ما اعتراف میکنیم که از ما بازیگران بهتری هستند؛ بازیگرانی که صحنهشان خیابان است و مخاطبشان جمع اجتماع. بازیگرانی که میگویند و میگویند و میگویند؛ از باطل و حق، و از واقع و مجاز، و این میانه اگر خوب بنگری، فقط اجساد واقعی است.
ما چطور بازی کنیم با دستِ اینهمه خالی، با دهانِ اینهمه در بند، سرابی این چنین فریب، راستهائی اینهمه دروغ؟ ما چطور روی این صحنهی عاریهی کوچک، با تفنگهای چوبی اندک، کشتاری بزرگ راه بیندازیم، که در آن خون از آب جاری روانتر است و از خاکی که بر آن ریخته بیارجتر؟ ما کارگران نمایشیم، نشسته در ردیف اول تهمت؛ از تیرهی آن مرغ دانهبر، که در عروسی و عزاش هر دو سر میبُرند. ما تصویر کوچک این دنیائیم، اگر حقیر، اگر شکسته، ما تصویر زمانهی خود هستیم.
ما اعتراف میکنیم که از ما بازیگران بهتری هستند؛ با چشمبندی و شعبده، با اشک و آه و سوز، با مژده و فریب، با تفنگهای واقعی بسیار! آنان به نام شما، - به نام نامی مردم - آراء شما را غربال میکنند؛ شما تحسینشان میکنید، و مرعوبشان هستید. سنگ آسیای آنان، از خون شما میگردد، و نمایشنامهشان را بارها خواندهاید؛ با نام جعلیِ تاریخ!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات هنرپیشه نقش دوم
ما چطور بازی کنیم با دستِ اینهمه خالی، با دهانِ اینهمه در بند، سرابی این چنین فریب، راستهائی اینهمه دروغ؟ ما چطور روی این صحنهی عاریهی کوچک، با تفنگهای چوبی اندک، کشتاری بزرگ راه بیندازیم، که در آن خون از آب جاری روانتر است و از خاکی که بر آن ریخته بیارجتر؟ ما کارگران نمایشیم، نشسته در ردیف اول تهمت؛ از تیرهی آن مرغ دانهبر، که در عروسی و عزاش هر دو سر میبُرند. ما تصویر کوچک این دنیائیم، اگر حقیر، اگر شکسته، ما تصویر زمانهی خود هستیم.
ما اعتراف میکنیم که از ما بازیگران بهتری هستند؛ با چشمبندی و شعبده، با اشک و آه و سوز، با مژده و فریب، با تفنگهای واقعی بسیار! آنان به نام شما، - به نام نامی مردم - آراء شما را غربال میکنند؛ شما تحسینشان میکنید، و مرعوبشان هستید. سنگ آسیای آنان، از خون شما میگردد، و نمایشنامهشان را بارها خواندهاید؛ با نام جعلیِ تاریخ!
بسیار ممنون