رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

پیرمرد و دریا

پیرمرد و دریا
امتیاز دهید
5 / 4.9
با 25 رای
امتیاز دهید
5 / 4.9
با 25 رای
ترجمه دیگر

✔️ کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی، شرح تلاش‌های یک ماهیگیر پیر کوبایی است که طی 84 روز گذشته، حتی یک ماهی هم صید نکرده‌است و در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزه ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی می‌شود. این کتاب در سال 1953 جایزه پولتیز و در سال 1954 جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرده است. پیرمرد و دریا اولین بار به صورت کامل در شماره یکم مجله لایف (Life) منتشر شد و باعث شد ظرف فقط ۲ روز بیش از ۵ میلیون نسخه از این مجله به فروش برود.

در بخشی از رمان می‌خوانیم:
پس از روشن شدن هوا با خود گفت: «من روی این طعمه‌ی چهل پایی کار می‌کنم. اونو می‌برم و به طناب‌های ذخیره‌‌ام اضافه‌اش می‌کنم. دویست متر طناب و دام و قلاب و طعمه رو از دست خواهم داد. اونو میشه جایگزین کرد اما اگه من چند تا ماهی بگیرم و ماهی بزرگ خودشو خلاص کنه کی میتونه جایگزینش کنه؟ نمی‌دونم این ماهی که همین الان قلابو گرفت چیه! میتونه یه نیزه ماهی، لاک پشت بزرگ یا کوسه باشه. تا حالا حسش نکردم. باید هر چه زودتر از شرش خلاص بشم.»
او بلند گفت: «کاش پسرک همراهم بود.»
با خود گفت: «حالا که پسرک همراهت نیست، تو کاملا تنها هستی و چه هوا تاریک باشه و چه روشن، بهتره رو آخرین طنابت کار کنی. طنابو ببر و دو حلقه‌ی ذخیره رو اضافه کن.»
پس همین کار را کرد. در تاریکی کار سختی بود. ماهی تکانی ناگهانی خورد، به پایین رفت و پیرمرد را پایین کشید که باعث شد زیر چشمش زخم شود. خون مقداری روی گونه‌اش پایین آمد اما قبل از اینکه به چانه‌اش برسد، بند آمد و خشک شد. او سر کارش برگشت و به چوب‌ها تکیه داد. گونی را در زیر طناب مرتب کرد و دوباره طناب را از قسمت جدیدی از شانه‌اش رد کرده با انگشتانش نگه داشت. او به دقت کشش ماهی و همچنین پیشروی قایق را حس می‌کرد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/07/06

کتاب‌های مرتبط

آلاله
آلاله
5 امتیاز
از 2 رای
آن مرگم
آن مرگم
4.1 امتیاز
از 26 رای
اعجوبه
اعجوبه
4.4 امتیاز
از 48 رای
میهمانی دشت مگیدو
میهمانی دشت مگیدو
4.2 امتیاز
از 28 رای
گوژپشت نتردام
گوژپشت نتردام
4.3 امتیاز
از 82 رای
Walk in the Light & Twenty - Three Tales
Walk in the Light & Twenty - Three Tales
4.6 امتیاز
از 9 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پیرمرد و دریا

تعداد دیدگاه‌ها:
6
کتاب" پیرمرد ودریا " کتابی که همینگوی معتقد است تازمانی که دریا واقیانوس وماهیگیروجود دارد هیچ وقت کهنه نخواهد شدماهی ،دریا وساحل همگی میتواند نماد باشد.سناتیاگو انسان فقیر ،پایدار،سخت کوش و ولبریزاز امید،به حدی سخت روزگارمیگذارند که گاه جز اندکی آب چیزی برای خوردن به همراه ندارداما باز خورشید امیدش کم سونمیشود وهیچ وقت سایه شوم خودکشی بر زندگیش نمی افتد
داستان لایه ای از زندگی همینگوی است در ابتدا دریا را زن میداند که درعین آرامی میتواند بی رحم باشدوچیزی را که هدیه میدهد سخت تربستاند
دریا،ماهی میتواند نمادباشد. ازکوه درجاهای از داستان سخن به میان آمده میتواند نماد سانتیاگوباشد واماآفریقا،محبوبترین مکان برای همینگوی بوده وآنچنان تحت تاثیر محیط وانسانهایش قرار گرفته بود که بعد
ازسفرش به افریقا کتاب "تپه های سبز آفریقا" را نوشت وحتی بعد حدودا هفده سال بازهم درکتاب" پیرمرد
ودریا "نام افریقا را آورده است گویی خاطره آفریقا برایش ابدی است همینگوی گرچه انسان مذهبی نیست ولی پیرمرد را نشان میدهددرمدت جنگیدن نیازمند به مذهب وایمان میشود
منشا وچشمه امید پیرمرد توانایی ومهارت کوزه گری درشکاراست نه امید به سرنوشت یا طبیعت پیرمرد خواب شیررا میبند حیوانی پایداروقدرتمند درشکارکردن که بازهم میتواند نمادی از سانتیاگوباشد
پیرمرد دراخر داستان دلیل شکستش را دورشدن از ساحل میدانست شاید همینگوی این را میخواهد بگوید که حتی اگر به اندازه سانتیاگو مهارت وقدرت وامید داشته باشی ولی اگر ازساحل دورشویی شکست میخوری
گر طمع کنی وقانع نباشی شکست میخوری. دور دستها همیشه موفقیت به همراه ندارد
اگه اشتباه نکنم، برگردان دریابندری معروف‌تر از بقیه هست.
خوشحال میشم اگه کسی چند ترجمه‌ی مختلف رو خونده باشه اینجا نظر بده.
هر وقت از زندگی نا امید شدید این کتاب را بخوانید. این کتاب به زبان روح آدمی نوشته شده است.چند بار این کتاب رو خوندم. هنوزم تک تک جمله هاشو حفظم.اونجایی که پیرمرد چند ماه بود که هیچ ماهیی نگرفته بود (صید ماهی برای ماهی گیر نماد شادی وموفقیت برای هر انسان دیگری است). تک تک صحنه های مبارزه ی پیرمرد با اون کوسه هه . همینگوی چه قدر زیبا وملموس توصیفش کرده وبه تصویر کشیده.هر بار که این شاهکار رو می خونم با دیدن(لمس کردن) تصاویر مبارزه کلی گریه می کنم وبا هر تلاش پیرمرد(نماد انسانی تنها وضعیف اما امیدوار وبا پشتکار که جامعه هیچ امیدی به او ندارد) امیدی تازه بهم القا می شه .هزار بار بهتر ومفیدتر از هر روان شناس به اصطلاح تحصیل کرده ی امروزی. این کتاب دارویی است برای درمان زخم های هر زخم خوردهای.این کتاب رو حتماً بخونید. ممنون از وقت گذاشتنتون.
مبارزه این پیرمند ستودنیست به راستی زندگی میدان مبارزه است وجالب اینجاست که پیرمرد امید خود را ازدست نمی داد من این جمله های کتاب را دوست داشتم جای شکرش باقیست که ما ستاره ها را نمی کشیم اگرکسی پیدا می شد ماه را بکشد ماه هم حتما فرار می کرد
این کتاب شاهکار همینگوی هستش.
تعجب میکنم کسی نظر نذاشته:-(:-(:-(
پیرمرد و دریا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک