مسئله اقلیت های ملی در شوروی
نویسنده:
ع. آوتور خانوف
مترجم:
فتح الله دیده بان
امتیاز دهید
مروری بر کتاب :
بعد از تحولات اروپای شرقی و فروپاشی نظام های کمونیستی در کشورهای آن خطه، برخورد و کشمکش اقلیت های قومی به صورت مهم ترین مسئله ی روز این کشورها درآمده است که حادترین نمونه های آن را هم اکنون در یوگسلاوی و برخی از جمهوری های شوروی سابق شاهدیم.
در این کتاب، یکی از نخبگان سابق حزب کمونیست شوروی، با تکیه بر عقاید نظریه پردازان شوروی، و بر مبنای اسناد و مدارک و آمار زنده، مقوله ی ملیت ها و سابقه و روند برخورد با انان را از دوره ی لنین تا زمان گورباچف به تحلیل و بحث کشیده است.
از این جهت که آمار و اطلاعات مندرج در این کتاب عمدتا مربوط به منابع و مباحثات داخل شوروی است که به آن ها کمتر دسترسی بوده است، خواندن آن برای علاقه مندان به موضوع بسی سودمند است.
فهرست
بخش اول: تعلیم های لنین درباره ی مسئله ی ملیت
بخش دوم: روسیه، اتحاد جماهیر شوروی، و اوکراین
بخش سوم: روسیه، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، و ملت های غیر اسلاو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
بخش چهارم: سیاست ملی بعد از استالین
بخش پنجم: گلاسنوست گورباچف و بحران روابط ملت ها
بیشتر
بعد از تحولات اروپای شرقی و فروپاشی نظام های کمونیستی در کشورهای آن خطه، برخورد و کشمکش اقلیت های قومی به صورت مهم ترین مسئله ی روز این کشورها درآمده است که حادترین نمونه های آن را هم اکنون در یوگسلاوی و برخی از جمهوری های شوروی سابق شاهدیم.
در این کتاب، یکی از نخبگان سابق حزب کمونیست شوروی، با تکیه بر عقاید نظریه پردازان شوروی، و بر مبنای اسناد و مدارک و آمار زنده، مقوله ی ملیت ها و سابقه و روند برخورد با انان را از دوره ی لنین تا زمان گورباچف به تحلیل و بحث کشیده است.
از این جهت که آمار و اطلاعات مندرج در این کتاب عمدتا مربوط به منابع و مباحثات داخل شوروی است که به آن ها کمتر دسترسی بوده است، خواندن آن برای علاقه مندان به موضوع بسی سودمند است.
فهرست
بخش اول: تعلیم های لنین درباره ی مسئله ی ملیت
بخش دوم: روسیه، اتحاد جماهیر شوروی، و اوکراین
بخش سوم: روسیه، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، و ملت های غیر اسلاو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
بخش چهارم: سیاست ملی بعد از استالین
بخش پنجم: گلاسنوست گورباچف و بحران روابط ملت ها
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مسئله اقلیت های ملی در شوروی
چیزی که این وسط اشاره نشده یا خیلی گذرا و سریع رد شده این واقعیت هست که دیدگاه لنین در ارتباط با مسئلهی ملیتها خاص خودش بوده و در سنت مارکسیستی معمولا همه پیرو نظرات روزا لوکزامبورگ در این ارتباط هستند که با آغاز جنگ جهانی اول و پیدایش امپریالیسم، استقلالطلبی و ملیتخواهی کشورها دیگر موضوعیتی عینی نداره و این موردها فقط به مهرههای شطرنج در درست قدرتهای جهانی علیه همدیگر تبدیل شدهاند که متاسفانه نمونههای این پیشبینی کم نیست! (تمام فرقههای استالینیستی و مائوئیستی پیرو نظرات تغییریافتهی لنینستی (نه خود لنین) هستند).
بله قیام باسماچیان و هم سایر اعتراضات اقلیتها در زمان شوروی به شدت سرکوب میشد و بزرگان آن کشته و بدنه ی اعتراضات راهی زندان یا اردوگاه های کاراجباری میشدند٬ گاهی حتی مهاجرت اجباری میلیونی را برای شکست اتحاد اقلیتها به کار بردند و اینگونه شد که طبق سیاستهای استالین گرجی الاصل (که البته به قول لنین از روسها هم روستر شده بود) جمعیت روسها سرازیر جمهوری های آسیای مرکزی شدند تا نسبت جمعیتی آن را به نفع روسها تغییر دهند یا چند میلیون چچنی و تاتار و... به همان دلیل به قلب روسیه کوچانیده شدند ولی عاقبت پس از هفتاد سال سیطره ی کفر و ظلم٬جماهیر به زور سنجاق شده ی این اتحاد٬ از هم فروپاشید. خدا پدر گورباچف را بیامرزد.
آیا تاریخ دوباره تکرار می شود؟!