رسته‌ها
مولانا جلال الدین محمد، مولوی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 104 رای
درباره:
مولوی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 104 رای
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

داستان شور انگیز زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی و به ویژه ماجرای عشق افسانه واری که او را به شمس تبریزی پیوند داد از شگفتی های ادب پارسی است.
زندگی مولانا به روایت بدیع‌الزمان فروزانفر همچنان یکی از معتبرترین کتاب‌هایی است که در شرح احوال و زندگانی مولانا و پدر او سلطان‌العلما و یاران برگزیده وی صلاح‌الدین و حسام‌الدین و شمس‌الدین و برهان‌الدین محقق و پسرش سلطان ولد تالیف شده است و مطالعه آن برای کسانی که می‌خواهند مولانا را بشناسند و با زندگی و زمانه او آشنا شوند و از تربیت اصلی و سیر معنوی او آگاهی یابند ضروری شمرده می‌شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
337
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ebne arabi
ebne arabi
1393/10/19

کتاب‌های مرتبط

سفر در عمق خاطره ها
سفر در عمق خاطره ها
0 امتیاز
از 0 رای
یکسال در آمریکا
یکسال در آمریکا
4.3 امتیاز
از 33 رای
ساعدی به روایت ساعدی
ساعدی به روایت ساعدی
4.3 امتیاز
از 33 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مولانا جلال الدین محمد، مولوی

تعداد دیدگاه‌ها:
52
با سلام مجدد .و عرض ادب و ارادت خدمت دوستان خصوصآ جنابers'گرانقدر .
منهم دزدی بزرگان خود را به هیچ وجه تجویز نکرده ام اگر خوب به عرایضم مداقه میشد منظورم این بوده و هست که چند صد سال قبل ما خیلی از این عزیزان بزرگ مردرا داشته ایم که به هر دلیل قدر و ارزش والایشان در جهان شناسا بوده و تا ابد خواهد بود گیرم که چند نفر مشتاق کم بضاعت در ایران بزرگ فرهنگی قدیم و کشور های جغرافی جدید دل خوش کنکی برای بضاعت کم خویش یافته و چند صباحی به ادیبان و دانشمندان ایران فرهنگی قدیم بالیدنداما وجدانآمگر میشود مولوی .حافظو خیام وسایر بزرگان ادب پارسی را مصادره نمود؟شاید حتی بگویند فردوسی هم از آنها بوده کما اینکه زمزمه هایی بود..آنوقت با استهزاء خلق دانا چه میکنند؟؟از قدیم گفته اند در دهن مردم یاوه گو را نمیتوان بست .این شیخک های خلیج پارس را نمونه مثال میزنم.با یاوه گویی های بی سرو ته که عمر نوح و صبر ایوب هم کم است برای کل کل کردن.با نا دانهای یاوه سرا.اما دوست عزیزم خوشحالم که جوانانی در این دیار رشد کرده اند که ایستاده اند شما کماکان بوظیفه خود عمل کنید و کار مهمترتان این باید باشد که قدر زنده ها و داشته هاتان را هم بنیکی بدانید.نه فقط نگران گذشتگان باشید تا غافلانه زنده ها از دست شما به در روند.آن بزرگان دزدیدنی نیستند مصادره هم بکنند بر خواهند گشت زبانشان و یادگار هاشان که جوانهایی غیور مثل شما ست زنده کننده آنهاست اما مراقب زنده ها باشید تا زنده اند.موفق باشید.
سلام به همگی
سوال؟
آیا همانطور که غذا خوراک مادی ماست کتاب هم خوراک روحی ماست؟
آیا همانطور که به بهداشتی بودن غذا اهمیت می دهیم به خوراک معنوی وروحی اهمیت می دهیم؟
آیا قبل از اینکه کتابی را بخوانیم فکر کردیم که نویسنده آن چه عقیده ای دارد ؟
آیا قبل از خواندن کتاب درمورد کتاب ومحتوای آن کتاب جستجو کردیم؟
آیا اصلا به پاک وبهداشتی بودن خوراک معنوی توجهی داریم؟
وسوال آخر:
آیا قبل از هرخواندنی به عقیده وباور صحیح از (ازکجابودن ودر کجا بودن وبه کجا رفتن)رسیده ایم وبه صحیح بودن آن یقین داریم؟
منتظر جواب تمام دوستان وعزیزان کتابناکی خود هستم باتشکر
مگر گوته برای حافظ بد بوده و یا فیتز جرالد برای خیام؟؟مسلمآ آنقدر که گوته و جرالد در جهانی تر شدن حافظ و خیام کوشیده اند هیچ ایرانی نکوشیده و در این راه توفیق کسب نکرده پس اجازه بدین فرهنگ کار خودش را بلد است .با تنگ نظریهای خود خواهانه مان راه فرهنگ را سد نکنیم ...

جناب انوش خان ،
گوته ، در دیوان شرقی و غربی ، از حافظ تمجید کرد و سعی کرد به تقلید از سبک او شعر بگویید . اما گوته هرگز نخواست که ملیت حافظ را تغییر بدهد !
ادوارد فیتز جرالد هم همین طور.
همه می دانیم عالم ادبیات ، مرز ندارد . هر شاعری می تواند از اشعار شاعران دیگر کشور ها الهام بگیرد . اگر شاعری در ترکیه ، از مولانا الهام گرفت و دیوانی سرود ، چه کسی ناراحت می شود ؟! مسلما هیچ کس. حتی خوشحال هم می شویم و او را ستایش هم میکنیم. اما آیا کاری که امروز ترکیه دارد با مولانا می کند ، الهام گرفتن از اوست ؟! یا سرقت او ؟!
گوته به نوعی عاشق حافظ بود و هم زمان عاشق ایران هم بود. این عشق به ایران را در سراسر دیوان شرقی و غربی می توان دید. دقیقا همین عشق و علاقه را هم خیلی از ما ایرانی ها به بعضی آثار ادبی آلمانی و خود آلمان داریم . خیلی از شاعران و نویسندگان آلمانی در ایران خوانندگان زیادی دارند. خوب این علاقه ی صادقانه ای است که دو ملت به ادبیات همدیگر دارند و هیچ کدام هم قصد دزدی از همدیگر را ندارند. چه کسی این موضوع را نفی می کند ؟ آیا کسی گفته که آلمانی ها حق ندارند حافظ بخوانند ؟! کدام ایرانی در این مورد "تنگ نظر" بوده یا "انحصارطلبی" کرده ؟!
مسئله ی ترکیه و بعضی کشور های تازه تاسیس همسایه تبادلات ادبی نیست . مسئله ، سرقت مفاخر کشور کهن ماست. این وظیفه ی ما ایرانی ها است که ساده نباشیم و این تحرکات کشور های همسایه را شوخی نگیریم و واکنش مناسب نشان بدهیم.
در این دنیایی که هر کشوری به دنبال منافع خودش است و در این راه حتی از سرقت هویت دیگران هم ابایی ندارند ، آیا ساده انگاری نیست که بگوییم : اشکالی ندارد ... آن ها بهتر قدرشان را می دانند ! انحصار طلب نباشیم ! تنگ نظر نباشیم !
***
البته خدایی ناکرده قصد بی احترامی ندارم ... شما هم سن پدر بنده هستید . :-)
موفق باشید.
با درود بر مدیر و همکاران گرامی کتابناک
از این که فراموش میکنم از تلاش شما به موقع سپاسگذاری نمایم پوزش می طلبم. زنده باد و خدا قوت!
قبل از اینکه باین فکر باشیم که فلان بزرگ و ادیب مال کدوم آب وخاک بوده است باید باین نکته توجه داشته باشیم که چه اندوخته ای میتوانیم از این بزرگ داشته باشیم و یا تا چه میزان بهره مند شده ایم ؟البته که نزدیکی باینگونه عزیزان افتخاریست اما اگر همسایه باشیم و قدرش ندانیم نه تنها سودی ندارد بلکه تخفیفی است مضاعف و قدر مسلم اگر خودشان زنده فیزیکی هم بودند از این همسایگی و همشهری گری ها خرسند نبودند.مگر نه اینکه شاملو .اخوان.شهریار.منوچهر آتشی.هوشنگ ابتهاج (سایه)عبدالکریم سروش.شریعتی.سیمین بهبهانی.و صدها عزیز دیگر در همین نزدیکی مال ما نبودند؟برای آنها چقدر بهای واقعی قایل بوده و هستیم و شدیم؟؟؟؟؟؟؟که اکنون نگران مولوی .و رودکی و خاقانی .و سایرین هستیم؟؟اگر دیگران ارجی بمراتب بیش از ما باین عزیزان که افتخار ادبیات جهان هستند میگذارند چه عیبس دارد ؟مگر گوته برای حافظ بد بوده و یا فیتز جرالد برای خیام؟؟مسلمآ آنقدر که گوته و جرالد در جهانی تر شدن حافظ و خیام کوشیده اند هیچ ایرانی نکوشیده و در این راه توفیق کسب نکرده پس اجازه بدین فرهنگ کار خودش را بلد است .با تنگ نظریهای خود خواهانه مان راه فرهنگ را سد نکنیم این عرصه سیاست نیست که انحصار طلبی کسی را سودی بخشد تنها عایدیش ضرر است و ضرر و ضرر.........موفق باشید...با احترام ..فولادوند تهران
[quote='مژده رستم']دست اندرکاران پان ترکی کشور ترکیه بر این باورند که مولانا از آن دیار است. موضوع هایی که بر آن تکیه می کنند شنیدنی است:
می گویند در بسیاری از تذکره ها و کتاب ها ملای رومی آمده و روم امروزه بخشی از ترکیه است
می گویند روزگار رشد و کمال مولانا در قونیه (ترکیه کنونی) بوده است و ...
quote]
دوست من غم مخور. در ادبیات ،زبان هست که جغرافیا را تعیین میکند نه ملییت. مهم آنست که آثار مولانا به فارسیست و ما ایرانیان بی نیاز از ترجمه، این آثار را می خوانیم و لذت می بریم. ترکیه کشوری مجعول است که تازه در صحنه جغرافیای جهان پیدا شده و سعی دارد برای خود اعتباری دست و پا کند. همین ادعای واهی از سوی کشوری که عمرش به بیست و چند سال می رسد در مورد نظامی مطرح می شود!
از حدود هشت قرن که از دوران زندگانی حضرت مولانا می گذرد، سه کس به روایت زندگی او پرداخته اند: افلاکی، استاد فروزانفر و گولپینارلی. از میان این سه تن ، تنها استاد است که توانسته تحقیقی مقرون به حقیقت و مستند ارایه دهد. با این وجود نکات بسیاری هست که همچنان در پرده ابهام مانده از جمله ملاقات او با عطار که همه از قول دولتشاه نقل کرده اند که در آن جای تردید هست و نیازمند تحقیقی تازه است. کو فروزانفری دیگر تا این مهم بدست گیرد و به انجام رساند؟
مثنوی ما دکان وحدت است ***غیر وحدت هر چه بینی آن بت است
به امید یکی شدن وبه جاودانگی رسیدن.
[quote='مژده رستم']دست اندرکاران پان ترکی کشور ترکیه بر این باورند که مولانا از آن دیار است. موضوع هایی که بر آن تکیه می کنند شنیدنی است:
می گویند در بسیاری از تذکره ها و کتاب ها ملای رومی آمده و روم امروزه بخشی از ترکیه است
[/quote]
چه اهمیتی داره ؟هرکس از زیباییش لذت برد مولانا رو به همسایگی خودش دعوت کرده.بذار اونام برای خودشون بگن.به امید وقتی که همه یک کشور بشیم
.
همسایگی مست فزاید مستی/.../چون مست شوی برون جهی از هستی
مولانا جلال الدین محمد، مولوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک