رسته‌ها

مجموعه خاطرات فائزالحسین عرب و نعیم بیگ ترک در مورد نژاد کشی ارمنیان

مجموعه خاطرات فائزالحسین عرب و نعیم بیگ ترک در مورد نژاد کشی ارمنیان
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 47 رای
نویسنده:
مترجم:
ا. ساهاکیان
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 47 رای
نویسندۀ این کتاب، عربی بدوی ولی تحصیلکرده و روشنفکر بود که به اتکاء اسم و نسب خود در دستگاه حکومتیِ عثمانی چند مقام و منصب دولتی بدست آورد ولی پس از چندی مغضوب دستگاه واقع شد و زندانی و تبعید گردید.
فائزالحسین در زندانها، در راهپیماییها به سوی تبعیدگاه و ضمن استراحت در شهرها و دهات، صحنه‌های دلخراشی از کشت و کشتار و جنایت ترکها و کردها نسبت به ارمنیان را به چشم دیده و به خاطر پاره‌ای از قربانیان این فجایع وحشتناک گریسته و تنش به لرزه درآمده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
107
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
pedram mohamadi
pedram mohamadi
1394/02/04

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مجموعه خاطرات فائزالحسین عرب و نعیم بیگ ترک در مورد نژاد کشی ارمنیان

تعداد دیدگاه‌ها:
44
قتل عام، به هر دلیلی، شرم آور و غیر انسانی است...
منابع
2. عبدالوهاب المسیری، صهیونیسم، ترجمه ی لواء رودباری، ص 83.
3. به موجب همین نگرش صهیونیستی و رفتارهای نژاد پرستانه رژیم اشغالگر، مجمع عمومی سازمان ملل، در دهم نوامبر 1975/م طی قطعنامه ی شماره ی (30) 2279 خود، اعلام کرد: «صهیونیسم، یکی از انواع نژاد پرستی و تبعیض نژادی است».
4. عبدالوهاب المسیری، صهیونیسم، ترجمه ی لواء رودباری ص 59.
5. جودت السعد، الشخصیه الیهودیه عبرالتاریخ، ص 103.
6. دیوید دیوک، الصحوه، النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامرکیه، تعریب ابراهیم یحیی الشهابی، ص 72-73.
7. همان، ص 319.
به ظاهر پدیده ی بی دینی در میان یهودیان ایالات متحده، آشکارتر از سایر کشورهاست. به موجب بررسی های به عمل آمده، جنبه ی نژادی یهودیت بر بُعد دینی آن، در این کشور غالب است، به گونه ای که وظایف دینی روزهای شنبه را جز 5% از یهودیان آمریکا، به جای نمی آورند (ر.ک: هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه ی علی الجوهری، ذیل ص 95).
8. لورانس مایر، اسرائیل الآن صوره بلد مضطرب، ترجمه ی مصطفی الرز، ص 178.
برای آشنایی با طبیعت متضادّ جامعه اسرائیلی، ر.ک: کتاب یاد شده ی بالا و برای دیدن تصویر نسبتاً گویایی از اوضاع یهودیان دسته ی دوم، ر.ک: همان، ص 177-199.
9. زبان عبری تا یک قرن پیش، تنها زبان تورات، تلمود و کنیسه (معبد یهودیان) به شمار می آمد و تنها از سوی رجال دینی در مناسبت های ویژه مذهبی، مورد استفاده قرار می گرفت و از این جهت زبانی متروک و مرده بود. نخستین کسی که برای احیای این زبان همّت گمارد، یک یهودی روسی به نام الیعاذر بیرلمان بود که بعدها به الیعاذر بن یهودا معروف شد. وی در سال 1881/م به فلسطین مهاجرت کرد و همسرش را از سخن گفتن با فرزندانش، جز با زبان عبری باز داشت و از تماس و بازی آنان با سایر کودکان ممانعت به عمل آورد تا سخنی به زبان غیرعبری به گوششان نخورد. وی در این راه، از سوی اقلیّت یهود فلسطین، آزارها و ناملایمات فراوان دید. تا این که در سال 1904/م هم زمان با مرگ هرتزل، بن یهودا، نخستین جلد فرهنگ جدید واژه های زبان عبری را منتشر ساخت و رفته رفته با شکل گیری جنبش صهیونیسم سیاسی، رویکرد به این زبان و استفاده از آن، به عنوان یک ضرورت، مورد توجّه سران صهیونیسم قرار گرفت، به گونه ای که در سال 1916/م، 40% از یهودیان ساکن در فلسطین، به این زبان گفت و گو می کردند. این زبان، سپس زبان رسمی تدریس در «انستیتو تکنولوژی اسرائیل» قرار گرفت و کم کم جای خود را در میان یهودیان گشود. (ر.ک: همان، ص 30-31).
10. در یکی از مکاتباتی که میان حسدای بن شبروط، یهودی اندلسی، با یوسف، پادشاه یهودی منطقه خزر صورت گرفت، حسدای از پادشاه پرسید که به کدام یک از قبایل عبری انتساب دارد. شاه خزر در پاسخ گفت: نژاد خزر، ترکی است، نه سامی. از این رو، هیچ پیوندی با فلسطین و اسباط ده گانه و مفقود بنی اسرائیل ندارد (ر.ک: عبدالوهاب المسیری، موسوعه الیهود و الیهودیه و الصهیونیه، ج 2، ص 152).
ماکس نور داو از برجسته ترین چهره های نژاد پرست صهیونسیم، و دوست بسیار نزدیک هرتزل، با سخنان قاطع و صریح خود، تأکید کرده است:یهودیت، دین نیست، بلکه تنها مسئله ی خون و نژاد است.(2
آنان با اعتقاد به برتری نژادی و ممتاز بودن از دیگر اقوام و ملل و با اتّصاف به ویژگی درون گرایی و ایجاد یک جامعه ی بسته، می کوشیده اند از امتزاج و اختلاط با جامعه ی اکثریت بپرهیزند، امّا هرگز نمی توانسته اند از این تأثیرات، به طور کلی بر کنار باشند. چنان که یهودیان سیاه پوست فلاشا و یهودیان هلند، فرانسه، هند، مراکش، ایران، ترکیه، روسیه و... از جهات بسیاری با یکدیگر متفاوتند. هر یک تاریخی جدا و زبان، آداب و رسوم و فرهنگی گوناگون دارند.
روشن است که مهاجرت یهودیانی این چنین، به سرزمینی چون فلسطین اشغالی و ایجاد یک تشکّل انسانی مونتاژ شده، نمی تواند موجبات تشکیل یک ملت واحد را به معنای صحیح کلمه فراهم آورد.
این امر، از معضلات پیچیده و مشکلات اساسی رژیم صهیونیستی است که با همه ی برنامه های آموزشی ویژه ای که در مدارس و هم از طریق رسانه ها برای عموم، به منظور هم سان سازی فرهنگ افراد جامعه، انجام می گیرد، هنوز پس از گذشت قریب شش دهه، موفّق به حلّ آن نشده است.
خاستگاه این مشکل آن جاست که اسرائیل، یهودیانِ مهاجرِ حدودِ یک صد کشور جهان را در خود جای داده است. از سفیدپوستان شمال اروپا تا سیاه پوستان هند و آفریقا، همه اعضای این جامعه اند.
این تنوّع فرهنگ، ملّیت، رنگ و زبان که در صدها روستا و شهر و شهرک صهیونیست نشین، ظهور و بروز دارد، در هیچ نقطه ای از جهان، با محدوده ای این چنین و جمعیّتی کم تر از چهار میلیون نفر، قابل مشاهده نیست. از این روست که، اخبار رادیو اسرائیل، نه تنها به زبان عبری و عربی که به انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی، یدیشی، آلمانی، روسی و... نیز پخش می شود.
این یهودیان جامعه اسرائیلی، از حقوق و امتیازات واحد برخوردار نیستند؛ بلکه به لحاظ مبدأ مهاجرت و فرهنگی که حامل آنند، طبقه بندی می شوند.
در این طبقه بندی، یهودیان آفریقایی و عربی در پایین ترین پلکان جای گرفته اند و از بسیاری امتیازات و امکاناتی که یهودیان اشکناز (اروپایی و غربی) برخوردارند، محرومند.
لورنس مایر می نویسد:
جامعه اسرائیل با یک خط مستقیم، به دو بخش کاملاً مجزّا تقسیم شده است. بخش نخست، اسرائیل غربی است که ثروتمند، متخصّص و مسلّط بر دستگاه های اجرایی رژیم است. بخش دوم، اسرائیل شرقی است که فقیر و محروم بوده و از تخصّصی برخوردار نیست. اکثریت شهروندان اسرائیلی از این دسته اند.(8)
باری، ناگفته پیداست که در جامعه متشتّت و پراکنده ای این چنین، دست یابی به یک نظام منسجم، مستلزم تکیه و تأکید بر برخی عناصر وحدت زاست.
به همین جهت، رهبران «لائیک» اسرائیل، به منظور حل این بحران، بر دو عنصر «دین یهود» و «زبان عبری»(9) به عنوان عامل وحدت یهودیان، تکیه و تأکید می کنند. به ویژه که اصولاً سخن گفتن از یک مجموعه ی واحد انسانی در جهان به نام «نژاد یهود» امر مهمل و بی معناست.
انبوه تبلیغات صهیونیستی ادّعا دارد که یهودیان امروز دارای نژادی ناب بوده و همه از نسل فرزندان یعقوب و عبرانیان باستانند؛ ولی ادلّه ی متقن و شواهد روشن تاریخی، این ادّعا را مردود می شمارد.
مثلاً ترکان سواحل دریای خزر در سده ی هشتم میلادی، به دنبال یهودی شدن فرمانروای خود، به دین یهود در آمدند،(10)
در جمله های آغازین فصل 24 سفر تکوین (که سراسر به شرح ماجرای انتخاب همسر برای اسحاق اختصاص داد) حضرت ابراهیم، غلام خود را سوگند می دهد که مبادا برای فرزندش اسحاق، همسری از میان کنعانیان برگزیند؛ زیرا از نگاه تورات، جز بنی اسرائیل، کسی هم پایه و هم شأن یهودیان نیست.
در منطق تورات، یهودیان قوم برگزیده اند و دیگران مملوک ایشان.
تورات در سراسر اسفار سی و نه گانه ی خود، همواره آهنگ برتری قوم یهود را در دیگر اقوام می نوازد و بذر حقد و کینه نسبت به دیگران را در دل پیروان خود می افشاند.
بر خلاف خدای اسلام که خدای جود و رحمت است و خدای مسیحیت که خدای صلح و محبّت می باشد، یهوه، خدای تورات، خدای خشم و جنگ است و چهره ای در هم کشیده و عبوس دارد. او همواره پیروان خود را نسبت به راه انداختن حمّام های خون و کشتار دشمنان و نابودی چارپایان و سوزاندن مزارع و باغ ها و تخریب چشمه ها ترغیب می سازد.
در سفر اعداد، فصل 23، جمله ی 24 می خوانیم:
این قوم، چون شیر بر می خیزند و تا وقتی که شکار خود را نخورند، و خون کشتگان را ننوشند، نمی خوابند.
نمونه دیگر:
حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن. بر آن ها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل شیر خواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن.(14)
پی نوشت ها :
1. منیر العکش، امیرکا و الابادات الجماعیه، ص 133.
2. روهلنج و شارل لوران، الکنز المرصود فی قواعد التلمود، تعریبِ یوسف حنّا نصرالله، ص 191.
3. سفر تثنیه. فصل هفتم، جمله 6.
4. سفر خروج، فصل نوزدهم، جمله های 5-6.
5. سفر خروج، فصل چهارم، جمله ی 22.
6. سفر لاویان، فصل بیستم، جمله های 7، 24-26.
7. جمال البدری، الاحزاب الدینیه الاسرائیلیه، ص 30-31.
8. همان، ص 28-29.
9. A Super Nation, The chosen People.
10. روچیه جارودی (روژه گارودی)، الاساطیر المؤسسه للسیاسه الاسرائیلیه، ترجمه محمد هشام، ص 54.
11. دیوید دیوک، الصحوه، النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه، تعریبِ ابراهیم یحیی الشهابی، ص 94.
12. هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه علی الجوهری، ص 102.
13. نورمن ج. فینکلشتاین، صنعت یهودی سوزی، ترجمه سوسن سلیم زاده، ص 39.
14. کتاب اوّل سموئیل، فصل 15، جمله 3.
در ضمن در همین مورد، ر.ک: سفر یوشع، فصل 6، جمله های 21-22 و نیز سفر تثنیه، فصل 20، جمله ی 16 و ... .
درمیان نژادهای این ناحیه، نژاد یهودیان از همه خالصتر مانده، چه، جز هنگامی که ناچار بودند، با نژادهای دیگر از راه زناشویی آمیزش پیدا نکرده‌اند؛ به همین جهت است که هر چه بهتر نژاد خود را حفظ کرده و سخت به آن متمسک مانده‌اند. صورت اسیران عبرانی، که در نقشهای مصری و آشوری دیده می‌شود، با وجود آنکه هنرمندان آن زمان در کار خود دقتی نداشته‌اند، با صورت یهودیان امروز شباهت فراوان دارد. در آن نقشها، بینی دراز و برگشتة حتی و گونه‌های برجسته و موی شکنجدار سر و ریش قابل توجه است، گرچه از اثر نیش قلم حجاران در نقشهای کاریکاتوری مصری، لاغری اندام آمیخته به استحکام، و روحیة عناد و لجاج و حیله‌گریی که از زمان پیروان «ستبر گردن» موسی تا بدویان و بازرگانان اسرارآمیز زمان حاضر وجود دارد، هرگز خوانده نمی‌شود. برگرفته از کتاب تاریخ و تمدن، جلد اول، مشرق زمین،
اثر ویل دورانت
با تکیه بر این احساس نژاد پرستانه، یهودیان ملت های جهان را تنها به دو دسته ی کلی تقسیم می کنند، چنان که حاخام کوهین در کتاب تلمود، مبانی اوّلیه، ص 104 می گوید:
ملت های روی زمین، دو دسته اند: اسرائیل از یک سوی و دیگر مردم از جانب دیگر.
اسرائیل ملت برگزیده است، و این همان اعتقاد اساسی است.(10)
حاخام شنیور زالمان با نگاهی سخیف نسبت به غیر یهودیان، کثرت تعداد غیر یهودیان را هم چون کثرت زباله ها می داند که یهودیان، خارج از تل این زباله ها قرار دارند.
او فزونی غیر یهودیان را بر یهودیان، به منزله ی فراوانی کاه به دانه های گندم می داند و می گوید: یهودیان، ذاتاً پاک و طیّبند، و غیر یهودیان، طبعاً پلید و بزه کار.(11)
این اوهام نژاد پرستانه، چنان دل و دماغ این طایفه را پخته است که حتّی سران یهود، در اظهارات و بیانات خویش، آشکارا بدان تصریح می کنند. دکتر اسرائیل فرید لیاندر (Dr. Israel Friedleander) به صراحت می گوید:
ما یهودیان کافی است بدانیم- و دایماً احساس می کنیم- که به صورت آشکار، ملتی ممتاز از دیگر ملت ها هستیم.(12)
فیلیپ رات (Philip Roth)، رمان نویس، می گوید: آن چه یک کودک آمریکایی به ارث می برد، مجموعه ای از حقوق، دانش و زبان و در نهایت دین و خدا نیست ... بلکه نوعی روان شناسی است. روان شناسی را می توان در سه کلمه ترجمه کرد: «یهودیان بهتر هستند».(13)
چهره های شاخص یهود، خود اذعان دارند که ادّعای برتری قوم یهود، نشئت گرفته از حس خودخواهی این طایفه است. زیگموند فروید (1856-1939/م) روان کاو یهودی و مشهور اتریشی، می گفت:
خود خواهی یهودیان سبب شد تا به این اصل چنگ زنند که قوم برگزیده ی خدا هستند، و چون بدبختی ها و شکست های پی در پی به آن ها رو کرد، به این خیال، خود را قانع ساختند که آن ها گناه کار بوده اند و گناهانشان موجب شد که خدا آن ها را کیفر دهد.
نتیجه ی طبیعی این غرور و خود برتر بینی و نژاد پرستی و احساس منفی نسبت به دیگران، نفرت و انزجار مردم از این طایفه بود.
برناردلازار، پژوهشگر یهودی نیز تعصّبات دینی هم کیشان خود را اساس نفرت مردم از آنان شمرده است.
البتّه هدف نویسندگان تورات از این تعالیم نژاد پرستانه، ایجاد یک دیوار ستبر میان یهودیان و دیگر اقوام بوده است تا بدان وسیله در جزر و مدّ حوادث تاریخی، در دل ملت های دیگر ذوب نشوند. ممنوعیّت ازدواج با غیر یهودیان نیز در همین زمینه و به منظور جلوگیری از اختلاط نژاد برتر (یهود) با عناصر پست (گوییم= غیر یهودیان) تشریع شده است.
تورات در جمله های نخستین فصل ششم از سفر تکوین، در این مورد اظهار می دارد که فرزندان خدا، دختران آدمیان را دیدند که زیبایند و از آنان برای خویش همسران گزیدند. خداوند از کار ایشان اندوه گین شد و تأسّف خورد.
با این بیان، خدای بنی اسرائیل، ازدواج فرزندان ملت برگزیده را با غیر یهودیان تحریم نمود. با انتساب این گونه انفعالات روحی و اعمال تبعیض نژادی به خدای تورات، نسبت دادن چنین حالات و سخنانی به بندگان وی، جای چندان شگفتی نیست.
دوستان مخالف اسلام در این سایت ، همیشه برای کوبیدن مسلمان ها به آیات قرآن و سخنان بزرگان اسلامی استناد می کنند من نیز در اینجا طبق همین شیوه و روش با استناد به تورات یعنی کتاب مقدس یهودیان و سردمداران یهودی پاسخ می دهم : :D
از آن جا که یهودیان خود را «ملت برگزیده» و دارای منزلت والای سامی می شمارند، هیچ کس را قابل قیاس با خویش نمی انگارند. حتّی فرشتگان الهی نیز شایسته ی برابری با آنان نیستند. این قوم، خویشتن را چندان دارای شرافت می دانند که در مرتبه ای پس از خداوند می پندارند.
حاخام شانینا (Chanina) می گوید:
اگر کسی یک یهودی را بزند، به ساحت مقدّس خداوند ذوالجلال اهانت کرده است. یهودی، بر خلاف پاره ای از گناهانی که مرتکب می شود، همواره شریف، صالح و پاک است. این گناهان، روح یهودی را آن قدر نمی آلاید که خاک و گِل، مغز فندق را. مگر نه آن که خاک، تنها پوسته ی فندق را آلوده می سازد؟
همه ی آن چه در جهان است و همه ی اشیاء به ویژه حیواناتی که به شکل یهودیانند (یعنی غیر یهود)، باید در خدمت یهودیان باشند!(2)
روحیّه ی نژاد پرستی یهودیان، پدیده ی تازه ای نیست، بلکه ویژگی دیرینه ای است که تعبیرهای گوناگون بر این امر تأکید می ورزد و از آن جا که تورات، حلقه ی اتّصال میان همه ی یهودیان است؛ از این رو، این طایفه با الهام از تعالیم کتاب دینی و قومی خود، خویشتن را برتر از همه ی مردم و بافته ای جدا از ملل عالم می دانند.
اعتقاد به «برتری نژادی» به عنوان یکی از اصلی ترین تعالیم تورات، از بارزترین ممیّزات روحی این قوم بوده و هم چون خونی در شریان نظام اعتقادی آنان جاری است.
تورات تصریح می کند:
چون شما قوم مقدّسی هستید که به خداوند، خدای تان اختصاص یافته اید، او از بین تمام مردم روی زمین، شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.(3)
حال اگر مطیع من باشید و عهد مرا نگه دارید، از میان همه ی اقوام، شما قوم خاص من خواهید بود. هر چند سراسر جهان مال من است؛ امّا شما برای من ملتی مقدّس خواهید بود و چون کاهنان، مرا خدمت خواهید کرد.(4)
به او (فرعون) بگو که خداوند می فرماید: اسرائیل! پسر ارشد من است... .(5)
پس خود را تقدیس نمایید و مقدّس باشید؛ چون من خداوند، خدای شما هستم.
... من خداوند، خدای شما هستم که شما را از قوم های دیگر جدا کرده ام.
... شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید.(6)
تلمود نیز در ضرورت عدم اختلاط یهود با دیگر اقوام، بنی اسرائیل را به دانه های زیتون تشبیه می کند که هرگز با مواد دیگر اختلاط نمی یابد.(7)
سابقه ی تاریخی این خود برتر بیتی، بنا بر نظر یهودیان، به زمان حضرت ابراهیم می رسد. آنان بر این باورند که خداوند با برگزیدن ابراهیم، نیای قوم یهود، ایشان را بر همه ی اقوام و ملل جهان، برتری بخشیده و این برتری و امتیاز، بنا بر مشیّت خاص پروردگار صورت پذیرفته است.
نتیجه ی مستقیم این باور آن بود که ایشان خود را ملتی ازلی، ابدی و مقدّس انگاشتند.
عامل دیگری که به ظاهر در پیدایش این توهّم مؤثر افتاده است، این که یهودیان، تاریخ کهن خود را آکنده از وجود پیامبرانی می دانند که در عصر حاکمیّت شرک و الحاد، پرچم توحید و دیانت را در میان مردم افراشتند.(8) در نتیجه این توهّمات و القائات، یهودیان قائل به حلول ذات الهی در خود و حتّی مایملک خویش شدند و خود را «ملت برگزیده»(9) خواندند.
فکر می کنم دوستان اصل مطلب کتاب را کنار گذاشته اند و دوباره مباحث تکراری جنگ بین ادیان و مذاهب براه انداخته اند که متاسفانه نشان از ضعف اطلاعات و آگاهی ایشان در خصوص تاریخ و وضعیت ارامنه از سال 1850 تا 1930 است.
ctr2006
در سراسر جهان اسلام مشتمل بر 57 کشور تنها 500 دانشگاه موجود است.
درحالیکه تنها در آمریکا 5758 دانشگاه هست.
حتی یک دانشگاه از میان کشور های اسلامی در زمره 500 دانشگاه اول جهانی جای ندارد.
سواد در دنیای مسیحیت نود درصد است.
سواد در جهان اسلام 40درصد است.
در پانزده کشور مسیحی مذهب ، در صد سواد یکصد است.
درکشورهای مسلمان حتی یکی هم نیست.
40 درصد از مردم کشور های مسیحی دانشگاه را تمام کرده اند.
در کشورهای مسلمان این رقم تنها 2 درصد است.
درکشورهای مسلمان برای هریک میلیون مسلمان تنها 230 دانشمند وجود دارد.
در آمریکا این رقم 5000 است.
در آمریکا برای هریک میلیون نفر 1000 تکنیسین موجود است.
در سراسر جهان عرب فقط 50 نفر برای هریک ملیون نفر موجود است.
دنیای اسلام فقط 0.2درصد از درآمد ملی را برای تفحص و توسعه هزینه میکند.
درکشورهای مسیحی این رقم 5% از درآمد ملی است.
کنکاش لازم نیست چون ارقام و شواهد فریاد می کشند،لیکن ما گوشمان را بسته ایم.
توهم توطئه بس است ؛ بیدار شوید!!

این آمار و علوم و ارقام چشمتان را به واقعیت بسته است.
انسان ها، "روبات" یا "چهارپا" نیستند که این آمار "گلّه ای" در موردشان صدق کند.
اگر حداقل فقط و فقط "یک" نفردر یک قوم یا کشور یا... از جهل رها شود، همان یک نفر برای نجات آن گروه و حتی آیندگان کافیست؛ و نیازی نیست که بالای 90 درصد جامعه، "باسواد" باشند یا اکثریت ملت دکتر و پروفسور باشند.
سواد یک لغت عربی به معنای "سیاهی و تاریکی" است.
اما معرفت به معنای شناخت است و کسی که شناخت دارد، موضوعات را واضح و "روشن" میبیند.
نمونه اش حضرت محمد(ص) است که با اینکه "امیّ" و "درس نخوانده" بود اما "معرفت و شناخت" داشت و توانست با معرفتش جاهلیت عرب را که غرق فساد و دخترکشی و... بود، برای مدتی از خواب غفلت بیدار کند و بر سر دوراهی انتخاب آگاهانه ی ظلم یا عدل قرار دهد.
دانشمندان و حکیمان بسیاری هم از جمله خوارزمی، رازی، ابن سینا‌، مولانا، خیام، شیخ بهایی، فارابی، ملاصدرا، غزالی، خواجه نصیرالدین طوسی، سعدی، حیان و...، همگی شاگرد مکتب "پیامبر مکتب نرفته" هستند.
حضرت محمد(ص) با وجود امّیتش میفرماید:"علم حجاب اکبر است."
و اکنون به وضوح میبنیم که "سواد" و "سواد پرستی" حجابی عظیم است بر روی نگاه واقع بینتان.
البته این "سواد پرستی" مختص شما نیست، متاسفانه از خود من گرفته تا دیگر دوستان تحصیلکرده و تحصیل نکرده و همه ی مردم جهان به نوعی درگیر این بیماری هستیم.
در ادامه باید گفت در کل وضعیت آن طور نیست که یک کتاب و یا یک نوشته گویای همه وقایع باشد چرا که هم ارامنه و هم کردها و هم عثمانی ها هم دیگر را مورد قتل عام قرار داده اند ولی این مسئله طی چند سال بوقوع پیوسته است. یعنی طی سال های 1855 تا سال های 1921.
کسانی که مبلغین کشتار ارامنه به دست عثمانی ها هستند، هدفشان مشخص است و از آنان نباید انتظار این را داشت که به جای این ادعا، که اگر واقعیت داشته باشد، مربوط به بیش از صد سال پیش است، درباره ی قتل عام و نسل کشی خوجالی هم کمی حرف بزنند که فیلم و عکس و خبرش در همه جا هست و بازماندگان این واقعه ی هولناک حد اکثر در سنین چهل و پنجاه هستند و نه پیرمردها و پیرزنان آلزایمری که اگر ادعای مبلغین ارمنی کشی درست باشد در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودند و یا حداکثر کودکانی نوپا بوده اند.
من برای بلعندگان خام این تبلیغات متاسفم، که پیرو سیاستهای ضد اسلامی کلیسا و کنیسه که با هدف نهائی تسلط بی چون و چرا بر خاور میانه ( این مهد تمدن، که نفت کم ارزش ترین منبع این منطقه است )، کورکورانه تبدیل شده اند به بلندگوی صلیب و زنار.
و مخلص کلام، یهود با طرح ادعای هولوکاست و با حمایت انگلیس، سرزمین اسلامی فلسطین را اشغال کرد و ارمنی با تکیه بر ادعای ارمنی کشی و تحت حمایت روسیه، سرزمین اسلامی قره باغ را اشغال کرد. و همه جنایات این دو قوم را در نسل کشی مسلمانان دیدند، و زار زار برای مظلومیتشان!!!! گریستند.
مجموعه خاطرات فائزالحسین عرب و نعیم بیگ ترک در مورد نژاد کشی ارمنیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک