رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

نگاهی به تاریخ ریاضیات در ایران

نگاهی به تاریخ ریاضیات در ایران
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 14 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 14 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1394/03/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نگاهی به تاریخ ریاضیات در ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
3
‍ حساب عمر استاد حساب؛ نگاهی به زندگی دکتر_پرویز_شهریاری
✒ نوشته سید نیما حسینی
🔹 قسمت اول (1/3)
🔹۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۱؛ سالروز درگذشت دکتر_پرویز_شهریاری، ریاضیدان، نویسنده و فعال سیاسی است. به این بهانه نگاهی به سرگذشت زندگی ایشان جالب است. پرویز شهریاری دهقان ‌زاده‌ ای زرتشتی بود که در دومین روز آذرماه ۱۳۰۵ در محله دولت‌ خانه کرمان به دنیا آمد. دولت‌ خانه برخلاف نامش محله فقیرنشین بود. محله ‌ای فقیر با خانه‌ هایی ساخته شده از خشت و گل، که مردمانی تهیدست از کیش و آیین‌های گوناگون را در مسالمت و برابری در خود جای داده بود و ساکنانش زندگی سخت خویش را در کنار یکدیگر میگذراندند. زرتشتی‌ها، مسلمانان و یهودیان هر یک شغلی خاص را به خود اختصاص داده بودند. مردان زرتشتی عمدتا دهقانان بی ‌زمینی بودند که به صورت روزمزد در زمین ‌های اربابان به کار مشغول بودند، مسلمانان برخی به حلبی‌ سازی و پنبه ‌دوزی اشتغال داشتند و تعدادی دیگر به عنوان کارمند جزء دولت یا پاسبان به انجام وظیفه میپرداختند. یهودی‌ ها هم در مغازه ‌هایی محقر به فروش انواع و اقسام مایحتاج مردم محل مشغول بودند.
🔹شهریار، پدر پرویز شهریاری هم از آن دسته زرتشتیان بی ‌زمینی بود که در قبال دریافت حقوقی اندک روی زمین‌ های اربابان کارگری میکرد. پدرش در اواخر عمر به خاطر درگیری با اربابش از کار بی ‌کار شد و لاجرم به کارخانه ریسندگی خورشید که در همان منطقه واقع بود رفت و به کار مشغول شد. ماجرایی که به عقیده پرویز_شهریاری به مرگ پدرش منتهی شد:
" کار یکنواخت و دل ‌آزار کارخانه جای فعالیت کشاورزی و کار با بیل و داس را گرفت و هوای خفه و پر گرد و غبار سالن ریسندگی جانشین بوی علف و گندمزار روستا شد و همین پدرم را کشت. در ۴۶ سالگی و در یکی از روزهای سرد زمستان ۱۳۱۷ ".
🔹پرویز آن زمان ۱۲ سال بیشتر نداشت و با مرگ پدر زندگی سخت آنان سخت ‌تر از پیش شده بود و باید برای گذران زندگی همگی کار میکردند. مادرشان گلستان خانوم در خانه نخ ‌ریسی میکرد. به کارگاه یک تاجر پشم و پنبه میرفت و همراه با زنان دردمند دیگر باصطلاح آن روز پنبه‌ ها را جیقو می‌کرد. #جیقو_کردن به معنای جدا کردن پنبه ‌ها از هسته ‌های درونی آن بود که با دست انجام میگرفت و به دلیل خاردار بودن هسته‌ ها انگشتان کارگران زن را میشکست. پرویز شهریاری در این باره می‌گوید:
" انگشتان مادرم همیشه خون ‌آلود بود. زن‌ ها در کارگاه اغلب با هم با صدای بلند میخواندند:
کارها نیکو شود اما به صبر
پنبه‌ها جیقو شود اما به جبر ".
🔹علاوه بر مادر، پرویز به همراه خواهر بزرگتر و برادر کوچکترشان هرمز هم همزمان با تحصیل کار میکردند. تنها فرزند خانه که کار نمیکرد سهراب کوچک بود که آن زمان تنها ۴ سال داشت. پرویز و برادرانش روزهای تعطیل و تابستان‌ ها کار بنایی میکردند و روزهای دیگر بعد از آمدن از مدرسه به بیرون شهر میرفتند تا با جمع‌آوری بته و سرگین سوخت خانه را تهیه کنند. با وجود همه این کار‌ها حتی حداقل غذای روزانه این خانواده پنج نفره هم فراهم نمیشد. در چنین شرایطی اما تمامی فرزندان تحصیلات خود را ادامه دادند. موضوعی که شهریاری آن را مدیون و مرهون منش مادرشان گلستان_خانوم میداند:
" این واقعیت را که همه ما توانستیم به تحصیل خود ادامه دهیم، مدیون روشن ‌بینی و فداکاری مادرمان هستیم. بار‌ها تاجرهایی از کرمان و بم برای دکان - شاگردی و خانه - شاگردی به سراغ من آمدند؛ من هم در دل ناراضی نبودم چون دست کم امیدی به بدست آوردن تغذیه بهتر بود اما مادرم مقاومت ‌میکرد. او میگفت تا جایی که لازم است جان می‌ کنم ولی اجازه نمیدهم بچه‌ هایم درسشان را‌‌ رها کنند ".
🔹تا سال سوم دبیرستان نظام قدیم را دبیرستان ایرانشهر گذراند و معلمی را نیز از‌‌ همان سال سوم دبیرستان در ۱۵ سالگی با تدریس حساب و هندسه در کلاس پنجم دبستان که در‌‌ همان ساختمان دبیرستان ایرانشهر بود آغاز کرد. کاری که تا پایان عمر با وجود همه فراز و نشیب‌ های زندگی ‌اش هرگز حتی لحظه‌ ای از آن جدا نشد.
🔹این دوره از زندگی او همزمان بود با سال‌ های جنگ جهانی دوم. گرچه ایران در جنگ بی ‌طرف بود و هنوز اندک زمانی به آغاز اشغال مانده بود اما همان زمان هم زندگی مردم فقیر روز به روز دشوارتر میشد. پرویز_شهریاری درباره شرایط آن روزها میگوید:
" اگر پولی هم بود - که نبود - نان پیدا نمیشد و ما اغلب شکم خود را با چغندر پخته یا هویج نپخته از آن هویج‌ های بزرگی که با وجود رنگ بنفش نزدیک به سیاه خود در کرمان با نام نوعی ‌شان زردک خوانده می‌شوند، پر میکردیم ".
‍ حساب عمر استاد حساب؛ نگاهی به زندگی دکتر_پرویز_شهریاری
✒ نوشته سید نیما حسینی
🔹 قسمت دوم (2/3)
🔹شهریاری بعد از پایان دوره اول دبیرستان به دانشسرای مقدماتی کرمان رفت. یکی برای آنکه کمک خرجی ماهی ۸۰ ریال شاگردان دانشسرا را دریافت کند و دیگر آنکه از امکان آموزگاری و داشتن شغلی معین که پس از دو سال تحصیل در دانشسرا ممکن میشد، برخوردار شود:
" در آن زمان دو گروه به دانشسرای مقدماتی میرفتند. آنهایی که دل به کمک خرج و کار بعد از تحصیل بسته بودند و آنها که قدرت تحمل درسهای دبیرستانی را نداشتند. من از گروه اول بودم ".
🔹در خرداد ۱۳۲۳ دوره دانشسرای مقدماتی را به پایان برد، اما بجای آموزگاری برای ادامه تحصیل به تهران آمد. آن زمان سه کلاس مقدماتی در محل دانشسرای عالی در نزدیکی میدان بهارستان تهران برای آنها تشکیل شده بود؛ ادبی، طبیعی و ریاضی. پرویز شهریاری نخست به واسطه علاقه وافری که به ادبیات داشت وارد کلاس ادبی شد، اما یک ماه بعد کلاس خود را عوض کرد. دلیل این تصمیم شلوغی کلاس ادبی بود که چیزی حدود ۲۰۰ دانش ‌آموز حضور داشتند که امکان یادگیری را از او سلب میکرد.
🔹بدین ترتیب هرچند علاقه نخستش ادبیات و تاریخ بود، اما سرنوشت او را به کلاس ریاضی فرستاد، کلاسی که تنها ۶ دانش ‌آموز داشت. با پایان کلاس مقدماتی که نقش سال آخر دبیرستان را داشت میحواست به دانشکده فنی دانشگاه تهران برود، اما آن زمان بود که اطلاع یافت تنها میتواند به یکی از دو دانشکده علوم یا ادبیات - آن هم برای دبیری - برود و حق ورود به دانشکده دیگری را ندارد. اینچنین بود که رشته_ریاضی دانشکده علوم را انتخاب کرد.
🔹کلاسی که در مجموع تنها ۱۳ نفر از دیپلمه‌ ها در آن ثبت نام کرده بودند و کلاس‌ ها هم با همین تعداد تشکیل شد. مشکلات زندگی پرویز از جمله فقر مالی و دردسرهای ناشی از مبارزات سیاسی باعث شد دوره تحصیل او در دانشگاه که قاعدتا باید ۳ سال به طول می ‌انجامید، طولانی‌ تر شود و او سرانجام در خرداد ۱۳۳۲ لیسانس ریاضی خود را گرفت.
🔹در این فاصله او وارد فعالیتهای_سیاسی شد. سال ‌های میانی دهه ۲۰ شمسی بود. گروه‌ های چپگرا آرام آرام با عضوگیری از جوانان طبقات پایین جامعه، پایه ‌های نفوذ اندیشه خود را روی بستر جامعه فقیر ایران مستحکم ‌تر میکردند. پرویز شهریاری هم از جمله همین جوانان بود. جوانی از جامعه زرتشتی که کودکی و نوجوانی خود را در فقر و رنج گذرانده بود، شیفته جنبش چپ و ایده‌ های مارکسیستی شد و در سال ۱۳۲۴ در حالی که ۱۹ سال بیشتر نداشت به عضویت حزب_توده ایران پذیرفته شد. او در خلال تحصیل در دانشگاه تهران فعالیت‌ های دانشجویی خود را گسترش داد و همزمان به همفکرانش در زادگاه خود کرمان نیز یاری میرساند.
🔹بهمن ماه ۱۳۲۷ بود که ماجرای مشکوک سوء قصد به جان شاه فضای سیاسی کشور را با زلزله‌ ای چند ریشتری مواجه کرد. موجی از دستگیری ‌ها آغاز شد و دامان بسیاری از نیروهای سیاسی پیر و جوان را گرفت. در جریان همین دستگیری ‌ها بود که پرویز شهریاری که آن زمان زیر نظر احسان_طبری در یکی از حوزه‌ های حزب در تهران مشغول بود، برای اولین بار در فروردین ۱۳۲۸ بازداشت شد و به زندان افتاد. بازداشتی که سه ماه به طول انجامید. او درباره مبارزات سیاسی و انگیزه پیوستن به حزب توده میگوید:
" دغدغه من زندگی آدم‌ ها بوده و هست و هر کاری که میکنم حول و حوش آن میچرخد ".
🔹شهریاری در دوران زندان، زبان روسی را که یکی از مهمترین زبان ‌های علمی روزگار بود، به طور کامل فراگرفت و از آن پس ترجمه ده‌ ها کتاب ارزشمند از این زبان نیز به مجموعه فعالیت‌ های علمی و پژوهشی‌ اش افزوده شد. شهریاری جوان بار دیگر در سال ۱۳۲۹ روانه زندان شد و در همان زندان، یک مجموعه کتاب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان را تالیف کرد و نخستین اثر ترجمه‌ خود را که یادگار دوران زندان بود در سال ۱۳۳۱ با عنوان تاریخ_حساب_رنه_تاتون، منتشر کرد. وی از‌‌ همان سال، تحصیلات خود در دانشکده‌ علوم را ادامه داد و در کنار آن تا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۳ سردبیری هفته‌ نامه وهومن را برعهده گرفت. شهریاری، سرانجام در خرداد ماه سال ۱۳۳۲ لیسانس ریاضی دانشکده‌ علوم و لیسانس دانشسرای عالی را دریافت کرد و با حکم آموزش و پرورش تا خرداد ماه ۱۳۳۳ به تدریس در دبیرستان ‌های شیراز پرداخت. او در تابستان سال ۱۳۳۴ ازدواج کرد که ثمره‌ این ازدواج پنج فرزند بود که تمامی آنها جز فرزند دومشان مرجان که در هشت سالگی در اثر تصادف فوت کرد، به مدارج عالی علمی رسیده اند.
🆔 @ketab_mamnouee

‍ حساب عمر استاد حساب؛ نگاهی به زندگی دکتر_پرویز_شهریاری
✒ نوشته سید نیما حسینی
🔹 قسمت سوم (3/3)
🔹شهریاری تا آذرماه ۱۳۳۵ زندگی مخفیانه داشت و در آن مدت با نام مستعار در یک دبیرستان و آموزشگاه شبانه تدریس میکرد تا اینکه دستگیر شد و مدت ۴۰ روز همراه با زن و فرزندش در خانه ‌ای در تهران تحت بازداشت قرار گرفت و پس از آن به زندان پادگان قصر و سپس به قزل قلعه منتقل شد. او در فروردین ماه ۱۳۳۷ با قید کفایت آزاد شد و از مهرماه سال ۱۳۳۸ به صورت حق‌ التدریسی در دبیرستان ‌های مختلف تهران به آموزش دانش‌ آموزان همت گماشت.
🔹 رسول_مهربان تاریخ ‌پژوه و از همرزمان شهریاری نیز درباره فعالیت‌ های سیاسی او میگوید:
" زندگی سخت بسیاری از زحمتکشان چه در روستاها و چه در جوامع کارگری تاثیر مهمی در شکل گیری شخصیت و منش آن طبقات و افراد داشته اما در میان همین طبقات نیز نظیر شهریاری کم به وجود آمده است. شک نباید کرد که کارهای ارزنده زنده‌ یاد آریانپور در زمینه جامعه‌ شناسی و ادامه آن کارها توسط آقای پرویز شهریاری تاثیرات قابل توجهی در آن طیف از علاقه ‌مندان مرحوم دکتر مصدق گذاشت که علاقه ‌مند به مسائل اجتماعی بودند ".
🔹شهریاری در طول دوران زندگی خود ۷ بار به زندان افتاد که در طولانی ‌ترین نوبت آن ۳ سال و در کوتاه ‌ترینش ۳ ماه در حبس بسر برد. از جمله این بازداشت‌ ها ماجرای دستگیری در سال ۱۳۶۲ است. در آن سال به دنبال انحلال حزب توده شهریاری به همراه بسیاری از همفکرانش به زندان افتاد. شهریاری خود درباره تبعات این دوره زندان میگوید:
" سال ۱۳۶۲ که من بازداشت شدم، یک سال و نیم مرا نگه داشتند و بعد هم آزاد کردند به این دلیل که هیچ جرمی مرتکب نشده بودم، اما از همان زمان خبر ندارم که بازنشستگی من چه شد. البته من هم دنبالش نرفتم، برای اینکه این وظیفه دولت است. اما الان من تمام زندگیم را از راه حق ‌التالیف کتاب‌ هایم میگذرانم ".
🔹فعالیت‌ های سیاسی و وقایعی که برای او پیش آمد، تاثیر زیادی در زندگی ‌اش گذاشت، تاثیراتی جبران ‌ناپذیر که او خود اینگونه بیانش میکند:
" همیشه در زندگی خودم در بیم و امید به سر می ‌بردم. همیشه حتی حالا نمیتوانم خودم را آزاد به معنای واقعی احساس کنم. احساس میکنم همیشه کسی یا چیزی مرا می ‌پاید ".
🔹شهریاری با تالیف ۱۱۰ جلد کتاب و ترجمه و تالیف توامان بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب از پرکار‌ترین نویسندگان و مترجمان ایرانی است، اما او علاوه بر اینها در ساخت نهادهای علمی هم دستی داشته است. تاسیس دبیرستان_خوارزمی در سال ۱۳۳۹، مدرسه_دخترانه_مرجان در سال ۱۳۴۰ و مدرسه_عالی_علوم_اراک در سال ۱۳۵۳ از جمله کارهای ارزنده اوست. شهریاری، خود تا سال ۱۳۵۶ در این مدرسه‌ عالی که با کمک دکترعبدالکریم_قریب و دکترحسین_گل‌گلاب راه ‌اندازی کرده بود، تدریس کرد. وی همچنین از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۲ مسوولیت نشریه‌ های جانبی دانشگاه آزاد و از سال ۱۳۵۶ تا اسفند ۱۳۷۱، انتشار ۷۰ شماره از مجله "آشتی با ریاضیات" و هفت شماره از نشریه‌ "آشنایی با دانش" را برعهده داشت. شهریاری بعد‌ها دبیرستان خوارزمی را به گروه فرهنگی خوارزمی و مدرسه مرجان را به گروه فرهنگی مرجان تبدیل کرد که به عنوان اولین کلاس‌های کنکور در ایران شناخته میشوند.
🔹شهریاری، در سال ١٣۴۵ به دلیل سال‌ ها فعالیت در ریاضیات، نشان درجه‌ یک علمی دریافت کرد. او همچنین از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۹ در کنار فعالیت ‌های وسیع آموزشی خود ۹۰ شماره از مجله‌ "سخن علمی و فنی" را منتشر کرد. او از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۴ سرپرست دفتر ترویج علوم وزارت آموزش عالی بود و در آن مدت، نشریه ‌ای به نام "مسائل دانشگاهی" برای استفاده‌ استادان دانشگاه ‌ها منتشر میکرد.
🔹شهریاری که در طول حدود ۹ دهه عمر خود بیش از ۱۰۰۰ مقاله به رشته تحریر درآورد، در سال ۱۳۴۲ همزمان با تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران، به تاسیس انتشارات خوارزمی اقدام کرد. نشری که بعد‌ها به یکی از بهترین‌ ها در زمینه نشر کتب دانشگاهی تبدیل شد. انتشارات_توکا از دیگر یادگارهای شهریاری است که در سال ۱۳۵۳ توسط او تاسیس شد. سردبیری نشریه‌ چیستا از جمله دیگر فعالیت ‌های علمی و فرهنگی او بود که از شهریور ماه ۱۳۶۰ تا زمان درگذشت تداوم داشت. شهریاری در سال ١٣٨١ از دانشگاه کرمان دکترای افتخاری ریاضیات گرفت و در سال ١٣٨۴ به عنوان #چهره‌_ماندگار علمی در رشته ریاضیات برگزیده شد. دکتر شهریاری بامداد روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ در اثر سکته قلبی در بیمارستان جم تهران درگذشت و همان روز در قبرستان زرتشتی ها در قصر فیروزه به خاک سپرده شد.
🆔 @ketab_mamnouee
نگاهی به تاریخ ریاضیات در ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک