فرهنگ کنایات
نویسنده:
منصور ثروت
امتیاز دهید
بخشی از پیشگفتار کتاب:
پس از گذشت چندین هزار سال از عمر زبان گشادن بشر، و آغاز تجرید ذهن انسانی و فعالیت ذی شعور اندیشه و از پس هزار سال نوشتار زبان پارسی، آیا چه مقداری از واژه به عنوان اسامی خاص معنوی و مادی در بیان ضمیر باطن و طبیعت بیرون در دست داریم؟ اگر روزی در این امر دقت می کردیم شاید می توانستیم تعداد عددی واقعی آن را بنماییم ولی با یک حساب سرانگشتی می توان گفت چیزی است بسیار اندک از آنی که در فرهنگهای حجیم خفته است. با وجود این انسان با تمسک به همین گنجینه اندک لغوی روی هم رفته قادر به بیان تمام اندیشه، احساس، برداشت و تجربه شخصی خویش در باب حیات مادی و معنوی است. اگر انسان میخواست به تمامی اشیاء موجود گرداگرد خویشتن به هر واحدی از احساس ظاهری و باطنی خود، به یکایک حوادث شخصی و اجتماعی و به تک تک امیال و آرزو و کیفیت درونی و برونی روحی و احساسی خویشتن نامی بنهد، در هر دقیقه از گفتار می بایست همچون یک ماشین خودکار دست به واژه سازی بزند. لکن ضرورت و جریان طبیعی حاکم بر زبان گفتار و نوشتار، از همین گنجینه اندک لغوی، با پیچ و خم دادن و ترکیب و تغییر گوناگون از پس تفهیم و تفاهم و تفسیر تمامی مسائل پیش گفته بر می آید. عالم مدرکات و محسوسات - بقول قدما گرچه بی پایان است ولی سازگاری واژگان نیز در ساختمان ترکیبات و معانی جدید چندان محدود نیست. از این جاست که نیاز موجود، انسان را به سوی مجاز میراند و حرکت مجاز آغاز می گردد. هر واژه ای بر نامیدن عنصری جدید، احساسی نوین، برداشتی بکر، تبیینی تازه، نگرشی عمیق و القایی برتر به وام گرفته می شود و کمبود لغت را جبران می کند. حقیقت به کمک حقیقتی والاتر می شتابد...
بیشتر
پس از گذشت چندین هزار سال از عمر زبان گشادن بشر، و آغاز تجرید ذهن انسانی و فعالیت ذی شعور اندیشه و از پس هزار سال نوشتار زبان پارسی، آیا چه مقداری از واژه به عنوان اسامی خاص معنوی و مادی در بیان ضمیر باطن و طبیعت بیرون در دست داریم؟ اگر روزی در این امر دقت می کردیم شاید می توانستیم تعداد عددی واقعی آن را بنماییم ولی با یک حساب سرانگشتی می توان گفت چیزی است بسیار اندک از آنی که در فرهنگهای حجیم خفته است. با وجود این انسان با تمسک به همین گنجینه اندک لغوی روی هم رفته قادر به بیان تمام اندیشه، احساس، برداشت و تجربه شخصی خویش در باب حیات مادی و معنوی است. اگر انسان میخواست به تمامی اشیاء موجود گرداگرد خویشتن به هر واحدی از احساس ظاهری و باطنی خود، به یکایک حوادث شخصی و اجتماعی و به تک تک امیال و آرزو و کیفیت درونی و برونی روحی و احساسی خویشتن نامی بنهد، در هر دقیقه از گفتار می بایست همچون یک ماشین خودکار دست به واژه سازی بزند. لکن ضرورت و جریان طبیعی حاکم بر زبان گفتار و نوشتار، از همین گنجینه اندک لغوی، با پیچ و خم دادن و ترکیب و تغییر گوناگون از پس تفهیم و تفاهم و تفسیر تمامی مسائل پیش گفته بر می آید. عالم مدرکات و محسوسات - بقول قدما گرچه بی پایان است ولی سازگاری واژگان نیز در ساختمان ترکیبات و معانی جدید چندان محدود نیست. از این جاست که نیاز موجود، انسان را به سوی مجاز میراند و حرکت مجاز آغاز می گردد. هر واژه ای بر نامیدن عنصری جدید، احساسی نوین، برداشتی بکر، تبیینی تازه، نگرشی عمیق و القایی برتر به وام گرفته می شود و کمبود لغت را جبران می کند. حقیقت به کمک حقیقتی والاتر می شتابد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرهنگ کنایات