رسته‌ها
داستانهای قرآن کریم
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 238 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 238 رای
داستان آفرینش جهان
داستان آفرینش باباآدم
داستان هابیل و قابیل
داستان نوح
داستان ابراهیم
داستان لوط
داستان شعیب
داستان عاد و ثمود
داستان یوسف
داستان تولد موسا و مَرد شدنش
داستان موسا و خضر
داستان موسا و فرعون
داستان موسا و بنی‌اسرائیل
داستان داوود
داستان سلیمان
داستان شهر سبا
داستان ذوالقرنین
داستانِ اصحاب کهف
داستان عیسا مسیح
داستان ساعه و قیامت

ترجمۀ بی تفسیر از آیات قرآن
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
160
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1386/10/18

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی داستانهای قرآن کریم

تعداد دیدگاه‌ها:
50
می فرمایید اگر دختر در سن نه سالگی به بلوغ فکری و عاطفی و جسمی و . . . رسیده باشد . . . تو را به خدا دست بردارید . . . . در کشورهای پیشرفته خاورمیانه !‌!‌!‌ مردانش هم در سن 80 سالگی به بلوغ فکری نمی رسند !‌!‌!‌! آنگاه با اینهمه آزادی و آموزشی که برای جنس مونث قائل هستیم انتظار داریم یک دختر بچه که دارد عروسک بازی می کند در سن 9 سالگی به بلوغ فکری هم رسیده باشد ؟ اصلا مگر داریم ؟ می شود فقط یک نمونه از یک دختر 9 ساله در میان جمعیت یک میلیاردی مسلمان نشان من بدهید که دختر نه ساله به بلوغ جسمی و عاطفی و فکری همزمان رسیده باشد ؟ به نظر من پاسخ این پرسش بسیار آسان است و نیازی به اینهمه آسمان ریسمان کردن نیست . در عرف جامعه 1400 سال پیش عربستان این موضوع پذیرفته شده بود و اکنون این موضوع پذیرفته شده نیست . استفاده از آلاینده های زیست محیطی تا 10 سال قبل امری عادی بود ولی دارد به مرور زمان تبدیل به یک امر بسیار زشت و ناپسند می شود . قطعدست سارق یا همان دزد در عرف آنها پذیرفته شده بود چونبرای تنبیه سارق راهی جز این نبود ( راهکار عملی با توجه به ابزارهای موجود در زمان نبی اکرم ) ولی به احتمال زیاد ، اگر اینک پیامبری از جانب خدا می آمد مطابق با عرف و حال و هوای امروز دستور مجازات مجرمین را می داد . . . . .
مجددا متذکر می شوم ممکن است من در اشتباه باشم ولی من نه برای کسی نسخه می پیچم و نه مقلد دارم و نه مجتهد و مفتی هستم ولی روحیه ای دارم که به راحتی زیر بار هیچ حرف غیر منطقی نمی روم ( حتی اگر در حدیث و یا قرآن باشد ) کلیت قرآن و اسلام را هم بر اساس تحقیق و تعقل فراوان پذیرفتم . ولی به هر حال به این نتیجه رسیده ام که این بنای زیبا و جاودانه و عظیم دارای اساس و ستونیست و دارای فروع و شاخ و برگ هایی . اصل آن کلمه لا اله الا الله است و موارد فقهی و احکامی از فروع آن است . اگر هم فرعی هست برای رسیدن به آن اصل است که شناخت و عبادت خدا و خدمت به خلق است که هیچکدام میسر نیست جز در انسان شدن خود آدم و آدم هم انسان نمی شود جز بارشد آگاهی و آگاهی رشد نمی کند جز با طرح پرسش و تحقیق و تتبع و طاغوت نیز وظیفه ای ندارد جز کشتن روحیه پرسشگری در انسانها ! و در خواست تقلید کورکورانه محض . . . . ادیان ابراهیمی بی شک ادیان رهایی بخشند و این موضوعیست که حتی مورخین غیرمسلمان نیز به آن معترفند . رهایی بخش از چنگال فرعون ها و کاهنان مذهبی شکم گنده از چنگال مغان و زمین خواران و فئودال های به ظاهر زرتشتی از چنگال قیصر روم و فریسیان لباس شخصی . . . دوست عزیز ، اینها اصل کار است نه اینکه اول با پای راست وارد دستشویی شویم یا چار تار موی دختری از زیر جلباب بیرون زده باشد . . .
ای پیغمبر (گرامی) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است. (‌59 احزاب )
خدا خودتان و اجدادتان را هم بیامرزد . در این آیه طبق استدلال خود شما چند نکته وجود دارد :
1- اول خطاب آیه با زنان و دختران پیامبر و زنان مومن است . پس زن مومن باید جلباب داشته باشد و نه زن مسلم ، و زن مسلمان از شمول آیه خارج است .
2- دختران پیامبر را گفته ولی دختران مومن را نگفته ، پس دختران هم از شمول آیه خارجند . ( جالب است که اوج اعجاز قرآن را از همین جا می توان متوجه شد و علت بدبختی ما هم تفاسیر من درآوردی از قرآن است . یکی از همکاران بسیار مذهبی من می گفت : دختران خوب و دسته گل ما کنج خانه و یا داخل چادر پنهانند و کسی برای خواستگاری آنها نمی آید و دختران هرزه راحت شوهر می کنند . من به ایشان گفتم اسلام به ذات خود ندارد عیبی - هر عیب که هست از مسلمانی ماست . دوست محترم ، دختر را تا کسی نبیند برای خواستگاری او نمی آید به همین راحتی !‌در قدیم نیز اکثر ازدواج ها فامیلی بود ، یعنی دختر را می دیدند . . . )
3- حسب فرمایش شما اتفاقا علت در این آیه بیان شده : تا مورد اذیت و آزار و تعرض قرار نگیرند . پس اگر در جامعه وحشی و بسیار بد و عقب افتاده ای مانند سوئد ، زن مسلمانی (‌و حتی مومنی) مورد اذیت واقع نشد میتواند جلباب بر سر نکند و بر عکس اگر در جوامع پیشرفته و متمدن مسلمان ،‌ زنی مورد آزار نگاهها و متلک ها واقع شد به عقیده من چه مسلم باشد چه کافر ،‌ واجب است جلباب بر سر کند !‌ !‌‌‌ !
4- شما هر کجا کم می آورید به سنت و حدیث ارجاع می دهید و یکجای دیگر فقط نص صریح قرآن را قبول دارید پس در این مورد نیز خواهش می کنم بی خیال سنت و حدیث شوید و فقط مطابق همین آیه قرآن ( و نه آیات دیگر مربوط به خمرهن و . . . ) به من پاسخ دهید !‌
5- خود قرآن سخن از تعقل و پرسش و محاجه و مجادله کرده است . خداوند اگر صرفا از انسان ،‌ انتظار اطاعت و تقلید کور کورانه داشت ،‌میلیون ها سال قبل از خلقت انسان ،‌میمون و طوطی و گوسفند خلق کرده بود و دیگر نیازی به آفرینش انسان مختار و انتخاب گر و پرسشگر نداشت ...
6- من متوجه نمی شوم بسیاری از زنان ( به خصوص زنان بی سرپرست ) در نقاط مختلف دنیا مجبورند برای امرار معاش به بیرون منزل بیایند حالا حسب فرمایش شما یک زن اسکمیوی مسلمان در قطب شمال و یا یک زن عشایر در کوه و کمر و یک زن کشاورز در وسط زمین های شالیزار در شمال یا یک زن پرستار در بیمارستان یا یک زن خدمتکار در . . . آیا اینها واجب است جلباب بر سر کنند ؟ ؟‌؟ فاین تذهبون ؟ انصاف و منطق شما کجا رفته ؟ تازه می فرمایید اینها موجب وهن اسلام نیست ؟ !‌ و مگر طالبان و داعش ، وظیفه ای جز اجرای همین موارد در سر دارند ؟‌
پاسخ ساده ای به پرسش شما نمی توان داد. اگر دختر 9 ساله به بلوغ جسمی رسیده باشد، باید دید که به بلوغ فکری، عاطفی، عقلی، ارتباطی، علمی و ... هم رسیده یا خیر. اگر رسیده باشد، بله می تواند ازدواج کند. دقت بفرمایید که در آیه شریفه ای که قرار دادید، سخن از بلوغ است نه صرفاً بلوغ جسمی! بنده به سنت ارجاع دادم، چون شما به کتاب ترکاشوند اشاره کردید که سخن از سنت می نمود وگرنه سنت نه سر اسلام است نه ته آن! ولی برای پاسخ به ادعای ازدواج ام المومنین عایشه با رسول الله به گفتگوهای ذیل کتاب رضا شاه پهلوی که توسط دوست دانشمند و سرور ارجمند جناب mt1397 انجام شد ارجاعتان می دهم. ایشان با دقتی مثال زدنی به رد ادعاهای مربوط به ازدواج عایشه در سنین پایین پرداخته و بطور استادانه ای منابع مدعی را زیر سوال بردند.
چه چیز رعایت اخلاق در سوئد بهتر از کشورهای مسلمان است؟ از تعداد شرکای جنسی در این جامعه فاسد که مطابق آمار سال 2014 سالانه برابر 2.8 نفر و در طول عمر برابر 12.1 به ازای هر نفر است یا تماشای پورنوگرافی توسط 70 درصد مردم این جامعه؟ مرغ همسایه را غاز نبینید، این جامعه رسماً فاحشه خانه است. مستحضر هستید که وضع زناکار در اسلام، جاودانگی در دوزخ است. و اگر مسلمان شدند از جلباب و شلاق و قطع عضو سخن نگوییم؟ البته که می گوییم. چه تصور سانتی مانتالی از این هرزه سرا دارید.
یک مسئله را در عرضه بنده دقت ننمودید. بنده خدمت شما گفتم که احکام تعلیلی می تواند روزآمد شود. روزآمد شدن و بروزرسانی، با حذف حکم متفاوت است. احکام تعلیلی یعنی چه؟ یعنی احکامی که علت آن در آیه ذکر شده باشد. در احکام تعلیلی، علت حکم را اجرا می کنند و ظاهر را کنار می نهند. مثال بارز آن، همین آیه شریفه ایست که قرار دادید. به دقت به آن نگاه کنیم:
وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم‌.
و آنچه می توانید از نیرو و اسبان آماده برای آنها فراهم کنید تا به (وسیله) آن، دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید
چرا آیه فرموده از اسب های آماده فراهم کنید؟ علت آن چیست؟ ترساندن دشمنان. حالا اگر دشمن از اسب نترسد، چیزی را باید فراهم نمود که دشمن را بترساند. پس جنگنده های روزآمد فراهم کنید. آیا ما آیه را زیر پا گذاشتیم؟ خیر، هدف و علت نزول آیه -که ترساندن دشمن باشد- را اجرا کردیم و ظاهر را کنار گذاشتیم. آیا با همه آیات می توان چنین نمود؟ خیر! چون فی المثل علت حرام شدن گوشت خوک نیامده. چرا گوشت خوک نخوریم؟ نمی دانیم. پس تا قیام قیامت، ظاهر آیه را باید حفظ نمود.
بله در قرآن می فرماید در عسل شفا وجود دارد (و مگر ندارد؟). فی المثل کسی هم که گلودرد می گیرد از آن استفاده می کند. حالا چرا واکسن نزنیم؟ این دیگر چه برداشتی است؟
در قرآن از کنیز سخن می گوید ولی از برده صحبتی نیست. برده داری هیچ سنخیتی با اسلام ندارد و فهم نادرست قرآن، نباید مسلمانانی چون شما را به این سوء تفاهم ها سوق دهد.
جالب است که از انذار ام القری و اطرافش، پی بردید که منظور احکام است. آیات قصاص و شلاق زناکار علنی و حجاب، چه ارتباطی به انذار دارد؟ این دیگر چه برداشت عجیب و غریبی است؟ انذار کجا، احکام کجا؟
فرمودید اگر مردم یا حکومت یک کشور بتواند بدون اجرای حدود میزان جرم و جنایت را پایین بیاورد چه اصراری به اجرای احکام است؟‌ مسئله اینجاست که شما برای احکام، ماهیت مستقل قدسی قائل نیستید و آن را حتماً منوط به مسئله ای می دانید. نماز هم نخوانید که بدون آن هم می توان به عبادت خدا پرداخت. ولی این برداشت ناصحیح است. چرا؟ نخست اینکه اگر خداوند عالم به همه امور است، بهتر از همه می داند که روشمندترین و مفیدترین راه برای کاهش جنایت چیست. از منظر شما اینکه یک نفر را به حبس ابد بیندازند بهتر از قصاص اوست؟ یعنی از پول بیت المال و مالیات شهروندان شریفی که به کار و تلاش می پردازند، قاتلان را زنده نگه دارند و غذا و سرپناه در اختیارشان قرار دهند؟ شما قتل کردید؟ پس تشریف ببرید تا آخر عمر بخورید و بخوابید. شما قتل نکردید؟ خرج آن قاتل ها را بدهید! این که نمی شود. حال ممکن است بگویید قاتلان را به کار بگمارند. ولی چرا بدیهی ترین امر که قصاص است و عقل سلیم هر انسان آزاده ای آن را می پذیرد را کنار بنهیم و راه های در رو ایجاد کنیم؟ که گفته هدف احکام قرآن این چیزهایی است که شما برداشت کرده اید؟ خدا گفته ارث را اینگونه تقسیم کنید به فلان دلیل؟ یا خودتان فکر کرده اید و علتی برایش تراشیدید؟ در این صورت شما به نفی علت خود می پردازید نه آیه! خداوند فرموده که در قصاص، حیات است. البته که هست و نفی حکمت از من و شما بعید است. ترس از قصاص در کاهش جرم و جنایت بسیار بسیار بسیار تاثیرگذار است. نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
اما آیا می توان بدون اجرای احکام به جامعه ای ایده آل دست یافت؟ مسئله اینجاست که بنده معتقدم که جامعه ی ایده آل؛ جامعه ایست که این احکام در آن پیاده بشود. صرف این آیات احکام قدسیت دارد و (به استثنای احکام تعلیلی)، خود آیات احکام هدف هستند نه صرفا وسیله!
من از شما سوالی دارم. از کجا و بر مبنای کدام آیه قرآن به این نتیجه رسیدید که "این موارد (احکام شرعی) در بهترین حالت ، مسائل حاشیه ای دست هزارم است و در بی طرفانه ترین و منطقی ترین حالت مربوط به زمان و دوره صدر اسلام است و نه می شود و نه می توان آن را به تمام اعصار و زمان ها و مکانهای مختلف جغرافیایی و اقلیمی سرایت داد"؟
چون بنده هر چه در قرآن کند و کاو می کنم چیزی که این سخن شما را تایید کنم نمی یابم. به عکس، موارد نقیض آن را فراوان دیده ام که سه نمونه آن را تقدیم می کنم:
فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ-المائده 44
پس از مردم نترسید و از من بترسید و آیات مرا به بهاى ناچیزى مفروشید و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده حکم نکرده‏ اند آنان خود کافرانند
وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ-45 المائده
و در [تورات] بر آنان مقرر کردیم که جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بینى در برابر بینى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى‏ باشد و زخمها [نیز به همان ترتیب] قصاصى دارند و هر که از آن [قصاص]درگذرد پس آن کفاره [گناهان] او خواهد بود و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده‏ اند آنان خود ستمگرانند
وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ-47 المائده
و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده داورى کنند و کسانى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند آنان خود فاسق اند
می بینید در آیه 45 چه فرموده؟ پس از احکام قصاص تورات، می فرماید هر که مطابق دستورات خدا حکم نکند کافر، فاسق و ظالم است. این ها را بعد از آیات قصاص آورده. با وجود این آیات، خیلی جرئت می خواهد که باز بگوییم که نخیر، احکام کیفری نمی خواهد!
مسائل حاشیه ای دست هزارم کدامست؟ همه ی آیات قرآن بلا استثنا مسائل اصلی و دست اول است.
برداشت ما از آیات غلط نیست. شما می فرمایید زنان عشایر و اسکیموهای مسلمان شده نباید روسری (که درست آن خِمار است، جلباب مو را نمی پوشاند، خمار ولی مو را می پوشاند) سر کنند؟ هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین. یک جا و یک مورد از قرآن بفرمایید که کسی را استثنا کرده باشد از این حکم! البته نخواهید یافت. رنج بیهوده به خود ندهید. اگر قرار است با رعایت حکم قرآن اسلام نابود بشود، همان بهتر که بشود. ولی خدا تشخیص داده که نمی شود!
ایرادی ندارد که نظرات شخصی خود را ارائه می دهید. ما هم در دریای اسلام کسی محسوب نمی شویم و نظرات خود را ارائه می دهیم. هدف این است که با افکار و عقاید یکدیگر آشنا بشویم و اگر جایی نظراتمان نادرست است آن را اصلاح کنیم.
در ذیل آیه شریفه ای که بیان فرمودید، برداشت ناصواب دیگری داشته اید.
قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم
بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی کلمه ای که بین ما و بین شما "عادلانه" است.
در تفسیر مجمع البیان طبرسی به درستی اشاره شده که "سواء" در این آیه به معنای یکسان نیست بلکه به معنای عادلانه است. چرا که سخن عدم شرک ورزیدن به الله، بین ما با اهل کتاب یکسان نیست. هم یهود عزیر را پسر خدا می دانستند و هم نصاری عیسی را!
من به اندازه شما شجاع نیستم که بخشی از قرآن را اصل و اساس بدانم و بخشی را فرع! ولی شما را به یک آیه شریفه دیگر ارجاع می دهم. 150 و 151 نساء را ببینیم:
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا ﴿۱۵۰﴾
أُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا (151)
کسانى که به خدا و پیامبرانش کفر مى ‏ورزند و مى‏ خواهند میان خدا و پیامبران او جدایى اندازند و مى‏ گویند ما به بعضى ایمان داریم و بعضى را انکار مى ‏کنیم و مى‏ خواهند میان این [دو] راهى براى خود اختیار کنند، آنان در حقیقت کافرند و ما براى کافران عذابى خفت ‏آور آماده کرده‏ ایم
رستگار باشید.
قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ﴿۶۴﴾
بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!»
اصل و اساس و ستون اسلام این آیه است : نفی هر طاغوت سیاسی یا عقیدتی اگر همه به این آیه ملتزم باشند و با تمام وجو متوجه فقط همین یک آیه شوند سایر مسائل و دغدغه های بشری به مرور اصلاح می شود .. . .
علت برچیده شدن بساط دین و کلیسا در در دوران رنسانس این بود که آیات زیادی از انجیل تحریف شده بر خلاف قوانین علمی بود و به مرور با روشن شدن این موضوع ، اکثر مردم و حکومتها از کل دین رو گردان شدند . .
برخی از دشمنان اسلام مشاهده کردند که در قرآن و در دین اسلام ، موردی از مخالفت با علم و دانش وجود ندارد ( و حتی در تاریخ اسلام که مثلا دانشمندان را مثل کلیسای قرون وسطی آتش زده باشند و . . . . ) پس آمدند سراغ موارد حقوق بشری ( انتخاب پوشش حجاب و قصاص و شلاق و حق زن و . . . ) و از همین نقطه ، سرگرم کوبیدن اسلام هستند که متاسفانه تا حدود زیادی نیز موفق شده اند و تعداد زیادی از مردم کشورهای مسلمان از کل دین رو گردان شدند در صورتی که این موارد در بهترین حالت ، مسائل حاشیه ای دست هزارم است و در بی طرفانه ترین و منطقی ترین حالت مربوط به زمان و دوره صدر اسلام است و نه می شود و نه می توان آن را به تمام اعصار و زمان ها و مکانهای مختلف جغرافیایی و اقلیمی سرایت داد .
مثلا طبق صریح قرآن ( البته با برداشت غلطی که دوستان دارند و گر نه دامن خداوند حکیم و قرآن کریم ، منزه است از هر بیهوده گویی . سبحان الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا ) زنان عشایر و یا زنان اسکیمو اگر مسلمان شدند باید جلباب به سر کنند تو را به خدا برای مسخره کردن و نابود کردن اسلام چه کاری بهتر از این دوستی های خاله خرس مانند ؟‌!‌!‌!‌
حتی من عقیده ندارم شخصی مانند من می تواند این آیات را کنار بگذارد بلکه این موضوعی است که باید در تیمی از کارشناسان خبره اسلامی و جامعه شناسی و . . .مورد مداقه و بررسی قرار بگیرد هر کسی که از راه برسد که نمی تواند آیات خدا را نقض و انکار کند . . . . تمام آنچه هم گفتم نظر شخصی من است و ممکن است اشتباه باشد و تعصبی بر صحت آن ندارم البته اگر کسی پاسخی منطقی ارائه کند . . ..
در قرآن صریحا می فرماید :
وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم‌.
با تمام نیرو و قوت و با اسبان راهوار به جنگ دشمنان خدا بروید . خوب طبق فرمایش شما ما کاری نداریم زمان پیامبر چگونه بوده و یا حالا چگونه است . ما باید محکم بچسبیم به صریح آیات قرآن و صریح آیات قرآن نیز می فرماید با اسب به جنگ دشمن بروید چرا شما مخالف صریح آیات قرآن با مسلسل و توپ و تانک به جنگ دشمن می روید ؟ صریح آیات قرآن می گوید در عسل شفا وجود دارد چرا شما مخالف صریح آیات قرآن واکسن می زنید و به دکتر می روید . صریح آیات قرآن از کنیز و برده سخن می گوید آیا شما موافق برده داری هستید ؟ صریح آیات قرآن می گوید ما آیات این قران را برای انذار و ترساندن مردم مکه و اطراف آن فروفرستادیم ( لتنذر ام القری و من حوله / سوره انعام آیه 92 و سوره شوری آیه 7 خطاب به پیامبر : تا انذار کنی ام القری و کسانی را که در اطراف آن هستند ) و از سوی دیگر رحمه للعالیمن بودن پیامبر را امری جهان شمول می دانند چرا شما بر خلاف صریح آیات قرآن ، موارد انذاری ( مانند حجاب و شلاق و قصاص و قطع دست سارق )‌را برای جوامعی به جز ام القری و اطرافها نافذ می دانی ؟ ضمنا اگر مردم ملت و یا حکومت یک کشور بتواند بدون اجرای حدود و قصاص و حجاب و شلاق به یک جامعه تا حدودی ایده آل دست پیدا کند و میزان جرم و جنایت را پایین بیاورد چه اصراریست بر ایراد زخم و زحمت بیهوده و زیادی به خلق الله ؟‌
(وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان انستم منهم رشداً فارفعوا الیهم اموالهم)
اگر دختر کسی در سن 9 سالگی به بلوغ رسید به نظر شما آن دختر می تواند یا باید ، ازدواج کند ؟ اگر پاسخ شما مثبت است من دیگر بحثی ندارم و شما را با وجدانتان به خداوند می سپارم .
( از نظر روایت و سنت نیز مراجعه کنید به 1- طبقات الکبری، ‌ج8، ص39؛ طبری، ج2، ص413 سن عایشه هنگام ازدواج 9 سال بوده و . . . ) البته من این موضوع را قبول ندارم ولی اگر بنا باشد با چوب احادیث ، آیات را حراج کنیم به چنین نتایج فاجعه آمیزی می رسیم .. . .
من نگفتم مردم سوئد به خاطر اجرای حجاب یا قصاص اسلام را نپذیرفتند منظور من این بود که اگر آمدند و مسلمان شدند بعد از آن در این کشوری که میزان رعایت اخلاق و قانون و . . . همین حالا ( مسلمان نشده ) هزاران برابر بهتر از کشورهای مسلمان است . . . . بعد از پذیرش اسلام شما چگونه می خواهید در چنان جامعه متمدنی حرف از جلباب و قطع عضو و شلاق بزنید ؟
ببینید سیاوش گرامی
من و شما نباید کاتولیک تر از پاپ باشیم. اگر تصور می کنیم که اجرای احکام شریعت، موجب وهن اسلام است، خرده ی شما به خداست نه به مجریان این احکام. خدا تشخیص داده که این احکام موجب وهن نیست. من و شما باید بگوییم که نخیر، هست؟ او نفهمیده و ما فهمیده ایم؟ به آیه 42 سوره فصلت نگاه کنیم:
لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ
از پیش روى آن (قرآن) و از پشت‏ سرش باطل به سویش نمى ‏آید به تدریج نازل شده ای است از حکیمى ستوده
چیزی قرآن را -تمام و کمال با 6536 آیه آن- باطل نمی کند. نه آیات اخلاقش باطل می شود و نه آیات احکامش. اینکه شما یک حکم الله را نمی پسندید به این معنا نیست که آن حکم باید باطل شود. اما پاسخ شما چیست؟
یک اینکه اگر کشورهای جهان حجاب را الزامی نکردند، به معنای درستی کار ایشان نیست. معیار درستی و نادرستی یک عمل را با تعداد عاملینش نمی سنجند. به قول آناتول فرانس "اگر پنجاه میلیون نفر هم به یک چیز احمقانه اعتقاد داشته باشند آن چیز همچنان احمقانه است". ولی فرض شما چندان هم صحیح نیست. کشورهای دیگر حجاب را الزامی نکردند چون اولا همه مسلمان نیستند. ثانیا اینطور هم نیست که بی پوششی مجاز باشد. در بسیاری از کشورها اگر حجاب را الزامی نکرده باشند، پوشش را الزامی کرده اند و برهنه بودن جرم است. حد خاصی از عقلانیت در ایشان مشاهده می شود و حد خاصی از پوشش اجباری است. کشورهای مسلمان که مقید به قرآن هستند، باید حجاب را الزامی کنند و حد اجبار ایشان، همان حد قرآن باشد.
دو اینکه مقایسه جامعه ایران با جامعه عربستان هم چندان صحیح نیست. چرا که هویت ملی در عربستان عیناً مساوی هویت دینی ست. جامعه ایرانی هویت مجزای ملی هم (در کنار هویت ملی در هم تنیده با مذهب) دارد. وضع حاکمان را هم که هر دو می دانیم که در ایران چه افراد عقب مانده ای حکومت می کنند.
سه اینکه مذهب شیعه، از نظر من فرقه ای مستقل از اسلام نیست بلکه عقیده ای اختلاطی و التقاطی با مذهب مزدیسنا و مانیست. یک نمونه آن بحث صیغه است که علیرغم حرام بودن زنا در قرآن، در این مذهب وجود دارد.
چهار اینکه که گفته بنیان خانواده و جامعه در کشورهای دیگر فرو نمی ریزد؟ چه شناختی از جوامع دیگر دارید؟ بنده اعضای خانواده ام در بهشت غرب زندگی می کنند و از حال آن جهنم خبر کافی دارم.
پنج اینکه فرمودید چرا یکی از بیشترین آمارهای طلاق و یا افزایش سن ازدواج و یا بیماری های افسردگی متعلق به کشور ماست؟ افزایش سن ازدواج و افسردگی و طلاق چه ارتباطی به حجاب دارد؟
شش اینکه فرمایش شما بیراه نیست. امور مهمه ی اسلام هم باید مورد توجه قرار بگیرد. ولی این مسائل اول فلان و دوم بیسار ندارد. همه و همه در کنار هم باید به پیش بروند.
منظور شما از امروزی تر شدن احکام چیست؟ صد البته در قرآن احکام تعلیلی وجود دارد که می تواند روز آمد شود و البته نه حجاب و نه قصاص، هیچ کدام تعلیلی نیست و در نتیجه تعطیلی بردار هم نیست. ولی برداشت شما در پاره ای امور اشتباه است. شما که به خوبی فرق دین و مذهب را در بزنگاه های دیگر یادآور می شدید، باید نیک می دانستید که شلاق زدن شرابخوار در قرآن نیست. باید می دانستید که قرآن، چادر ندارد بلکه جلباب دارد، باید می دانستید که در قصاص، دست و پا قطع نمی شود مگر که فردی دست و پا قطع نموده باشد (که در این صورت بدون تردید باید دست و پایش قطع شود). ما چرا باید در اجرای احکام تعارف داشته باشیم؟ که فلانی خوشش نمی آید؟ خب نیاید. به خاطر داشته باشید که هدایت دست خداست نه دست ما و هر کدام از بندگانش را که شایسته بداند هدایت می کند. حالا مردم سوئد نپذیرفتند؟ به جهنم که نپذیرفتند. آنکه در قیامت متضرر می شود خودشان هستند نه ما. نه به قرآن کراوات ببندید و نه اسلام را چیزی که نیست عرضه کنید. اسلام یک پکیج کامل است. یا بطور کامل -با تمام آیات اخلاق و احکام- پذیرفته می شود یا نمی شود. شما نسبت به اسلام دلسوزتر از خدا نیستید و صلاح و مصلحت را بهتر از او نمی دانید. او تشخیص داده که این احکام بهترین است، پس هست.
رساله ی آقای ترکاشوند را پیش از این از نظر گذرانده ام. خاطرم هست آقای طباطبایی در دو کلمه آن را تعریف کردند و گفتند "چرت و پرت" است. من چنین ادبیاتی برای آن کتاب "پر برگ ولی کم بار" ندارم ولی در بی اساس بودن مطالب آن تردیدی نیست. زمان پیامبر چگونه بوده و چگونه نبوده، معیار و ملاک ما قرآن است که احکام خمار (روسری) و جلباب (لباس گشاد بلند) در آن واضح است.
خدا را شاکرم که حدود 10 سال پیش هم کتاب مرنیسی را از نظر گذراندم (امروز بر این عمری که به بطالت رفت افسوس می خورم). قرآن واضح و مبین را کنار بگذارم و ببینم که مرنیسی و ترکاشوند چه گفته اند؟ یا للعجب.
کدام منبع تاریخی شما از صحیح بخاری به زمان صدر اسلام نزدیک تر است که شرح حجاب زنان مسلمان در عصر در آن رفته است؟ حتی فرمایش پیامبر هم هست که زنانی که آرایش کرده اند برقع بزنند و از خانه خارج شوند تا حکم الله اجرا گردد. و در پایان سخن ام المومنین عایشه را در این کتاب ببینیم:
وقال أحمد بن شبیب حدثنا أبی عن یونس قال ابن شهاب عن عروة عن عائشة رضی الله عنها قالت یرحم الله نساء المهاجرات الأول لما أنزل الله ولیضربن بخمرهن على جیوبهن شققن مروطهن فاختمرن بها
حدثنا أبو نعیم حدثنا إبراهیم بن نافع عن الحسن بن مسلم عن صفیة بنت شیبة أن عائشة رضی الله عنها کانت تقول لما نزلت هذه الآیة ولیضربن بخمرهن على جیوبهن أخذن أزرهن فشققنها من قبل الحواشی فاختمرن بها
مخلص دو روایت فوق اینکه زنان مهاجر پس از نزول آیه حجاب، منتظر خرید روسری نماندند، ملحفه ها را شکافته و آن را بر سر خود می‌پیچیدند
سلام ما را به جناب ترکاشوند برسانید.
همچنین مطالعه کتاب زیر مفید است :
https://ketabnak.com/book/37424/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%B1%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5
حجاب شرعی در عصر پیامبر ( نوشته آقای ترکاشوند )
آقای امیر ترکاشوند در کتاب بسیار ارزش‌مند و بی‌نظیر حجاب شرعی در عصر پیامبر (ترکاشوند، 1390) نشان داده است که حجاب شرعی در عصر پیامبر شکل بسیار متفاوتی داشته است و چنین سخت‌گیری‌ای که امروزه دیده می‌شود در زمان پیامبر وجود نداشته است. حجاب در واقع پوششی اولیه بوده است تا مردم از برهنه‌گی کامل به‌در آیند و از حدی از پوشش که در همه‌ی جوامع متمدن وجود داشته است، برخوردار گردند. مطابق مطالب همین کتاب و هم‌چنین کتاب خانم فاطمه مرنیسی (زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش) (1380، ترجمه‌ی ملیحه‌ مغازه‌ای. تهران: نشر نی، چاپ دوم) و دیگر منابع تاریخی، حتا زنان خود پیامبر نیز از حجابی که امروزه از زنان خواسته می‌شود رعایت کنند، برخوردار نبوده‌اند.
داستانهای قرآن کریم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک