ترانه های داریوش اقبالی
امتیاز دهید
گردآوری : امیر نیلی
بدون شک او پدیده ای درتاریخ موسیقی ایران است،ترانه های داریوش از خواسته ها و افکار مردم ایران در سه دهه اخیر متاثر گشته.داریوش افسانه است.اویکی از هزاران خواننده ایست که در دوران معاصر چون ستاره میدرخشد.ترانه های او در ارتباطی نزدیک با رنج و خوشی زندگی متداول ایرانیان است،مردمانی سختی کشیده و دوستدار آزادی.او با بیانی ژرف و بدور از اغراق به بیان احساسات ایرانیان می پردازد. موسیقی او همانند شعراش دارای نظم است،احساسات ژرف و عمیق،از اینرو ترانه های داریوش درقلب مردم جای دارد ..
داریوش عضو سازمان عفو بینالملل است. وی به جز اهمیت به ترک اعتیاد و رهایی به مسائل اجتماعی، پناهجویان ایرانی، گروههای جوامع اقلیت و کودکان کار نیز توجه دارد. وی در سالهای اخیر با کمک دانشجویان کمپین حمایت از این افراد را تأسیس نمود.
بیشتر
بدون شک او پدیده ای درتاریخ موسیقی ایران است،ترانه های داریوش از خواسته ها و افکار مردم ایران در سه دهه اخیر متاثر گشته.داریوش افسانه است.اویکی از هزاران خواننده ایست که در دوران معاصر چون ستاره میدرخشد.ترانه های او در ارتباطی نزدیک با رنج و خوشی زندگی متداول ایرانیان است،مردمانی سختی کشیده و دوستدار آزادی.او با بیانی ژرف و بدور از اغراق به بیان احساسات ایرانیان می پردازد. موسیقی او همانند شعراش دارای نظم است،احساسات ژرف و عمیق،از اینرو ترانه های داریوش درقلب مردم جای دارد ..
داریوش عضو سازمان عفو بینالملل است. وی به جز اهمیت به ترک اعتیاد و رهایی به مسائل اجتماعی، پناهجویان ایرانی، گروههای جوامع اقلیت و کودکان کار نیز توجه دارد. وی در سالهای اخیر با کمک دانشجویان کمپین حمایت از این افراد را تأسیس نمود.
آپلود شده توسط:
MTOM
1388/08/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ترانه های داریوش اقبالی
داریشو همیشه رو به جلو حرکت کرده
اما ابی نه
طرز لباس پوشیدن و مدل مو رقاصه هاشو نگاه کنید مشخصه کی داره هرز میره
یه دونه از افتخارات ابى میرزه به تمام افتخارات داریوش
البوم هاى اخر ابى و داریوش رو مقایسه کنى میفهمى کدوما افت کردن
داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمی شود
دلم اگر به دست تو . به نیزه ای نشان شود
برای زخم نیزه ات . سینه سپر نمی شود
الان هم که خیلی سقوط کرده دیگه داره میره با خواننده هایی میخونه که در شان ابی نیستن
نون و پنیر و هقهق سفره سرد عاشق
نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق
نون و پنیر و حلوا سوخته حریر دریا
نون و پنیر و گردو قصه شهر جادو
نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم
نون و پنیر و سبزی تو بیش از این میارزی
پای همه گلدستهها دوباره اعدام صدا
دوباره مرگ گل سرخ دوبارهها دوبارهها
حریق سبز جنگلها بدست کبریت جنون
از کاشیهای آبیمون سرزده فواره خون
نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم
نون و پنیر و سبزی تو بیش از این میارزی
قصه جادوگر بد که از کتابها میومد
نشسته بر منبر خون عاشقها رو گردن میزد
کنار شهر آینه جنگل سبز شیشه بود
برای گیسگلابتون اون روز مثل همیشه بود
پونه میریخت تو دامنش تا مادرش چادر کنه
میرفت که از بوی علف تمام شهر رو پر کنه
غافل از اینکه راهش رو جادوگر دزدیده بود
روصورت خورشید خانم خط سیاه کشیده بود
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازهتر بگه
برای گیسگلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد
نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم
نون و پنیر و سبزی تو بیش از این میارزی
چشمهای گیسگلابتون چیزی بجز شب نمیدید
هوا نبود نفس نبود قصه به آخر نرسید
قصههای مادربزرگ آیینه خود منه
طلسم جادوگر باید با دستهای تو بشکنه
با دستهای رفاقتت تاریکی وحشت نداره
نوری که حرف آخره به قصهمون پا میزاره
حیفه که شهر آینه سیاه بشه حروم بشه
قصه تو قصه من اینجوری ناتموم بشه
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازهتر بگه
برای گیسگلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازهتر بگه
برای گیسگلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگربگه
تا شعر گیسگلابتون یه شعر پر امید باشه
آیینههای تو به تو هر کدومش خورشید باشه
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازهتر بگه
برای گیسگلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد
نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق
نون و پنیر و سبزی تو بیش از این میارزی
مثل شیرن که بود فرهادم اومد
بلند گفتم اهای مردم چه ساده اند
.
.
.
.
شمالی بوی بارون داره کوزه ات
بزار مکتب بره طفل رفوزه ات
.
.
.
.
.برو خوش باش و قلک خالی بفروش
بزار بارو زمین بردارش از دوش
کمک کن تا خراب ها رو بسازیم
برای ساختنش جون منم روش
همه دنیا فدای تاری از موش
بدون فردا دیگه ازادی داریم
هزاران ده به ده ابادی داریم
واقعا اینها رو گوش بدی گریه امانت نمیده
این که مداح نیست:))
دوست عزیز داریوش بهترین نوستالژ خونه پاپ فارسیه
بر بام بلند خانه پر خواهد زد
امشب که دوباره ماه بالا آمد
می آید و باد پشت در خواهد زد
یک ساقهٔ سبز در دلم خواهد کاشت
مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد
صد جنگل صبح در هوا می شکفد
خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد
ابى اومد اهنگ من اگه خدا بودم یا سفر یا قبله رو خوند شاید یکم توشون به خدا اعتراض کنه که البته به خودش مربوطه ولى این نشان از کفر نیست
داریوشم که سال هاست ترک کرده و خیلیا به عشق داریوش الان پاکن