پوآرو و جعبه مدرک

✔️ این کتاب حاوی دو داستان "پوآرو و جعبه مدرک" و "سرزمین وحشت" میباشد.

از داستان پوآرو و جعبه مدرک:
لیلی ماگرو با حالتی که به نظر کمی ناراحت و عصبی می رسید با دقت و سلیقه دستکش های خود را مرتب میکرد و تا می نمود و مجددا تای آنها را به هم میزد. تمام این خرکات غیر ارادی بود او نگاهی به شخصی که جلو رویش بر صندلی بزرگی نشسته بود کرد و ساکت ماند. لیلی اولین بار بود که کارگاه پوآرو را می دید البته اسم او را بارها شنیده بود ولی هیچوقت فکر نمی کرد با چنین آدمی که آوازه اش همه جا را گرفته چنین ظاهری داشته باشد. پوآرو مرد نسبتا چاق با قدی کوتاه، کله ای مانند تخم مرغ، سیبیلی کلفت با اعتماد بنفس فوق العاده بود. لیلی متعجب بود چطور چنین مردی که مرتبا با دکمه کت و یا انگشتان خود بازی می کرد، لرزه بر اندام جنایتکاران می اندازد. لیلی ماگراو تقریبا سه ربع ساعت داستان خود را برای پوآرو تعریف کرد...