به نظرم برای کتابناکیها خواندن دو مقاله کوتاه از این کتاب ضروری است. یکی «هنر کتاب نخواندن» و دیگری «بازخوانی بهتر از بسیارخوانی» است.
نثر صریح و طنازانه و واقعبینانه استاد خرمشاهی، به وضوح بیانگر یک عمر کتابشناسی و کتابخوانی است. با تشکر از simin به خاطر بارگذاری کتاب «سیر بیسلوک»، بخشی از «هنر کتاب نخواندن» را میآورم:
از قول ابوالفضل بیهقی نقل کردهاند که هیچ کتابی نیست که به یک بار خواندن نیارزد؛ یا هر کتابی به یک بار خواندن میارزد. حال آن که این قول از مشهورات بیاساس است. همه ما به تجربه دریافتهایم که بسیاری کتابها به یک بار خواندن نمیارزند و بسیاری کتابهاست که ارزش ورق زدن جدی هم ندارد.
خیلیها به جای آنکه مجذوب یک کتاب باشند، مرعوب اهمیت کلاسیک یا شهرت افواهی آناند، و با آنکه به ذائقه خود آن را ناگوار مییابند، گرفتار رودربایستی و ریای علمی –هنری یا اسنوبیسم میشوند، و بدون هیچ حظ روحی یا بهره علمی کتاب نامطبوع نامأکول را به زور فرو میدهند. فقط برای آنکه آن را خوانده باشند...
یکی دیگر از عوارض رودربایستی در کار و بار کتابخوانی این است که گاهی خوانندهای چندانکه در کتاب –کتاب نامفهوم و بیبار- پیش میرود و حاصلی نمییابد، همچنان دست از کوفتن آهن سرد، یا آب در هاون، برنمیدارد.بسیاری از خوانندگان شبه کتابها و شبه ترجمهها –که غالباً فقط ترجمه به خط فارسی است نه زبان فارسی!- خود بالصراحه در نمییابند که چیزی از آنها در نمییابند، و بدون حضور قلب، انجام وظیفه یا بهتر بگوییم رفع تکلیف میکنند.گویا فقط میخواهند آمار کتابهای خوانده شده خود را بالا ببرند...
باری کتاب خواندن سیصد و شصت بند فاخر دارد، که هریک از اهل کتاب، به دانش و بینش، به صرافت طبع یا به مدد تجربه بعضی از آنها را کشف کردهاند. علاوه بر چند بند نیمهفاخر که شرحش گذشت، به دو بند دیگر نیز اشاره میکنم. یکی از این دو، یک شهرت بیاصل دیگر است که گروهی تصور میکنند هرچه بیشتر کتاب بخوانند، بهتر است، یعنی دانشمندتر میشوند. در پاسخ به این غلط مشهور باید گفت مهم این است که هرچه بهتر کتاب خوانده شود، و کتابهای هرچه بهتر، نه هرچه بیشتر. خیلیها با پرخوانی فقط «امتلاء حافظه» و «سوءهاضمه فکری» پیدا میکنند. دانشمندترین آدمها، پرخوانترین آدمها نیستند، و پرخوانترین آنها هم دانشمندترین آدمها نیستند. پرخوانی اگر هم برای دانشمند (تر) شدن لازم باشد، کافی نیست. هزار نکته باریکتر از مو اینجاست.
ایشان در قید حیات هستند و امیدواریم سالها در صحت و سلامت و عمر باعزت به سر ببرند. و اما از میان آثار گوناگون ایشان، اگر تنها و تنها حافظ نامه را مورد بررسی قرار دهیم، انصافا این اثر یکی از فاخرترین اثاری ست که در حوزه ی حافظ شناسی به شیوه ی علمی و اکادمیک نگاشته شده است. صدالبته بسیاری از نظرات ایشان قابل نقد است. فی المثل یکسونگری هایی که درمورد جهان بینی حافظ دارند و در شرح عزلیات سعی در القای ان دارند. خاصه مواردی که آشکار است قصد مقابله و حتی تخریب زنده یاد شاملو را داشته اند. برای مثال ایشان ترکیب "زهدریا" را بی هیچ دلیل قانع کننده یی به ترکیب "زهد و ریا" ترجیح می دهند.
با تمام این تفاصیل، استاد خرمشاهی یکی از سرمایه های فرهنگی این مرز و بوم بوده و امیدواریم سایه ی فضل ایشان همیشه مستدام باشد.
ادبا و فیلسوفان ما زحمت می کشند تاریخ تمام علوم قدیم و جدید را می خوانند و نظرات دانشمندان خارجی را نیز تفسیر می کنند نظرات مخالف را نقد
می کنند و نظرات موافق را برمی دارند و آنوقت به اندیشه و گفتار ابا و اجداد بیسواد و سنتی من می رسند گو که در دنیا چیز جدیدی اتفاق افتاده است
کتاب سیر بی سلوک مجموعه مقالات بهاءالدین خرمشاهی در زمینه های دین ، فلسفه ، زبان و نقد شعر در ۵۸۴ صفحه است.
نویسنده در مقدمه کتاب تحت عنوان زندگینامۀ خودنوشت ، شرح و چگونگی تحریر هر یک از مقالات را بصورت مبسوط آورده است .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیر بی سلوک
نثر صریح و طنازانه و واقعبینانه استاد خرمشاهی، به وضوح بیانگر یک عمر کتابشناسی و کتابخوانی است. با تشکر از simin به خاطر بارگذاری کتاب «سیر بیسلوک»، بخشی از «هنر کتاب نخواندن» را میآورم:
از قول ابوالفضل بیهقی نقل کردهاند که هیچ کتابی نیست که به یک بار خواندن نیارزد؛ یا هر کتابی به یک بار خواندن میارزد. حال آن که این قول از مشهورات بیاساس است. همه ما به تجربه دریافتهایم که بسیاری کتابها به یک بار خواندن نمیارزند و بسیاری کتابهاست که ارزش ورق زدن جدی هم ندارد.
خیلیها به جای آنکه مجذوب یک کتاب باشند، مرعوب اهمیت کلاسیک یا شهرت افواهی آناند، و با آنکه به ذائقه خود آن را ناگوار مییابند، گرفتار رودربایستی و ریای علمی –هنری یا اسنوبیسم میشوند، و بدون هیچ حظ روحی یا بهره علمی کتاب نامطبوع نامأکول را به زور فرو میدهند. فقط برای آنکه آن را خوانده باشند...
یکی دیگر از عوارض رودربایستی در کار و بار کتابخوانی این است که گاهی خوانندهای چندانکه در کتاب –کتاب نامفهوم و بیبار- پیش میرود و حاصلی نمییابد، همچنان دست از کوفتن آهن سرد، یا آب در هاون، برنمیدارد.بسیاری از خوانندگان شبه کتابها و شبه ترجمهها –که غالباً فقط ترجمه به خط فارسی است نه زبان فارسی!- خود بالصراحه در نمییابند که چیزی از آنها در نمییابند، و بدون حضور قلب، انجام وظیفه یا بهتر بگوییم رفع تکلیف میکنند.گویا فقط میخواهند آمار کتابهای خوانده شده خود را بالا ببرند...
باری کتاب خواندن سیصد و شصت بند فاخر دارد، که هریک از اهل کتاب، به دانش و بینش، به صرافت طبع یا به مدد تجربه بعضی از آنها را کشف کردهاند. علاوه بر چند بند نیمهفاخر که شرحش گذشت، به دو بند دیگر نیز اشاره میکنم. یکی از این دو، یک شهرت بیاصل دیگر است که گروهی تصور میکنند هرچه بیشتر کتاب بخوانند، بهتر است، یعنی دانشمندتر میشوند. در پاسخ به این غلط مشهور باید گفت مهم این است که هرچه بهتر کتاب خوانده شود، و کتابهای هرچه بهتر، نه هرچه بیشتر. خیلیها با پرخوانی فقط «امتلاء حافظه» و «سوءهاضمه فکری» پیدا میکنند. دانشمندترین آدمها، پرخوانترین آدمها نیستند، و پرخوانترین آنها هم دانشمندترین آدمها نیستند. پرخوانی اگر هم برای دانشمند (تر) شدن لازم باشد، کافی نیست. هزار نکته باریکتر از مو اینجاست.
با تمام این تفاصیل، استاد خرمشاهی یکی از سرمایه های فرهنگی این مرز و بوم بوده و امیدواریم سایه ی فضل ایشان همیشه مستدام باشد.
می کنند و نظرات موافق را برمی دارند و آنوقت به اندیشه و گفتار ابا و اجداد بیسواد و سنتی من می رسند گو که در دنیا چیز جدیدی اتفاق افتاده است
کتاب سیر بی سلوک مجموعه مقالات بهاءالدین خرمشاهی در زمینه های دین ، فلسفه ، زبان و نقد شعر در ۵۸۴ صفحه است.
نویسنده در مقدمه کتاب تحت عنوان زندگینامۀ خودنوشت ، شرح و چگونگی تحریر هر یک از مقالات را بصورت مبسوط آورده است .