چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟
نویسنده:
مهدی رضایی
امتیاز دهید
مهدی رضایی داستانش را در ۶ فصل نوشته است. داستانی که راوی آن آرمان پاکروان، همان دیوانهی داستان، یک معلم دبیرستان است و ماجراهای مختلفی از قتل و خیانت و عاشقی را بیان میکند. برهمکنش میان آرمان و همسرش روزنامهنگارش نگار، همسایهای وبلاگ نویس به نام آقای شاهی، شخصیت خیالیای به نام نسترن که راوی در ذهنش با او حرف میزند و شخصیتهای دیگر، تکههای پازل مهدی رضایی را شکل میدهند.
مهدی رضایی تکههایی از نوشتههای وبلاگ آقای شاهی را در داستان آورده است. منتقدان معتقدند نویسنده از این تکنیک استفاده کرده است تا بدون دخالت مستقیم در متن بتواند نظرات خودش را منتقل کند.
رمان خطوط داستانی مختلفی دارد و موازی باهم روایت میشوند. بر خلاف آن چه معمول است در پایان رمان رضایی ، ارتباط خطوط داستانی با هم کشف نمیشود بلکه حتی بعضی از روایتها در نیمهی راه فراموش میشوند. در رمان مهدی رضایی نتایج ناشی از اتفاقات مدنظر نیستند بلکه خود اتفاقات است که اهمیت دارد.
بیشتر
مهدی رضایی تکههایی از نوشتههای وبلاگ آقای شاهی را در داستان آورده است. منتقدان معتقدند نویسنده از این تکنیک استفاده کرده است تا بدون دخالت مستقیم در متن بتواند نظرات خودش را منتقل کند.
رمان خطوط داستانی مختلفی دارد و موازی باهم روایت میشوند. بر خلاف آن چه معمول است در پایان رمان رضایی ، ارتباط خطوط داستانی با هم کشف نمیشود بلکه حتی بعضی از روایتها در نیمهی راه فراموش میشوند. در رمان مهدی رضایی نتایج ناشی از اتفاقات مدنظر نیستند بلکه خود اتفاقات است که اهمیت دارد.
آپلود شده توسط:
izedmehr
1393/04/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟