شیداله تنبل و چند افسانه دیگر
نویسنده:
راتچوف
مترجم:
میریندا مقیمی
امتیاز دهید
✔️ در مجموعه حاضر هشت افسانه روسی برای نوجوانان و جوانان به فارسی ترجمه شده که عبارتاند از: شیداله تنبل / هر کس آنچه را که حقش است دریافت میکند / آنائیت / درستکاری و بدکاری / سلطان و بافنده / آسیاب دستی شیطان / حاکم حیلهگر و زانیار زرنگ و کماندار و خان کزارکین
از داستان شیداله تنبل:
در زمان های بسیار بسیار دور مردی به نام شیداله زندگی می کرد . او مرد تنبلی بود که به درد هیچ کاری نمیخورد . همسر و فرزندانش همیشه گرسنه بودند و هیچوقت جرئت نمیکردند به خریدن لباس های نو فکر کنند . روزی همسر شیداله او را سرزنش کرد که چرا نمیخواهد کار کند . شیداله به او پاسخ داد : به تو ربطی ندارد. ما در حال حاضر فقیر هستیم اما به زودی ثروتمند خواهیم شد . همسر و فرزندان شیداله صبر کردند , تااینکه سرانجام صبرشان تمام شد . روزی همسرش به او گفت « صبر هیچ فایده ای ندارد ما گرسنه ایم » شیداله تصمیم گرفت نزد فرد عاقلی برود و از او بپرسد چگونه میتواند از بدبختی رها شود . بنابرین اماده شد و به راه افتاد پس از سه روز و سه شب به گرگ لاغری برخورد . گرگ از او پرسید « مرد شجاع , کجا میروی ؟ » شیداله جواب داد به دیدار مرد خردمند می روم تا از او بپرسم چگونه میتوانم ثروتمند بشوم . گرگ با شنیدن این حرف گفت من میذارم تو بروی ولی باید از ان مرد برای من چیزی بپرسی ...
بیشتر
از داستان شیداله تنبل:
در زمان های بسیار بسیار دور مردی به نام شیداله زندگی می کرد . او مرد تنبلی بود که به درد هیچ کاری نمیخورد . همسر و فرزندانش همیشه گرسنه بودند و هیچوقت جرئت نمیکردند به خریدن لباس های نو فکر کنند . روزی همسر شیداله او را سرزنش کرد که چرا نمیخواهد کار کند . شیداله به او پاسخ داد : به تو ربطی ندارد. ما در حال حاضر فقیر هستیم اما به زودی ثروتمند خواهیم شد . همسر و فرزندان شیداله صبر کردند , تااینکه سرانجام صبرشان تمام شد . روزی همسرش به او گفت « صبر هیچ فایده ای ندارد ما گرسنه ایم » شیداله تصمیم گرفت نزد فرد عاقلی برود و از او بپرسد چگونه میتواند از بدبختی رها شود . بنابرین اماده شد و به راه افتاد پس از سه روز و سه شب به گرگ لاغری برخورد . گرگ از او پرسید « مرد شجاع , کجا میروی ؟ » شیداله جواب داد به دیدار مرد خردمند می روم تا از او بپرسم چگونه میتوانم ثروتمند بشوم . گرگ با شنیدن این حرف گفت من میذارم تو بروی ولی باید از ان مرد برای من چیزی بپرسی ...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شیداله تنبل و چند افسانه دیگر