رسته‌ها
تخت جمشید
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 98 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 98 رای
شورای مرکزی جشن دوهزار و پانصد ساله

نگاهی به تخت جمشید
1-تخت جمشید
2-پاسارگاد
3-نقش رستم
4-نقش رجب
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
58
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mahjoob
mahjoob
1393/03/20

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تخت جمشید

تعداد دیدگاه‌ها:
153
عرفان کریمی عزیز
کدام یونان؟ یونان کو؟ یونان هم در قلمرو هخامنشیان بوده و جز نامی و آنهم بخاطر فلاسفه نامدارش چیزی از آن باقی نمانده و تکه تکه شده است! یونان
فعلی آن یونان قدیم و باستانی نیست که در نظر شما است که هم اکنون بر سر مالکیت جزیره قبرس با ترکیه اختلاف دارد و تمدن فعلی مردم آن بغیر از
فرهنگ ایرانی که اساساً نام یونان را هم ایرانیان روی کشورشان گذاشته اند،تاثیر پذیرفته از عثمانی ها است که مدتی هم در قلمرو آنان بوده گرچه ترکیه
و یونیان هر دو جزو سرزمین بزرگ ایران بوده اند که بیش از سه برابر فعلی وسعت داشته است، کشف بقایای اجساد سربازان ایرانی در یک منطقه عظیم
از صحرای سینای مصر با سلاحهای برنزی و دست بندهای نقره ای مربوط به دوران هخامنشی که گرفتار طوفان شده و همگی جان سپرده اند پژوهشگران
بین المللی را به شگفتی و اعجاب واداشته که چگونه هژمونی قدرتمند ایرانی با تمدن بزرگ، در بیش از 600 سال قبل از میلاد بر بیشترین سرزمینهای جهان
حاکم بوده است، آری عرفان عزیز یونان و مصر هم مستثنی نبوده اند، هند هم جزو قلمرو ایران بزرگ بوده است، تا چند سال پیش به زبان فارسی صحبت
می کرده اند. البته در مورد چین هم حرف و نقلها بسیار است فقط اشاره می کنم اخلاق و فرهنگ و مدنیت ایران و ایرانی کم نظیر که نه بی نظیر است.
تریتا عزیز ابن خلدون یکی از مورخان بزرگ میباشد اما تاریخ خود را بر اساس سال نامه های ساسانی نوشته است . سالنامه های ساسانی بر اساس ایدئولوژی خسرو اول نوشته شده است(تورج دریایی.ناگفته های امپراطوری ساسانیان)خسرو زمانی که فیلسوفان یونانی و رومی را به جندی شاپور دعوت کرد برای توجیه عمل خود گفت که بعد از حمله اسکندر دانش ایرانی ها به یونانی ها راه یافت و این سخن در سالنامه های ساسانی نوشته شد و مورخانی چون ابن خلدون بر اساس این سالنامه ها تاریخ خود را نوشته اند.
درضمن بسیاری از دانشمندان بزرگ یونانی مثل ارسطو . افلاطون . سقراط . کتزیاس(پزشک دربار اردشیر دوم) مدت ها قبل از حمله اسکندر زندگی میکرده اند
در ضمن وقتی ابن خلدون سلسله اساطیری کیانی را با سلسله تاریخی هخامنشی اشتباه کرده(دلیلش هم استفاده از سالنامه های ساسانی است)پس نمیتوان چندان به حرف های دیگرش هم اعتماد کرد!
مورخان بزرگی همچون کریستینسن هم میگن که باید کتاب های مورخان اسلامی را با وسواس خواند زیرا اطلاعات غلط در کتاب هایشان زیاد میباشد
amenmarr عزیز من نمیخوام تمدن ایرانی ها را رد کنم. من خودم یک ایرانی هستم و به ایرانی بودنم افتخار میکنم .
من با برخی از افراد متعصب مشکل دارم . تمدن ایران زمین یکی از تمدن های بزرگ دنیا بوده و میباشد اما نباید تمدن های بزرگی چون مصر.یونان.بین النهرین و حتی چین و هند را نادیده گرفت.بعضی از افراد تمام این تمدن های بزرگ را نادیده میگیرند و با تعصب تمام میگن که این تمدن ها هرچه دارند از ایران دارن!!!
اگر بخواهیم ما این حرف را بزنیم پس یونانیانی که در هر دوره فیلسوفان و دانشمندان بزرگی داشتن باید چی بگن؟؟؟(منظورم زمان قبل از اسلام هست)
ما که ادعا میکنیم از لحاظ تمدن یک سر و گردن از دنیا بالا تر بودیم برای اثبات این ادعا حداقل باید اسم چند دانشمند ایرانی را که در زمان هخامنشیان زندگی میکرده اند نام ببریم؟
این در صورتیه که بعد از اسلام دانشمندان ایرانی به وفور دیده میشن ؟؟ نظر من اینه :رنسانس فرهنگی ایران بعد از ورود اسلام به ایران شکل گرفت
ما بعد از ورود اسلام و برافتادن نظام مستبد پادشاهی بود که مورخانی چون طبری.بیهقی.حمزه اصفهانی.ابن بلخی.بلعمی و...... را به جهانیان معرفی کردیم ما بعد از اسلام بود که دانشمندانی چون ابن سینا.خیام.زکریای رازی و هزاران دانشمند دیگر را پرورش دادیم و همینطور شاعرانی چون فردوسی.مولوی.سعدی.حافظ.رودکی و ...
در ضمن من نمیگم هخامنشیان وجود نداشتن من میگم تاریخی که الان ما از هخامنشیان میدونیم بسیار متفاوت با واقعیت هست زیرا این تاریخ را مورخان متعصبی چون هرودوت و کتزیاس نوشته اند!
در اخر به قول یکی از مورخان بزرگ تعصب اقت تاریخ است
عرفان کریمی عزیز
اولاً فروسی شاعر و حماسه سرا بوده ونه مورخ، در زمان فردوسی زبان فارسی بیش از حد دچار آشفتگی و بیش از حد با زبان عربی در هم آمیخته بوده است،
منظومه شاهنامه همانطور که خود فروسی به آن اشاره کرده برای زنده کردن دو باره زبان فارسی بوده، (بسی رنج بردم در این سال سی، ... عجم زنده کردم
بدین پارسی)، و با استفاده از شاهنامه ابو منصوری که به نثر بوده به رشته تحریر درآمده است و نبودن نامی از کورش و هخامنشیان در شاهنامه دلیل عدم وجود
آنها نمی شود، ثانیاً قدمت 10 هزارساله پادشاهی مصر نه نشانه تمدن آنها است و نه نشانه فضیلت و برتری، عجایب هفتگانه بودن اهرام ثلاثه مصر نیز حاکی
از این نیست که آنان حرفی برای گفتن داشته باشند، اهرام ثلاثه مصر هرچه هست همه قبرستان است و نه آثار مدنیت و نه آثار شهر ها و نه بناهای تاریخی
و فرهنگی، بنا های اهرام ثلاثه مصر با همه عظمت و شکوهش برای پاسداری خرافه آمیز از اجساد فراعنه ستم پیشه بوجود آمده است، از پادشاهی کهن مصر
تا عصر حاضر مصر بر اساس چرندیاتی که بهم بافته اند شاید بیش از بیست هزار سال می گذرد که چه؟ بهار عربیشان را ندیدید؟ اخوان المسلمین آنها را نمی
بینید؟ سلطه حاکمان نظامی را بر کشور مصر نمی بینید، مصریان زبان مادریشان را هم کاملاً به فراموشی سپرده اند، ذاتاً عرب نیستند اما به عرب بودن خود
افتخار می کنند، دوران طلائی مصر زمانی بوده که سرزمین مصر جزو قلمرو هخامنشیان بوده است، من نمی دانم چرا بعضی ها مغرضانه تاریخ تمدن ایران با
وجود هزاران نمونه افتخار آمیز آن نفی می کنند و سرزمینهائی چون مصر که قرنها گاو پرست و فرعون پرست و گربه پرست و تمساح پرست و صدها الهه و بت
دیگر را می پرستیده اند مهد تمدن بشری می شمارند با اینکه بقایای پرستش الهه ها و بت ها هنوز هم در مصر وجود دارد،فرهنگ و تمدن چیزی نیت که از بین
برود، اگر تمدن مصر واقعیت داشت هم اکنون باید شاهد برترین و بهترین کشور های جهان به نام کشور مصر باشیم، کاش بودند و ما بعنوان یک کشور مسلمان
و برادر به آنان افتخار می کردیم، چیزی از ما کم نمیشد اما نبوده و نیستند، بناهای فرو ریخته و خرابه های تخت جمشید کشور عزیز ما نشان از آثار معماری
شهر سازی و مدنیت مردم ایران است، اما اهرام ثلاثه مصر از عجایب هفتگانه جهان، عظمت قبرستانها است، ببینید تفاوت از کجا است تا به کجا؟ هرگاه اهرام
ثلاثه مصر را می بینیم حیرت می کنیم که برای پاسداشت مردگان چه ستمی بر مردمان آن دوران روا داشته اند اما وقتی آرامگاه کورش را می نگریم به یاد زیبائی
ها و عدالت گستری او می افتیم ،سرزمین ایران و مردم ایران در طول تاریخ از حملات وحشیانه و پیاپی ستیزه گران مصون نبوده اما هرگز ماهیت و اصالت خود
را از دست نداده اند و ایرانی سرفراز باقی مانده اند، نمونه ارزشمند و بارز همیشگی اش ؛ اخلاق و معرفت ایرانی، وطن پرستی ایرانی، وحدت ایرانی،هنر ایرانی،
تمدن ایرانی، هوش و استعداد بی نظیر ایرانی و عرض اندام واقعی و بجا و شگفت آور در همه زمینه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و ورزش که جوانان ما
یکه تاز آن در جهان شده اند، از درگاه خداوند منان برای ایران و ایرانی سربلندی جاودان آرزو می کنیم.
تا همین صدو پنجاه سال پیش هیچ ایرانی خبر از هخامنش و کوروش و داریوش نداشت حتی خود فردوسی که میفرمایید ایشون از کلی شاهان صحبت کرده فقط به کوروش رسیده حماسه سرا شده؟ قطعا اگه کوروشی بود فردوسی هفتاد درصد کتابش حماسه های اون صحبت میکرد! هیچ نویسنده ایرانی قبل از پهلوی از چنین تمدنی صحبت نکردن تمام آثار کپی شده از آثار آشور و ایلامی هستن، تمدن ایرانی هوش و استعداد و اینا همش توهم و نژاد پرستی هستش، ما هم مثل بقیه مردم دنیا هستیم با هوش هم داریم کم هوش هم داریم با فرهنگ هم داریم بی فرهنگ هم داریم هیچ برتری نسبت به بقیه نداریم که کلی کمبود داریم که باید با تلاش و کوشش سعی کنیم بهبود بدیم نه با یه مشت توهم و خیال بافی!
«باید دانست از ملت‌های پیش از اسلام که اخبار آنان را ما دریافته‌ایم بیش از همه دو قوم بزرگ به علوم عقلی توجه داشته‌اند و آن‌ها ایرانیان و رومیان بودند که بازار علوم در نزد آنان بر طبق اخباری که به ما رسیده رونق و رواج داشته است. زیرا عمران ایشان به حد وفور بوده و دولت و سلطنت پیش از اسلام و در عصر اسلام به آنان اختصاص داشته است. از این رو در شهرها و نواحی متعلق به ایشان دریای بی‌کرانی از این علوم یافته می‌شده است.
اما ایرانیان به شیوه‌ای بودند که به علوم عقلی اهمیتی عظیم می‌دادند و دایره‌ی آن علوم در کشور ایشان توسعه یافته بود زیرا دولت‌های ایشان در منتهای پهناوری و عظمت بود و هم گویند که این علوم پس از آنکه اسکندر دارا را کشت و بر کشور کیانیان غلبه یافت، از ایرانیان به یونانیان رسیده است.» (عبدالرحمان بن خلدون اندلسی؛ مقدمه‌ی ابن خلدون؛ ترجمه‌ی محمدپروین گنابادی؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337، ج 2، صص 1009-1010)
اقای بهداد1970 ما چطور میتونیم از کوروشی حرف بزنیم که تمام زندگیش را یونانیان خیال پردازی همچون هرودوت نوشته اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چطور میتونیم به نوشته های فرد خیال پردازی چون هرودوت اعتماد کنیم؟
در ضمن تو شاهنامه از کوروش هیچ سخنی به میان نیامده است!!! نه تنها از کوروش حتی از هخامنشیان نیز هیچ اطلاعاتی در شاهنامه موجود نیست!!!!
جناب اقای سهیل اکبری در ابتدا باید بگم که لطفا اینقدر خودمرکز بین نباشید
دوما اگه ما بخواهیم فرهنگ و تمدن مصر را با ایران مقایسه کنیم متاسفانه ایران هیچ حرفی برای گفتن ندارد زیرا یونانیانی که 2هزار سال پیش از مصر دیدن کرده اند خود میگویند که باید قبول کنیم مصری ها در زمینه پزشکی و نجوم هزاران سال ازما جلو تر می باشند. اگر یونانیان این سخن را بگویند پس ما چه بگوییم؟؟؟؟؟؟
جناب اکبر سهیلی مصر حدود10 هزار سال پادشاهی داشته است این در صورتی است که ایران 2500سال نظام پادشاهی را تجربه کرده است
در ضمن اهرام مصر ار به هیچ وجه نباید با تخت جمشید مقایسه کرد چون اصلا با هم قابل مقایسه نیستند ! اهرام مصر جزو عجایب هفت گانه جهانه ولی تخت جمشید........
کشوری که در طول 1000سال حتی یک عدد کتاب مکتوب ندارد چگونه میتوند با تمدن های مصر و یونان مقایسه شود؟؟؟؟
ما ایرانیان از لحاظ سیاسی بر جهان حکومت میکردیم ولی متاسفانه از لحاظ فرهنگی و علمی حرفی برای گفتن نداریم
[quote='اتیلا']سلام
متن زیر برای دوستانی که میخواهند واقعیتهای تاریخی را بدانند خالی از لطف نیست.
[/quote]
نمونه چنین اظهار نظراتی رو برخی برای سایر سایتهای تاریخی مانند تمدن مصر و تمدن ماچو پیچو هم عنوان کرده اند . به چه دلیل چنین اظهاراتی معتبر تر از تحقیقات گیرشمن و دیگران است؟! و به چه دلیل عده ای باید چنین داستان پردازیهای بچه گانه و بدون پشتوانه ای را باور نمایند؟؟ جز اینکه تمایلات قلبی و ذهنیات خودشون رو در این داستانها می بینن؟
و متاسفانه خیلیها هم تاریخ را مغرضانه چنان جعلی می پندارند و از قول دشمنان مردم ایران و سرزمین باستانی ایران
وارونه جلوه می دهند که گویا در آن زمان زندگی می کرده اند!!
ادامه کامنت قبلی
او همچنین از نمایشگاههایی یاد میکند که موزه بریتانیا در لندن با اشیای قلابی در نواحی گوناگون جهان برگزار میکند. او بسیاری از اشیای باستانی هخامنشی، اشکانی، ساسانی و بینالنهرینی، مجسمهها و سنگنگارهها، آثار زرین و سیمین و از جمله تکوکها (ریتون)، بشقابهای زرین، کوزههایی با دستههای به شکل حیوان، و امثال آنها را جعلی قلمداد میکند. جعلهایی که گاه حتی باستانشناسان برای آنها مستندنگاریهای لازم و گزارشهای قلابی حفاری را تهیه کرده اند و شناسنامه دار شده اند.
او میگوید هر کجا که اجازه عکاسی یا ورود دوربین عکاسی به شما ندادند، بنا را بر این بگذارید که با شیء یا اشیای قلابی مواجه هستید.
موسکارلا بر این باور است که بسیاری از موزه ها و مجموعه های خصوصی با علم به جعلی بودن آثار بر واقعیتها سرپوش مینهند. جلوی انتشار اخبار آنرا میگیرند و یا مزاحمت خبرنگاران را به ترتیبی از سر خود کوتاه میکنند. چرا که یا اعتبار موزه و مجموعه را در معرض خطر میبینند و یا اخراج و آینده حرفهای خود را.
او در مصاحبهای با سوزان مازور از اشخاصی (و از جمله وزیر خزانه د اری ایالات متحده) نام برده است که در طول دهها سال در ایران و عراق و دیگر کشورهای کهنسال دست به حفاریهای غیرمجاز میزدند و از او نیز دعوت به همکاری کرده بودند. حفاریهایی که بنا به گفته او موجب نابودی تاریخ و تمدن این کشورها میشد.
به نظر میرسد که ترجمه و انتشار و معرفی کتاب «دروغی که بزرگ شد» بخصوص برای جامعه ایران که از وفور آثار باستانی قلابی و بخصوص تاریخسازیهای قلابی و استعماری رنج میکشد، لازم و مفید و راهگشا باشد.

کپی شده از پژوهشهای ایرانی
و متاسفانه خیلیها تاریخ جعلی را چنان باور کرده اند که که گویا به چشم خود دیده اند .
PDF
4 مگابایت
تخت جمشید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک