رسته‌ها

ع‍ق‍اب‌ ک‍م‍ازان‌ ی‍ا ک‍ری‍م‍خ‍ان‌ زن‍د

ع‍ق‍اب‌ ک‍م‍ازان‌ ی‍ا ک‍ری‍م‍خ‍ان‌ زن‍د
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 63 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 63 رای
از م‍رگ‌ ن‍ادر... ت‍ا ش‍ک‍س‍ت‌ ع‍ل‍ی‍م‍ردان‍خ‍ان‌

این کتاب نشان دهنده قیام کریمخان زند تا زمان تسلط وی بر اصفهان و شکست رقبای سرسخت او است. در تالیف این کتاب سعی شده در عین حال که به زبان ساده وقایع تاریخی نقل میشود از متون تاریخی و اخباری که سینه به سینه رسیده است انحرافی رخ ندهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
173
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaliga
sagaliga
1393/06/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ع‍ق‍اب‌ ک‍م‍ازان‌ ی‍ا ک‍ری‍م‍خ‍ان‌ زن‍د

تعداد دیدگاه‌ها:
3
‍ پاسخ کریم خان زند به در خواست روسیه
🔹در ۲۷ نوامبر سال ۱۷۷۰ میلادی، وکیل‌ الرعایای مردم ایران در عمارتی در شیراز که امروز #موزه_پارس، نامیده میشود، فرستاده روسیه را پذیرفت تا پیام تزار روسیه را به فرمانروای ایران برساند. فرستاده تزار روس ۲۵۰۰ کیلومتر راه را تا شیراز آمده بود تا خبر پیروزی روسیه بر عثمانی را در جنگ دریایی به اطلاع خان برساند. فرستاده تزار انتظار داشت که کریمخان زند که دوبار با عثمانی بر سر بصره جنگیده بود، از شنیدن خبر شکست دریایی عثمانی خرسند شود، که کریم خان زند ابرو در هم کشید و خطاب به سفیر تزار گفت که:
" شکست ملت دیگر، ما را شاد نمیکند ".
- سفیر تزار که طبق نوشته های به جای مانده از او، به قلم خودش، شوکه شده بود به تزار گزارش داد که اتحاد با کریم خان را برضد عثمانی فراموش کند. او اضافه کرده بود که کریم خان زند با همه رهبرانی که دیده و درباره آنها شنیده و در کتب تاریخ خوانده است فرق دارد. زیرا که خودش را یک تبعه عادی مانند سایر مردم میداند، مردی است به غایت فروتن و بدون هرگونه افاده؛ رفتارش هم دیپلماتیک نیست و دیدار با او تشریفات ندارد.
🔹کریم خان که رییس طایفه زند از مردم لر و یکی از ژنرالهای ارتش نادرشاه بود؛ پس از قتل نادر (دهم ژوئن ۱۷۴۷ در یک کودتای نظامی در قوچان)، در سخت ترین شرایط تصمیم گرفت مانع از هم گسیختگی ایران شود. زیرا که پس از کودتا، هر ژنرال در یک منطقه از کشور پرچم خودمختاری برافراشته بود. از جمله #ژنرال_احمدخانی_درانی در قندهار. در این هرج و مرج، کریم خان با ده سال تلاش بسیار، یکایک این مدعیان را سرکوب و یا غیر فعال کرد، ولی پس از هر پیروزی، مغلوبین را مورد بخشودگی قرار داد و دشمنان مقتولش را با احترام و تشریفات مرسوم دفن کرد و با این که بنای کاخ گلستان را در تهران آغاز کرده بود، شهر #شیراز را پایتخت کشور قرار داد تا بازگشتی به عهد باستان و در مجاورت تخت جمشید باشد.
🔸منبع پیشنهادی:
۱. کتاب زندگی پرماجرای کریم خان زند (وکیل الرعایا)، نوشته جان آر.پری، ترجمه داود نعمت اللهی
‍ کریم‌خان زند، شاد بودن را حق مردم می‌دانست
🔹یکی از فرمانروایانی که در طول تاریخ ایران، از نامش به عنوان انسانی نیک یاد ‌می‌شود، کریم‌خان زند است. او بر خلاف پادشاهان ستمگر قبل، مسلط بر قدرتش بود و اجازه نداد منش رعیت نوازش متزلزل شود. دوره او، دوره رفاه و امنیت و اقتدار و آرامش بود به طوری که تا سال‌ها پس از وفاتش حکایات و روایات متنوع از خصایل و خلق و خوی خوش و اخلاق جوانمردانه و مرام مردمدارانه‌اش به صورت مکتوب و منقول ثبت شده است. کریمخان زند، شاد بودن را هم حق مردم می‌دانست. او پس از اعلام شهر شیراز به پایتختی ایران، از سال ۱۷۶۱ میلادی، سلام نوروزی را در عمارتی که اینک "موزه پارس" نامیده می‌شود، برگزار می‌کرد و سپس به دیدن مردم معمولی به کوچه و خیابان میرفت. وی در سال ۱۷۶۱ در ایام نوروز، از جیب خود چند نوازنده را اجیر کرده بود که در میدان‌های شیراز بنوازند و مردم را شاد کنند، که بعدا این رسم شامل روزهای دیگر هم شد. کریمخان برای شاد کردن مردم و زدودن غم‌هایشان هر اقدامی را که می‌توانست، می‌کرد. او حتی برای دیدن توده‌ها و آگاه شدن از مشکلاتشان، حتی به قهوه‌خانه‌ها می‌رفت و با آنان در همانجا آبگوشت (دیزی) می‌خورد.(پژوهش‌های د‌کتر نوشیروان کیهانی‌زاده، تاریخ‌نگار و روزنامه‌نگار)
◀‌ همچنین سرجان مالکوم در کتاب تاریخ ایران، حکایاتی از کریم‌خان را نقل کرده است که یکی اشاره به مقوله امنیت در دوران او دارد و دیگری داستانی مشهور درباره گذشته اوست:
"" عادت سلاطین ایران است که هر روز چند ساعت در دیوان مظالم زیاد نشسته، روزی کریم‌خان از کثرت آمد و شد مردم خسته چون هنگام مراجعت رسید برخاست؛ درین اثنا شخصی فریاد برآورده طلب انصاف کرد. کریم‌خان ایستاد و از او پرسید: "کیستی؟"
- آن شخص گفت: "مردی تاجر‌پیشه‌ام و آنچه داشتم از من دزدیدند".
- کریم‌خان گفت: "وقتی که دزدیدند، تو چه می‌کردی؟"
- مرد گفت: "خوابیده بودم"
- کریم‌خان در هم رفته پرسید: "چرا خوابیده بودی؟"
- عارض گفت: "غلط کردم، به سبب اینکه چنین دانستم که تو بیداری"
-کریم‌خان را این جواب مردانه خوش آمده، روی به وزیر آورد و امر کرد: " تا قیمت مال آن شخص را بدهند و گفت ما باید مال را از دزد بگیریم" "".(تاریخ ایران، سرجان مالکوم، ص۴۵۷)
◀ و حکایتی دیگر که در رستم‌التواریخ ذکر شده، دیدگاه او را نسبت به اموال حکومتی نشان می‌دهد و بر حساسیت او بر راه‌های تامین آن اشاره می‌کند. نویسنده رستم التواریخ می‌گوید:
"" تاجری از اهل هندوستان در شهر شیراز وفات یافت و مبلغ صد هزار تومان از او به جای ماند، بی‌آن که وارثی داشته باشد. بزرگان دولت بدو گفتند که این تاجر در ایران بدون وارث است. به عادت شاهان گذشته که اموال و ماترک بدون وارثان می‌بایست به خزانه دولت برگردد، این اموال باید به نفع دولت ضبط شود. کریم‌خان که چنین عملی را شایسته مقام سلطنت نمی‌دانست، بلکه چنین پیشنهادی را توهین‌آمیز تلقی می‌کرد. خشمگین شد و فریاد برآورد:
"ما مرده شوی نیستیم، اموالش را نگه دارید تا وارث یا وارثانش پیدا شوند" "".
کتاب را مطالعه کردم .پر محتوا بود.به خصوص که جریان شاه صفی دوم اولین بار شنیدم و شاه اسماعیل سوم.از روی کتاب مجمل التواریخ زندیه بنا به نص خود کتاب به رشته تحریر در امده بود.
بخش اول قیام زند تا کشته شدن فتحعلی خان به دست برادر کریم خان و شرح تفاوت نگرش و حکومت کریم خان و تساوی حقوق انسان ها و برانداختن رسم خاندان و اصالت خانی و . .. خیلی مهم بود.
پیشنهاد یک کدخدا به کریم خان برای وکیل الرعایا بودن برای اولین بار هم جالب بود.
ع‍ق‍اب‌ ک‍م‍ازان‌ ی‍ا ک‍ری‍م‍خ‍ان‌ زن‍د
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک