کرده است.
11-ناصر خسرو در سفرنامه خود تصریح میکند ک«در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیک نمیدانست.(گزیده سفرنامه ناصر خسرو ص ۵). علاوه بر وجود لغات ترکی در شعر قطران میتوان به لغت فرس اسدی نیز در باب رواج زبان ترکی در آذربایجان استناد کرد.
12- اسدی طوسی مولف لغت فرس اسدی که در قرن پنجم میزیسته است لغات فارسی و ترکی رایج در خراسان را در کتاب خود گرآوری کرده است و علاوه بر آن به برخی از کلمات و لغات رایج در مناطق دیگر ایران نیز اشاره نموده است. وی در توضیح لغت پالیک مینویسد: «پای افزار بود، به آذربایجان چارق خوانند).
(لغت فرس، ص۲۷۷)
عین لغت چارق که در قرن پنجم در آذربایجان استعمال میشده است در دیوان لغات الترک محمود کاشغری نیز آمده است و از واژههای اصیل ترکی به شمار میرود. کاشغری مینویسد:
«جَرِقـْلادیçarıqladı : اُلْ اَذاقِنْ جَرقْلادیol ažaqın çarıqladı یعنی: او به پای خود, چارق پوشید. (جَرِقْلارْ- جَرِقْلاماقْ çarıqlar-çarıqlamaq).»
(دیوان لغات الترک، ترجمه فارسی ص۵۷۷)
4-بسیاری از نامهای مناطق موجود در عراق عجم و آذربایجان نامهایی هستند که در زبان ترکی دارای معنا هستند و یا نام شخصیتها و قهرمانان ترک را تداعی میکنند. برای مثال نام ساوه نامی است که در فارسی معنای مشخصی ندارد. اما واژه ساوه در تاریخ ترکان دارای یک هویت ویژه است برای مثال آن گونه که از متون تاریخی پیداست نام پادشاه گؤیتورکها ساوه بوده است .در مقدمه شاهنامه بایسنقری (ابومنصوری) میخوانیم:
« … و در هنگام که ساوه شاه ترک بر در هری آمذ پیش او شذ بجنگ و ساوه شاه را با نیزه بیفکند» (سبک شناسی بهار، ج ۲، ص ۷)
در شاهنامه فردوسی نیز جنگ ساوه شاه با بهرام چوبین به تفصیل آمده است و تصریح شده است که ساوه شاه، شاه ترکان بوده است. (شاهنامه: ص۴۶۴-۴۶۰)
5-ابن خلدون که در جهان به پدر جامعه شناسی مشهور است و یکی از چهرههای ارجمند جهان اسلام به شمار میرود، در تاریخ معروف خود می نویسد
«و فی الکتب ان ارض ایران هی ارض الترک …فاما علماء الفرس و نسابتهم فیابون من هذا کله: در کتابها هست که ایران سرزمین ترکان است اما دانشمندان و نسب شناسان فارس به کلی این مسئله را انکار میکنند.» (تاریخ ابن خلدون ج ۲ص ۱۵۴چاپ موسسه الاعلمی و ص ۱۸۱ انتشارات دارالفکر)
6
1- کتاب تاریخ قم: این کتاب در سال ۳۷۸هـ/۹۸۸م حدود نیم قرن قبل از حضور سلجوقیان در ایران توسط حسن بن محمد بن حسن قمی به زبان عربی نگاشته شده است. اصل عربی این کتاب به دست ما نرسیده است اما ترجمهای از این کتاب در سالهای ۸۰۶-۸۰۵ هجری قمری به دست حسن بن علی بن حسن عبدالملک قمی انجام گرفته است که باز تنها یک جلد (جلد اول) آن به دست ما رسیده است.
مولف این کتاب در ص ۳۷به روستایی به نام ترک آباد اشاره میکند که نام روستا خود دلیل حضور ترکان در آن است. در جای دیگر از ساخته شدن رستاق انار توسط ترکان سخن میگوید. به نوشته این مورخ انار نام یکی از نوادگان افراسیاب ترک است که این رستاق را نیز به وی نسبت دادهاند: «رستاق انار، آن را نام نهاندهاند به “انار بن سیاران بن سهره بن افراسیاب ترکی» (تاریخ قم ص۶۹)
همچنین مولف کتاب تاریخ قم از منطقه «شادقولی» در قم نام میبرد (تاریخ قم ص ۵۵، ۱۱۴، ۱۳۵). شادقولی یک کلمه ترکی به معنای غلام شاه یا پیشکار شاه است که هم به معنای اسم شخص و هم به معنای اسم منطقه در تواریخ متعدد مربوط به قم، به کار رفته است. شادقولی اکنون به دو منطقه در استان قم اطلاق میشود که یکی شهرکی در جنوب غربی استان قم است که ساکنان بومی آن را ترکان خلج تشکیل میدهند. این شهرک قبلا روستا بوده و بعد به شهر چسبیده است و دیگری نام تپهایست که اکنون حفاریهای باستانی بر روی آن انجام میشود. در واقع وجود تپه باستانی شادقولی در قم و همچنین ذکر نام شادقولی در هزار سال قبل از این در تاریخ قم خود دلیل بسیار روشنی برای حضور دیرین ترکان در این منطقه است.
2-یکی دیگر از مولفانی که به حضور ترکان در این مناطق اشاره کرده است علامه محمود کاشغری (قرن پنجم هجری) است. وی در کتاب معروف خود دیوان لغات الترک بعد از اشاره به بنای قزوین توسط دختر افراسیاب مینویسد: «بسیاری از ترکان، قزوین را مرز سرزمین ترکان میدانند. شهر قم (=قومQum) نیز در این مرز قرار دارد. چرا که لفظ قُم، در ترکی به معنای ماسه است و دختر افراسیاب در آنجا به شکار میرفت»
(دیوان لغات الترک، ترجمه فارسی، ص۵۰۲)
البته حضور ترکان در این مناطق به معنای انکار اقوام و ملتهای دیگر نیست. بلکه اقوی این است ترکان در کنار سایر اقوام در این مناطق زندگی کردهاند.