مهران جون!!! حیف که یک تکامل گرا هستی وگرنه کتاب رو می دادم ویرایشش بکنی ..... معلومه که زبانت خوبه!!!! هرچی باشه لیسانس زبان داری!!!! اما خدا رو چه دیدی، شاید هم با این بحث ها اومدی مثل ما خلقت گرا شدی ........... با اون آواتات نشون دادی که یک تکامل گرا هستی و علاقه به این بحث ها داری!!!! راستی از دوستای تکامل گرات خبری نیست!!!!! حدودا یه ساعت پیش اومدم تو سایت، فکر می کردم تا حالا یه جوابی پیدا کرده باشند!!!!
امیدوارم کسی جز خودت و اونی که با نام کاربری جدیدش جنسیتش هم عوض می شه تمایلی برای خواندنش داشته باشند ;-)
انقدر کورکورانه به این مبحث واضح نگاه می کنی که اگر اگر اگر اگر خدایی باشد و گواهی بدهد که فرگشت حقیقت است باور نخواهی کرد و او را نیز به بحثی فرسایشی دعوت خواهی کرد تا او نیز چون دوستان تکامل گرای من سکوت را بهترین پاسخ پیدا کند و گمان کنی که سکوت علامت رضاست!
البته سکوت علامت رضاست!!!!!
باشه من هم امروز بدجوری خستم. تا سوتی بیشتری ندادم و مهران عزیز ازم بیشتر غلط نگرفته برم بخوابم. شاید خواب داروین رو ببینم!!! فکر کنم داروین حسابی از دستم ناراحت باشه!!!!!اما دوستان تکامل گرا، فقط تا فردا بهتون وقت می دم..... آخه امشب میخواستم دلیل ششم رو بگم. اشکالی نداره برید بازم رو سوالات بیشتر فکر کنید تا فردا........... (اگه چیزی نگید ممکنه بقیه فکر کنند که لابد جوابی نداشتند که بگند، اون موقع برای تکامل بد میشه ....آخه یک دفعه سکوت!!!!)
شب خوش
مهران جون!!! حیف که یک تکامل گرا هستی وگرنه کتاب رو می دادم ویرایشش بکنی ..... معلومه که زبانت خوبه!!!! هرچی باشه لیسانس زبان داری!!!! اما خدا رو چه دیدی، شاید هم با این بحث ها اومدی مثل ما خلقت گرا شدی ........... با اون آواتات نشون دادی که یک تکامل گرا هستی و علاقه به این بحث ها داری!!!! راستی از دوستای تکامل گرات خبری نیست!!!!! حدودا یه ساعت پیش اومدم تو سایت، فکر می کردم تا حالا یه جوابی پیدا کرده باشند!!!!
evolution is delution تکامل یک توهم است
دوستان عزیز این کتاب بزودی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.(حداکثر تا 3 ماه دیگر )در این کتاب قصد دارم مطالبی را برای اولین بار پیرامون اشکالات نظریه تکامل مطرح کنم.این کتاب نظریه داروین را با چالش های بزرگی در سطح جهان روبرو خواهد کرد. همچنین قصد دارم ترجمه انگلیسی این کتاب را نیز منتشر کنم.
همچنین در حال حاضر در حال ترجمه کتاب: جعبه سیاه داروین نوشته میشائیل بح هستم. این بیوشیمیدان نظریه تکامل را از نگاه مولولی مورد بررسی قرار می دهد و به رد این نظریه می پردازد.
اینجانب به شدت علاقه مند به شنیدن پاسخ های تکامل گرا ها پیرامون سوالات مطرح شده هستم. و آنها را به یک مباحثه پیرامون این نظریه دعوت می کنم. و به دوستان تکامل گرا این را می گویم که برای پیدا کردن جواب این سوالات در کتاب ها و سایت های دیگر نگردید چرا که این سوالات را در جای دیگر پیدا نخواهید کرد.
evolution is delution
شمپانزه نزدیکترینِ کپیهای بزرگ به آدمیان و به تبع آن نزدیکترین خویشاوند موجود به گونهٔ انسان خردمند در میان موجودات زندهاست.[۶] واپسین نیای مشترک گونهٔ کنونی انسان با شمپانزه شش تا هفت میلیون سال پیش در آفریقا میزیست. شش یا هفت میلیون سال پیش سردهای که این جد مشترک به آن تعلق میداشت به دو شاخه تقسیم شد. یک شاخه سرانجام به گونهٔ انسان خردمند انجامیدهاست و شاخهای به شامپانزه. جدایی مسیر تکاملی انسان و شامپانزه را انشعاب بزرگ میگویند.
اگر انسان و شامپانزه از یک نیای مشترک می باشند و در حقیقت از یک گونه هستند پس طبیعتا می بایست امکان آمیزش میان انسان و شامپانزه وجود داشته باشد. آیا تکامل گراها تا کنون امکان تولد موجودی را که از آمیزش (طبیعی یا آزماشگاهی) انسان و شامپانزه بوجود بیاید را به ثبت رسانده اند. اسم این موجود که حاصل آمیزش این دو نیای مشترک(انسان و شامپانزه) می باشد را چه نامیده اند؟!!!
مگر نه اینگه شامپانزه و انسان، دارای یک جد مشترک می باشند . پس می بایست امکان امیزش میان آنها و ایجاد گونه ای بینابینی امکان پذیر باشد. آیا تکامل گرا ها، به این گونه بینابینی که ناشی از انسان و شامپانزه است رسیده اند؟
در یکی از این کتاب های تکامل آمده است:
براساس اين تحليل، شامپانزه ها و انسان با 4/99 درصد شباهت ژنتيکی، شاخه های مجاور را در شجره خانوادگی اشغال می کنند. شاخه بعدی در اين شجره به گوريل ها، اروانگوتان و بعد از آنها ميمون های جهان کهن قرار می گيرند. دکتر وايلدمن گفت: "می توان گفت که انسان ها و شامپانزه ها همانقدر به هم نزديک هستند که، برای مثال، اسب و خر."
مگر نه اینکه انسان و شامپانزه از یک خانواده می باشند و تا این اندازه ژن های آنها به هم نزدیمک است (4/99) و ایندو آنقدر به هم نزدیک هستند که خر و اسب به هم نزدیک می باشند پی یک راه ساده برای اثبات این مطلب: آمیزش میان این دو گونه می باشد لذا همان طور که از آمیزش اسب و خر، قاطر بوجود میآید و این نشان می دهد که اسب و خر از یک گونه هستند. پس می بایست امکان آمیزش انسان و شامپانزه هم وجود داشته باشد. نام این گونه بینابینی چیست؟!!!
وقتی از تکامل گراها می پرسیم که چرا ساختار دست انسان تا این حد دچار تغییر شده است پاسخی قانع کننده دریافت نمی کنیم. آنچه آنها بیان می کنند: این است که زحمت و تلاش، این تغییرات را در ساختار دست انسان بوجود آورده است. به این معنی که انسان با استفاده بیشتر از دستان خود، به مرور زمان، این دستها تغییر شکل یافته و به شکل امروزی در آمده است. به جمله زیر دقت کنید:
زحت شرط اولیه و اساس زندگی بشری است. تا آن اندازه که باید گفت: زحمت و کار انسان را بوجود آورده است. (انگلس) در جریان زحمت، دستها و تمام بدن انسان تغییر شکل یافته و با میمون ها اختلاف فاحشی پیدا کرده است. در عرض سالهای متمادی، دست های اجداد قدیمی ما ، که آلات کار می ساختند، رفته رفته دارای ساختمان دیگری گردیده و به شکل امروزی در آمده است.
در جای دیگر می گویند:
دست های انسان با دست های میمون هایی که خیلی با انسان شباهت دارند (مثلا: شامپانزه) خیلی فرق دارد. انگشت های دست شامپانزه از انگشت دست انسان دراز تر است، انگشت شست انسانی، تکامل بیشتری نموده و برای خود مهارت زیادی اخذ کرده است و انگشت شست با آزادی در مقابل تمام انگشتان دیگر قرار می گیرد. انگشت شست در کارهای بسیار ظریف به انسان کمک بزرگی می نماید در برداشت سوزن و سایر آلات ظریف از زمین، نقش انگشت شست را همه ما می شناسیم. ص72
جالب است که در کتاب اعتراف می شود که دستهای انسان قابلیت بسیاری دارد و به هیچ وجه، دست های میمون ها از چنین قابلیتی برخوردار نیست: انسان موقعی که به تربیت میمونها می پردازد. هر اندازه در تعلیم آنها کوشش بخرج دهد و دستهای آنها هر اندازه کار بزرگی انجام بدهد ولی نمی تواند قابلیت دست انسان را داشته باشد. دست های انسان شگفتی هایی بوجود می آورد: همچون عمل های ظریفی که به دست جرحان بزرگ انجام می شود و یا نقش هایی را که هنرمندان صنایع دستی بوجود می آورند.
تفاوتی که بین دست انسان و دست میمون ها وجود دارد بسیار زیاد است اما نکته جالب اینجاست که تکامل گراها عامل این تفاوت را در : زحمت می دانند به این معنی که با استفاده بیشتر از این یک عضو، آن عضو به مرور زمان درای قابلیت های بیشتری می شود و به اصطلاح تکامل پیدا می کنند.
اما باید گفت که هر قانونی می بایست فراگیر باشد یعنی غیر از شامپانزه هر موجود دیگری هم که از یک عضوش بیشتر استفاده کند آن عضو به مرور زمان، می بایست تکامل پیدا کند. همه ما مورچه را به عنوان جانوری زحمت کش که قادر است تا چند برابر وزن خودش را بلند کند، می شناسیم. این جانور به سخت کوشی معروف است اما ببینیم که آیا ساختمان بدن این جانور، میلیون ها سال پیش چگونه بوده است:
http://www.plantbio.uga.edu/~chris/sphecomyrma.jpg
This fossil, discovered in 1967, shows a very primitive ant encased in amber, or fossilized tree sap. Fossils in amber are particularly valuable because of the details they preserve. This fossil is 90-95 million years old...far older than any ant fossil previously known آیا نباید این همه تلاش در طی 95 میلیون سال، تفاوتی در ساختار بدن این موجود زحمت کش بوجود بیاورد؟!!! و این جانور بخاطر زحمتی که می کشد، دچار تکامل بیشتر و بیشتر بشود !!! چگونه است در طی این مدت کوتاه این همه ساختار بدن شامپانزه دچار تغییر می شود !!!! اما چرا ساختار بدن این جاندار در طی این مدت طولانی، دچار هیچ گونه تغییری نشده است؟!!!! چرا فقط شامپانزه نتیجه زحمت خودش را دریافت کرده است!!!! آیا یک قانون نباید فرگیر باشد؟!!!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیدایش انسان و عقاید داروین
امیدوارم کسی جز خودت و اونی که با نام کاربری جدیدش جنسیتش هم عوض می شه تمایلی برای خواندنش داشته باشند ;-)
انقدر کورکورانه به این مبحث واضح نگاه می کنی که اگر اگر اگر اگر خدایی باشد و گواهی بدهد که فرگشت حقیقت است باور نخواهی کرد و او را نیز به بحثی فرسایشی دعوت خواهی کرد تا او نیز چون دوستان تکامل گرای من سکوت را بهترین پاسخ پیدا کند و گمان کنی که سکوت علامت رضاست!
البته سکوت علامت رضاست!!!!!
باشه من هم امروز بدجوری خستم. تا سوتی بیشتری ندادم و مهران عزیز ازم بیشتر غلط نگرفته برم بخوابم. شاید خواب داروین رو ببینم!!! فکر کنم داروین حسابی از دستم ناراحت باشه!!!!!اما دوستان تکامل گرا، فقط تا فردا بهتون وقت می دم..... آخه امشب میخواستم دلیل ششم رو بگم. اشکالی نداره برید بازم رو سوالات بیشتر فکر کنید تا فردا........... (اگه چیزی نگید ممکنه بقیه فکر کنند که لابد جوابی نداشتند که بگند، اون موقع برای تکامل بد میشه ....آخه یک دفعه سکوت!!!!)
شب خوش
حرف ها قبلا زده شده است
شب همه بخیر :x:x :-*:-*
مهران جون!!! حیف که یک تکامل گرا هستی وگرنه کتاب رو می دادم ویرایشش بکنی ..... معلومه که زبانت خوبه!!!! هرچی باشه لیسانس زبان داری!!!! اما خدا رو چه دیدی، شاید هم با این بحث ها اومدی مثل ما خلقت گرا شدی ........... با اون آواتات نشون دادی که یک تکامل گرا هستی و علاقه به این بحث ها داری!!!! راستی از دوستای تکامل گرات خبری نیست!!!!! حدودا یه ساعت پیش اومدم تو سایت، فکر می کردم تا حالا یه جوابی پیدا کرده باشند!!!!
lمولولی!!!! یا مولکولی!!!!
گذاشتم که یکی دیگه ایراد نگیره.... ممنون از اشکال تایپی
فقط لطفا اونجا بنویسید delusion، بگذارید خواننده با خواندن مفاهیم کتاب به عمق سواد شما پی ببرد ;-)
تکامل یک توهم است
دوستان عزیز این کتاب بزودی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.(حداکثر تا 3 ماه دیگر )در این کتاب قصد دارم مطالبی را برای اولین بار پیرامون اشکالات نظریه تکامل مطرح کنم.این کتاب نظریه داروین را با چالش های بزرگی در سطح جهان روبرو خواهد کرد. همچنین قصد دارم ترجمه انگلیسی این کتاب را نیز منتشر کنم.
همچنین در حال حاضر در حال ترجمه کتاب: جعبه سیاه داروین نوشته میشائیل بح هستم. این بیوشیمیدان نظریه تکامل را از نگاه مولولی مورد بررسی قرار می دهد و به رد این نظریه می پردازد.
اینجانب به شدت علاقه مند به شنیدن پاسخ های تکامل گرا ها پیرامون سوالات مطرح شده هستم. و آنها را به یک مباحثه پیرامون این نظریه دعوت می کنم. و به دوستان تکامل گرا این را می گویم که برای پیدا کردن جواب این سوالات در کتاب ها و سایت های دیگر نگردید چرا که این سوالات را در جای دیگر پیدا نخواهید کرد.
evolution is delution
اگر انسان و شامپانزه از یک نیای مشترک می باشند و در حقیقت از یک گونه هستند پس طبیعتا می بایست امکان آمیزش میان انسان و شامپانزه وجود داشته باشد. آیا تکامل گراها تا کنون امکان تولد موجودی را که از آمیزش (طبیعی یا آزماشگاهی) انسان و شامپانزه بوجود بیاید را به ثبت رسانده اند. اسم این موجود که حاصل آمیزش این دو نیای مشترک(انسان و شامپانزه) می باشد را چه نامیده اند؟!!!
مگر نه اینگه شامپانزه و انسان، دارای یک جد مشترک می باشند . پس می بایست امکان امیزش میان آنها و ایجاد گونه ای بینابینی امکان پذیر باشد. آیا تکامل گرا ها، به این گونه بینابینی که ناشی از انسان و شامپانزه است رسیده اند؟
در یکی از این کتاب های تکامل آمده است:
مگر نه اینکه انسان و شامپانزه از یک خانواده می باشند و تا این اندازه ژن های آنها به هم نزدیمک است (4/99) و ایندو آنقدر به هم نزدیک هستند که خر و اسب به هم نزدیک می باشند پی یک راه ساده برای اثبات این مطلب: آمیزش میان این دو گونه می باشد لذا همان طور که از آمیزش اسب و خر، قاطر بوجود میآید و این نشان می دهد که اسب و خر از یک گونه هستند. پس می بایست امکان آمیزش انسان و شامپانزه هم وجود داشته باشد. نام این گونه بینابینی چیست؟!!!
در جای دیگر می گویند:
جالب است که در کتاب اعتراف می شود که دستهای انسان قابلیت بسیاری دارد و به هیچ وجه، دست های میمون ها از چنین قابلیتی برخوردار نیست: انسان موقعی که به تربیت میمونها می پردازد. هر اندازه در تعلیم آنها کوشش بخرج دهد و دستهای آنها هر اندازه کار بزرگی انجام بدهد ولی نمی تواند قابلیت دست انسان را داشته باشد. دست های انسان شگفتی هایی بوجود می آورد: همچون عمل های ظریفی که به دست جرحان بزرگ انجام می شود و یا نقش هایی را که هنرمندان صنایع دستی بوجود می آورند.
تفاوتی که بین دست انسان و دست میمون ها وجود دارد بسیار زیاد است اما نکته جالب اینجاست که تکامل گراها عامل این تفاوت را در : زحمت می دانند به این معنی که با استفاده بیشتر از این یک عضو، آن عضو به مرور زمان درای قابلیت های بیشتری می شود و به اصطلاح تکامل پیدا می کنند.
اما باید گفت که هر قانونی می بایست فراگیر باشد یعنی غیر از شامپانزه هر موجود دیگری هم که از یک عضوش بیشتر استفاده کند آن عضو به مرور زمان، می بایست تکامل پیدا کند. همه ما مورچه را به عنوان جانوری زحمت کش که قادر است تا چند برابر وزن خودش را بلند کند، می شناسیم. این جانور به سخت کوشی معروف است اما ببینیم که آیا ساختمان بدن این جانور، میلیون ها سال پیش چگونه بوده است:
http://www.plantbio.uga.edu/~chris/sphecomyrma.jpg
This fossil, discovered in 1967, shows a very primitive ant encased in amber, or fossilized tree sap. Fossils in amber are particularly valuable because of the details they preserve. This fossil is 90-95 million years old...far older than any ant fossil previously known
آیا نباید این همه تلاش در طی 95 میلیون سال، تفاوتی در ساختار بدن این موجود زحمت کش بوجود بیاورد؟!!! و این جانور بخاطر زحمتی که می کشد، دچار تکامل بیشتر و بیشتر بشود !!! چگونه است در طی این مدت کوتاه این همه ساختار بدن شامپانزه دچار تغییر می شود !!!! اما چرا ساختار بدن این جاندار در طی این مدت طولانی، دچار هیچ گونه تغییری نشده است؟!!!! چرا فقط شامپانزه نتیجه زحمت خودش را دریافت کرده است!!!! آیا یک قانون نباید فرگیر باشد؟!!!