آمریکا فرشته نیست ولی بلوک کمونیست قطعا یک دیو خونخوار و هیولای رام نشدنیست . . . . آنکه به خدا عقیده داشت چه غلطی کرد . . . . آنگاه چه انتظاری از این بی خداها می رود ؟ ؟ ؟
آمریکا فرشته نیست ولی بلوک کمونیست قطعا یک دیو خونخوار و هیولای رام نشدنیست . . . . آنکه به خدا عقیده داشت چه غلطی کرد . . . . آنگاه چه انتظاری از این بی خداها می رود ؟ ؟ ؟
هر عیبی که داشته باشد همین که نوام چامسکی خیلی راحت و بدون ترس از FBI یا CIA می تواند در دانشگاه هاروارد سخنرانی کند و کتاب چاپ کند و به هر کشوری که خواست مسافرت کند و علیه آمریکا حرف بزند و کسی کاری به کار او نداشته باشد خود این یک مزیت عالیست . . .
بر خلاف شوروی که در زمان استالین به دوست و یار دیرین خودش تروتسکی هم رحم نکرد و تروریست فرستاد تا او را در آن طرف کره خاک ( مکزیک ) با تبر بزند وسط مخش . . . . .
و چرا راه دور برویم همین حالا آقای الکساندر ناوالی در زندان به سر می برد تا کاری که با مسموم کردن او جواب نداد شاید در زندان به سرانجام برسد . . . .
تصویری فوقالعاده صریح و دقیق از «نظم جهانی» امپریالیسم:: «سیاست پس از جنگ آمریکا پیوسته به گونهای طرحریزی شده است که اوضاع پیوسته بر روال گفتهشده باقی بماند....ما سیاستی را تعقیب میکنیم که برخی از محافل بازرگانی و اهل فن در خارج از آمریکا آنرا «حجـامت ویتنام» نامیدهاند. این سیاست در جهت تحمیـــل حداکثـــر رنج و محنت و خشونت در ویتنام به امید استمرار و تمدید رنج و مصیبت عمل میکند. اما در عین حال، این نکته را نیز تضمین میکند که تنها خشنتریــن و بیرحمترین آدمـــها زنـــده میمانند، و در این موقع است که ما میتوانیم بیرحــمی خشن آنها را بهعنوان وسیلهای جهت توجیه حملات و یورشهای اولیه این افراد بهکار ببریم. این عمل در نظام مسلکی و ایدئولوژیک ما دائماً و بگونهای عالی و در حد کمال انجام گرفته است. ما حالیه از رژیم پولپــــوت حمایت میکنیم و از قضا به آن اعتراف هم داریم. وزارت خارجه آمــریکا میگوید دلیل ما در حمایت از «دولت ائتلافی دموکراتیک کامبوج» که عمدتاً بر قوای خمر سرخ متکی است، این است که این دولت ائتلافی «تداوم» رژیم پولپــوت است. از اینرو، بطور غیرمستقیم از طریق چین یا بهوسایل دیگر، از آن حمایت میکنیم. این بخشی از سیاست «حجامت ویتنام» است......» ص29 و البته گفتن ندارد که این مشت نمونه خروار است...
... مثلاً بمحض آنکه رژیم بیشاپ اولین گامها را در جهت سازندگی برمیدارد، آنگونه مورد خصومت بیرحمانه امریکا قرار میگیرد. البته نه بدانجهت که این تکه خاک کوچک در آبهای کارائیب ذرهای خطر نظامی و غیر آن برای ایالات متحده داشت، خطر آن در جنبههای دیگری نهفته بود: اگر کشور «بدرد نخور کوچکی» مثل گرانادا که هیچ منبع ثروت طبیعی ندارد تا بتواند خود را از غل و زنجیر فقری که ما نیز در تحمیل آن شرکت داشتهایم، برهاند، پس آنهایی که منابع طبیعی هم دارند چه خواهند کرد، آنها هم ممکن است به هوس تقلید بیفتند..... همین طرز تفکر است که یورش سالهای 1960 آمریکا به لائوس را که بهگونهای خارقالعاده وحشیانه بود توجیه میکند.... از سال 1954 تا 1965 ما موفق شدیم بین 160هزار تا 170هزار ویتنامی را که اکثراً روستایی بودند بکشیم. از 1965 تا 1975 رقم کشتهشدگان جنگ ویتنام بهچیزی حدود 3میلیون نفر رسید. 1میلیون نفر را در کامبوج و یک میلیون دیگر را هم در لائوس کشتیم. از این قرار حدوداً 5میلیون نفر را از بین بردیم که میتوان گفت بعنوان دستاورد در جلوگیری از توسعه اقتصادی و اجتماعی رقم احترام انگیزی باشد. 10میلیون نفر هم آواره و پناهنده درست کردیم....... ما در 1965 از گروهی از اندونزیاییها حمایت کردیم که 700هزار نفر را که عموماً دهقانان بیزمین بودند در عرض چند ماه قتلعام کردند و آن کشور را به «بهشت سرمایهگذاران» مبدل ساختند....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آمریکای بزرگ و حقوق بشر
بر خلاف شوروی که در زمان استالین به دوست و یار دیرین خودش تروتسکی هم رحم نکرد و تروریست فرستاد تا او را در آن طرف کره خاک ( مکزیک ) با تبر بزند وسط مخش . . . . .
و چرا راه دور برویم همین حالا آقای الکساندر ناوالی در زندان به سر می برد تا کاری که با مسموم کردن او جواب نداد شاید در زندان به سرانجام برسد . . . .
... مثلاً بمحض آنکه رژیم بیشاپ اولین گامها را در جهت سازندگی برمیدارد، آنگونه مورد خصومت بیرحمانه امریکا قرار میگیرد. البته نه بدانجهت که این تکه خاک کوچک در آبهای کارائیب ذرهای خطر نظامی و غیر آن برای ایالات متحده داشت، خطر آن در جنبههای دیگری نهفته بود: اگر کشور «بدرد نخور کوچکی» مثل گرانادا که هیچ منبع ثروت طبیعی ندارد تا بتواند خود را از غل و زنجیر فقری که ما نیز در تحمیل آن شرکت داشتهایم، برهاند، پس آنهایی که منابع طبیعی هم دارند چه خواهند کرد، آنها هم ممکن است به هوس تقلید بیفتند..... همین طرز تفکر است که یورش سالهای 1960 آمریکا به لائوس را که بهگونهای خارقالعاده وحشیانه بود توجیه میکند.... از سال 1954 تا 1965 ما موفق شدیم بین 160هزار تا 170هزار ویتنامی را که اکثراً روستایی بودند بکشیم. از 1965 تا 1975 رقم کشتهشدگان جنگ ویتنام بهچیزی حدود 3میلیون نفر رسید. 1میلیون نفر را در کامبوج و یک میلیون دیگر را هم در لائوس کشتیم. از این قرار حدوداً 5میلیون نفر را از بین بردیم که میتوان گفت بعنوان دستاورد در جلوگیری از توسعه اقتصادی و اجتماعی رقم احترام انگیزی باشد. 10میلیون نفر هم آواره و پناهنده درست کردیم....... ما در 1965 از گروهی از اندونزیاییها حمایت کردیم که 700هزار نفر را که عموماً دهقانان بیزمین بودند در عرض چند ماه قتلعام کردند و آن کشور را به «بهشت سرمایهگذاران» مبدل ساختند....
چامسكي كم كسي نيست(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)