بگو پنیر و بمیر
نویسنده:
آر. ال. استاین
مترجم:
ماندانا قهرمانلو
امتیاز دهید
هر قطعه عکس داستانی را بازگو میکند... گرگ دوربینی قدیمی پیدا میکند. او تصور میکند که دوربین خراب است. عکسهایی که با آن دوربین میاندازد. با عکسهای معمولی تفاوت دارند. انگار دوربین باعث میشود که اتفاقات بدی در آینده بیفتد. شری او را مجبور میکند که روز تولدش از او عکس بیاندازد. وقتی که عکس ظاهر میشود، شری در عکس وجود ندارد. شری چه اتفاقی در پیش رو دارد؟...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بگو پنیر و بمیر
ترسناک؟
دقیقا باهات موافقم.....ترسناکی تنها چیزی است که تو کتاب های جناب استاین نخوندم...:D;-):D
آره موافقم! آخر بعضی کتاباش خیلی مسخره تموم میشد! بعضیاش هم که باید خودت حدس میزدی اما این یکی پایانش بد نبود ولی اینکه توی زیر زمین زندونی شدن خیـلی باحال بود! آدم استرس میگیره تو اون لحظه!
اسکلت های رو جلدش بود :)):)):)):)):)):)):)):))
ولی جدا از شوخی بد نبود و نسبت به بقیه کتاباش یه ذره بهتر بود
آره خیلی فوق العاده بود... حداقل موضوعش تکراری نبود!8-)
من که خوشم اومد.....;-(
نمیدونم عزیزم ولی من 2 تا فیلم با این موضوع دیدم ک یکیش خیلی قشنگ بود
اصلا معلوم نشد چی شد...
اسم فیلماش چیه؟