رسته‌ها
عقل در تاریخ
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 92 رای
نویسنده:
مترجم:
حمید عنایت
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 92 رای
عقل در تاریخ نام کتابی از هگل است. این کتاب شامل دو پیش نویس است. پیش نویس نخست کوتاه تر از دومی است. پیش نویس دوم مشتمل سه قسمت فلسفه، تاریخ تحقق روح در تاریخ و سیر تاریخ جهانی است. پیوست این کتاب شامل وضع جغرافیای جهانی، تعاریف کلی جهان نو و جهان کهن و بخش بندی تاریخ جهانی است. این کتاب بر مبنای روش جدلی (دیالکتیک) هگل و یگانگی بنیاد فکری او است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
350
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/08/12

کتاب‌های مرتبط

A Very Short Introdcutioni - Nietzsche
A Very Short Introdcutioni - Nietzsche
5 امتیاز
از 5 رای
A Commentary on Plato's Meno
A Commentary on Plato's Meno
4 امتیاز
از 1 رای
Wittgenstein's Account of Truth
Wittgenstein's Account of Truth
0 امتیاز
از 0 رای
Analyses of Aristotle
Analyses of Aristotle
0 امتیاز
از 0 رای
من و تو
من و تو
4.3 امتیاز
از 21 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عقل در تاریخ

تعداد دیدگاه‌ها:
36
در مورد هجمه سازی بین الملی هم هر حکومتی در ایران بر سر کار باشد ایران به خاطر منابع عظیم و موقعیت استراتژیک و امکان یک قدرت بین الملی شدن مورد هجمه خواهد بود چه ملی شدن نفت باشد چه برنامه اتمی در مورد قرار داد پنجاه پنجاه با انگلیسی ها ایشان هیچ گاه حاضر به این کار نبود و تمام‌مذاکرات ایشان با انگلیسی ها سیاست وقت گیری بود با همان قاعده نفی سبیل که شما قبول باید داشته باشی و همان قاعده حکم عقل و وطن پرستی بنده هیچ کس زیر بار این قراداد نمی رفت حالا حساب کنید ابعاد وطن فروشی ارتجاع بنفش را که با قرار داد ۲۰ به ۸۰ موافقت کردند البته در داستان کودتا هم نقش ارتجاع سیاه هم پر رنگ بود
در زمان امیرکبیر که خیلی قبل تر از دکتر مصدق بود در عرض چند سال کالاهایی که از دیگر کشورها وارد میشد را در داخل تولید کردیم در مورد زیان طرف انگلیسی باید دید چه کسی این زیان را پرداخت کرد در مورد برداشت گاز از پارس جنوبی الان از قطر در برداشت جلوتر هستیم البته چند ماه اخیر قطریها هم الان کرده اند طرحهای جدیدی برای استخراج دارند در مورد تکنولوژی ما و اعراب هم کشورهای عربی یک پیچ تجهیزات را خودشان نمی سازند حتی کارگرها و مهندسین هم از خارج وارد میشوند در مورد توسعه میدان گازی پارس جنوبی بعد از خروج توتال فرانسه و چینی ها شرکتهای داخلی پروژه را در دست گرفته در مورد نفت بعد از کودتای ۲۸ مرداد خیانت به ملی شدن نفت توسط سلطنت طلبها صورت گرفت اگر ملت ایران یک قطره نفت هم استخراج نمی کرد بهتر از این بود که بالای ۹۰ درصدش به جیب انگلیسی ها برود در ضمن شما که اینقدر مسلمان خوبی هستی قاعده نفی سبیل را نخوانده ای
آه دموکراسی واقعی!
کدام دموکراسی است که خود را غیرواقعی بداند. این جملات شعاری و احساسی به جای استدلال مطرح می شود؟ مایلم بدانم از منظر استاد، کدام کشور "دموکراسی واقعی" است.
خب ما الان رسیدیم به این اعتراف شما که توانایی ساخت تجهیزات نداشتیم. می پذیرم و بازگشت شما از ایده آل گرایی را تبریک می گویم. پس شما هم سخن رزم آرا را تایید می کنید که از ساخت لولهنگ هم عاجز بودیم! ناسیونالیسم رمانتیک و پوچ و شعاری مصدق ، سرنوشت محتومی به نام جمهوری اسلامی پیدا کرد. بماند که همین امروز هم خودکفایی را نمی توان امری مطلقا مطلوب در نظر گرفت. آنقدر ذهنیت آشفته ی ایرانی اش آزارش می داد که تا آخر عمر حاضر به معامله با طرف انگلیسی نشد (امری که اجتناب ناپذیر بود و فقط برای خوشنامی زیر بار عقد قرارداد جدید نمی رفت).
البته اجازه دهید قبل از اینکه سراغ حماسه سرایی دوستان و رجزخوانی ها در خصوص خودکفایی مهندسان ایرانی برویم، بگویم که هنوز از انجام یک پروژه درست و درمان ازدیاد برداشت نفت عاجزیم! چرا؟ برای اینکه ما نه تنها از ساخت تجهیزات عاجزیم، بلکه حتی از اداره کردن صنعت نفت هم ناتوانیم.
بله هر چیزی از یک جایی شروع می شود. ولی برای شروع خودکفایی، لازم به نشستن بر شاخ و بریدن بن نیست. چه نیازی به هجمه سازی بین المللی بود؟ برو وقتی به خودکفایی رسیدی بیرونشان کن! بالاخره دستپخت مصدق این شد که ایران تمام و کمال زیان طرف انگلیسی را پرداخت! دستاورد هوچی گری های مصدق را الان مشاهده می کنیم که صنعت نفت همه کشورهای منطقه خلیج فارس از ما جلوتر است و همین الان، قطر از پارس جنوبی می دوشد و می نوشد و امثال شما برای عصاره رذایل اخلاقی ملت ایران (بخوانید محمد مصدق) که الحق و الانصاف نقش پررنگی در عقب افتادگی ایران در تاریخ معاصر دارد، اظهار دلتنگی می کنند.
و ذهنیت مانوی و باز هم ایرانی و صفر و یکی! کره شمالی و جنوبی! بنده هم می توانم چین و کاستاریکا را مثال بزنم از دو نمونه حکومت غیردموکراتیک و دموکراتیک! نتیجه اینکه GDP چین در چند سال آینده از ایالات متحده جلو می زند. این را البته اقتصاددان های کتابناک بهتر می توانند به شما توضیح دهند.
بر عکس ان چه میگویید آنارشیسم در حکومتهای خودکامه است نه در حکومتهای دموکراتیک واقعی در همان زمان ملی شدن نفت توانایی اداره کردن صنعت را داشتیم البته توانایی ساخت تجهیزات را نداشتیم خوب هر چیزی از یک جایی شروع میشود بزرگترین دانشمندان هم از دبستان شروع کردند و بعد سالها تلاش رسیدند به اختراع و ابداع در مورد تاریخچه دموکراسی در ایران به غیر از چند دوره کوتاه مدت در تاریخ معاصر، ملت ایران طعم چشمه ازادی و دموکراسی را نچشیده است اما از همان دوره های کوتاه مدت خاطرات شیرینی در ذهن دارد نمونه کشور دموکراتیک و غیر دموکراتیک مثال تفاوت کره جنوبی و شمالی پر واضح است
درست تر آن است که ببینیم پیروان هر آیین چقدر به دستورات دین خود عمل می کنند نه اینکه چگونه عمل می کنند. اگر یک دین امر به خشونت ظالمانه دهد ولی منسوب آن دین به دستورات کتاب خود عمل نکند، اصلا ایمانی ندارد که حالا بخواهد ایمانش اندیشمندانه باشد یا نباشد.
بحث بر سر اندیشمند بودن یک سخن است و بحث "ایمان اندیشمندانه" سخن دیگری ست. این دو مبحث را نباید خلط نمود. مومن کسی است که به کتاب آسمانی عمل می کند و مومن اندیشمند کسی است که همچون خدا می اندیشد و فلسفه ی وجودی احکام را درک کرده و سفت و سخت به آن عمل می کند. هرهری مذهب بودن اصلا اسمش ایمان نیست که حالا بخواهد اندیشمندانه باشد یا نباشد.
قاعدتا بینه با مدعی ست. اگر کسی ادعا دارد که خودباوری یعنی اینکه چرخ را از اول اختراع کنیم و وقتی هنوز آمادگی کافی نداریم و آموزش رانندگی کافی ندیدیم، فرمان خودروی صنعت کشور را به دست بگیریم و نفت را ملی اعلام کنیم، خود را به ندانستن زده است. در خصوص دموکراسی هم همین است. تکرار سخنان بی مبنای دیگران و پذیرفتن چشم و گوش بسته کالای فرهنگی جوامع دیگر، هنر نیست و طبعا طرفداران دموکراسی باید بگویند با توجه به تجربه تاریخی ایران و فکر ایرانی، دموکراسی چه مزیتی دارد و چه دستاوردی جز آنارشیسم فرهنگی پدید می آورد.
عقب مانده ترین افراد جوامع امروز هم برای حفظ ظواهر ادعای دموکراسی دارند مثل بن سلمان ولیعهد سعودی مخالفت بعضی دوستان با دموکراسی در زیر کتاب تاریخ تمدن اسلام و عرب میزان عقل افراد را نشان میدهد درکشان از دین هم در حد ابا قطام و امثالهم است
البته باید در واقعیت و عالم واقع دید پیروان هر دین و آیینی چگونه عمل میکنند ادعاها زیاد ولی در عمل متاسفانه بخش کمی در چهارچوب عقل و خرد عمل میکنند البته کسانی که با ملی شدن نفت و دموکراسی و خودباوری مخالفند که نباید از عقل حرف بزنند
[quote='alishaf']آیا ایمان آوردن در مقابل تفکر کردنه ؟ و هر کس ایمان بیاره از تفکر دور شده یا بالعکس ؟[/quote]
البته که اینگونه نیست و سخن کلی گفتن، نشان خامی و تعمق نکردن در مسائل است. آیا ایمان بی اندیشه داریم؟ پاسخ این است که داریم!
قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ- ۹۳ البقره
بگو اگر مؤمنید، ایمانتان شما را به بد چیزى وا مى دارد
پس ایمان هم می تواند به ضلالت بینجامد. ایمان که به ضلالت می انجامد (مشابه آنچه در رفتارهای داعش مشاهده می کردیم) همان است که بدون تعمق در قرآن، در طبیعت و در درون انسان باشد. سخن مولاناست که:
زآنکه از قرآن بسی گمره شدند
زآن رسن قومی درون چَه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون تو را سودای سر بالا نبود
با طناب قرآن اگر کسی به درون چاه برود، تقصیر طناب نیست. می توانست به اعلی علیین برود و بسیاری هم رفته اند. بلکه قصد او بالا رفتن نبود.
آیا ایمان با اندیشه هم داریم؟ باز هم پاسخ مثبت است.
بارها در قرآن امر به تعقل و تدبر شده است و خداوند با "افلا تعقلون" و "افلا ینظرون" و "افلا یتدبرون"، بندگان خود را به تعمق و تدبر و تفکر دعوت کرده است.
این توجیهاتی ست که پهلوان پنبه هایی همچون راسل برای کفریات خود می آوردند.
بنده در زمینه خداپرستی و چند زمینه دیگر ایمان متفکرانه و تحول پذیر را قبول دارم نه ایمان خشک و جمودی
در ایمان فرد به پایان تفکر رسیده است اما در تفکر فرد همچنان به دنبال جستجو است و پایانی برای حقیقت در نظر ندارد ایمان مثل سطح دریا است اما تفکر مثل عمق دریایی بی پایان است داستان تفکر مانند دو دایره در داخل هم است که دایره کوچکتر دانایی است و دایره بزرگتر نادانسته ها است با بزرگ شدن دایره دانایی فرد انسان اندیشمند به بزرگتر شدن دایره نادانسته های خود پی میبرد به قول سقراط میدانم که نمیدانم
عقل در تاریخ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک