رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

افول امپراتوری فرویدی

افول امپراتوری فرویدی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 59 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 59 رای
کارهای هانس جی.آیسنک (متولد 1916 در آلمان) در زمینه‌های شخصیت و رفتار، یادگیری و رفتار‌درمانی صورت گرفته است. آیسنک شخصیت را سامانه‌ای سلسله مراتبی از تیپ، صفات، پاسخ‌های عادت‌شده و پاسخ‌های خاص(رفتار قابل مشاهده) تعریف کرده، تیپ را خصیصه‌ای فرا‌دستی می داند که زیربنای شخصیت را می‌سازد. نظریه آیسنک با قایل شدن به بنیادهای زیستی برای شخصیت، از پیچیدگی برخوردار است. وی با توجه به رویکرد فلسفی غالب بر روش پژوهش در آن زمان، از روش ترکیبی پیمایشی-آزمایشی با ابزارهایی هم‌چون پرسشنامه، آزمون موقعیتی، آزمون فیزیولوژیک و مقیاس درجه‌بندی بهره گرفت. او در کارهای خود هم داده‌های پژوهشی را هم از افراد به‌هنجار و هم از افراد بیمار گردآوری نمود. آیسنک در آغاز دو بعد برای شخصیت معرفی کرد که بعدها جنبه‌ی سومی را نیز به آنها افزود: برون‌گرایی/درون‌گرایی، تهییج‌پذیری/ثبات(روان‌آزرده‌خویی) و روان‌پریش‌گرایی‌ی هیجانی. کارهای آیسنک از جمله پراستناد‌ترین نوشته‌های علمی در قرن بیستم به‌شمار می‌رود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1394/03/01

کتاب‌های مرتبط

روانشناسی ذهن نا آرام
روانشناسی ذهن نا آرام
4.4 امتیاز
از 354 رای
Totem and Taboo
Totem and Taboo
5 امتیاز
از 1 رای
جورچین
جورچین
4.3 امتیاز
از 3 رای
Existential Psychotherapy
Existential Psychotherapy
4.6 امتیاز
از 7 رای
تربیت کودک
تربیت کودک
4 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی افول امپراتوری فرویدی

تعداد دیدگاه‌ها:
22
در روانشناسی فروید همه دستآوردهای انسان ریشه در انگیزه جنسی دارد و جالب اینکه خواهر زاده او بنام ادوارد برنی Edward Bernays با هماهنگی و مشاوره عموی خود زیگموند فروید توانست دگرگونی های( زیانبخشی) در جامعه بوجود بیاورد یکی از آنها سیگاری کردن خانمها بود ، چون پیش از آن سیگار کشیدن در میان خانمها پدیده ایی زشت شمرده میشد ، اما او مزدورانی را اجیر کرد که میان زنان اینطور تبلیغ کنند که سیگار برابر با آزادی و برابری با مردان است (سیگار همچون نمادی از... ;-))، پس شرکتهای تنباکو توانستند نیمه دیگری از جامعه را نیز به مشتریان خود بیافزایند ،ادوارد برنیز با تثوری های فروید توانست به آگهی ها بازرگانی شکلی نوین بدهد چون مصرفگرایی را در رابطه تنگاتنگی با انگیزه های جنسی میدانست .
یونگ همانگونه که آقای علی زنجانی یاد آور شدند ، دیدگاهی معنوی داشت ، و انگیزه های جنسی را "علت"نمیدانست بلکه آنها را پی آمد انگیزه هایی ژرفتر و ناشناخته تر میدانست ، یونگ به اندیشه های گنوسی (عرفانی) گرایش داشت و نیز او انگارش (تئوری) آرشه تیپ Archetypes را بنیان گذاشت که هستی ارزشهایی بنیادی را در نهاد مردم نشان میدهد ،
اما هم یونگ و هم فروید هر دو از شوپنهاور تاثیر گرفته اند چون این شوپنهاور بود که با روشی دیگر ازنیروهای ناخودآگاه در رفتار مردم سخن به میان آورد،
گفتنی است که فروید را مکتب فرانکفورت (که از روشنفکران یهودی تشکیل شده بود و بر شکل دادن لیبرالیسم مدرنیته تاثیر بسزایی داشت ) بزرگنمایی کرد و کوشید تا جایگاهی استوار به فروید در جامعه های دانشگاهی بدهد.
آنچه از مطالعه برخی آثار فروید فهمیده ام این است که اساس روش روانشناسی او (که روانکاوی نام گرفته) به مفهوم «ناخودآگاه» بر میگردد.گرچه مفهوم ناخودآگاه قبل از فروید نیز بوده حتی در ادبیات ایران هم میتوان نمونه هایی برای مقایسه یافت. به گمان فروید انسان نمیداند دلیل رفتارهایش چیست و گمان میکند که میداند ولی در واقع نمیداند.زیرا قسمت عمده ی شخصیت روانی فرد مانند یک آیسبرگ در زیر آب قرار دارد و حتی برای خود فرد نیز قابل شناخت نیست.تنها قسمت اندکی از ویژگی های روانی او که در بخش خودآگاه و نیمه خودآگاه است(قسمت بیرونی آیسبرگ)برای دیگران و خودفرد قابل شناخت است. ناخودآگاه فرمانده اصلی رفتار و امیال فرد است که در قبل از پنج سالگی تثبیت میشود کودکی انسان قالبی جبری است برای تمام زندگیش.آنچه در ناخودآگاه وجود دارد میل به لذت بردن (مخصوصا لذت جنسی است) که در آن رسوب کرده وبخاطر سرکوب شدن توسط جامعه و عرف و تمدن و...تبدیل به عقده هایی شده است که گاهی تنها لباس مبدلی میپوشد و در خواب بروز میکند.در واقع چهره ی واقعی انسان در خوابهایش بروز میکند و میتوان با تعبیر خواب ویا با هیپنوتیزم آن را کشف نمود.
کتاب فوق نقدی است برآراء فروید. شاید اولین نقاد فروید٬ دوستش یونگ باشد.فروید زمانی یونگ را جانشین خود نامیده بود ولی تدریجا اختلافات بسیاری بین آنها بروز نمود.یونگ برعکس فروید روان انسان را بسیار پیچیده تر از قالب ساده ی فروید میدانست.او برعکس فروید(که یک ماتریالیست بود) فردی خدا باور بود و زندگی خود را در گردش به دور خداوند تعریف نموده بود. یونگ علنا از ارواح حرف میزد و شغل خود را به کیمیاگری تشبیه میکرد و مکانیسم خواب دیدن را بسیار پیچیده تر از مدل فروید میدانست و به رویاهای صادقه معتقد بود و اگرچه در جو علمی تجربه گرایی زمانش با احتیاط حرف میزد ولی تاکید داشت نباید تجربه گرایی٬ دیواری در دور مغز بسازد و خارج آن دیوار را نفی کند آثار او حتی گاهی به فراروانشناسی نزدیک میشد.این نظرات او باعث شد تا ارتباط او و فروید کاملا قطع شود و در واقع اولین شورشی امپراتوری فروید باشد. در فیلم روش خطرناک به این ارتباط پرداخته شده است.در فیلم نشان داده میشود(نمیدانم چقدر مستند است) زمانی که یونگ بنیان دین شناسی فروید را نقد میکند(فروید بنیان دین را عقده ی اودیپ میدانست)فروید غش میکند.
افول امپراتوری فرویدی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک