کوروش بزرگ
امتیاز دهید
به اهتمام: سادات ناصری
در این کتاب نویسنده پس از بررسی تاریخ مادها، مراحل مختلف زندگی کوروش را بر اساس منابع مختلف و معتبر از تولد تا مرگ بیان می دارد.
از متن کتاب:
باید دانست کوروش بر چه کشوری فرمانروائی داشت و چگونه دو کشور ماد و پارس را یکی کرده بایجاد شاهنشاهی آغاز نمود. تاریخ پارس و انشان مبهم و مجهول است. اگر نامی از آن دو ایالت یا مملکت برده شده، فقط بسبب کوروش و جانشینان او بود. انشان که قسمتی از ایلام بوده و مستقلا معروف نبود و اگر چیزی درباره آن ذکر شود، در تاریخ ایلام مستهلک می گردد و عجب این است که تاریخ خود ایلام با آشور و بابل مخلوط شده. مثل اینکه این سه مملکت دارای یک سر نوشت بوده. هر یکی از اقوامی که ساکن سه کشور بودند بر دیگری غلبه کرده، مقدرات مغلوبین را با احوال خود یکسان می نمودند. بسیاری از مورخین در شرح تاریخی آنها چنین مینویسند تاریخ آشور و ایلام و بابل، بدون تفکیک. مگر آنهائیکه فقط یک موضوع مخصوص را در نظر گرفته، بحث در تاریخ بابل یا آشور می کردند علت این است که قوم هر سه کشور همواره در حال تسلط بر یکدیگر و اختلاط غالب و مغلوب بودند...
بیشتر
در این کتاب نویسنده پس از بررسی تاریخ مادها، مراحل مختلف زندگی کوروش را بر اساس منابع مختلف و معتبر از تولد تا مرگ بیان می دارد.
از متن کتاب:
باید دانست کوروش بر چه کشوری فرمانروائی داشت و چگونه دو کشور ماد و پارس را یکی کرده بایجاد شاهنشاهی آغاز نمود. تاریخ پارس و انشان مبهم و مجهول است. اگر نامی از آن دو ایالت یا مملکت برده شده، فقط بسبب کوروش و جانشینان او بود. انشان که قسمتی از ایلام بوده و مستقلا معروف نبود و اگر چیزی درباره آن ذکر شود، در تاریخ ایلام مستهلک می گردد و عجب این است که تاریخ خود ایلام با آشور و بابل مخلوط شده. مثل اینکه این سه مملکت دارای یک سر نوشت بوده. هر یکی از اقوامی که ساکن سه کشور بودند بر دیگری غلبه کرده، مقدرات مغلوبین را با احوال خود یکسان می نمودند. بسیاری از مورخین در شرح تاریخی آنها چنین مینویسند تاریخ آشور و ایلام و بابل، بدون تفکیک. مگر آنهائیکه فقط یک موضوع مخصوص را در نظر گرفته، بحث در تاریخ بابل یا آشور می کردند علت این است که قوم هر سه کشور همواره در حال تسلط بر یکدیگر و اختلاط غالب و مغلوب بودند...
آپلود شده توسط:
a_h_allame
1393/03/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کوروش بزرگ
به پیامبر میگویند از مبشر راه ابراهیم وخود بگو سوال اینست عده ای میگویند اسکندر اسکندر نه تنها بت پرست بوده بلکه شهوت پرست بوده و فرصت ساخت سد نداشته کما اینکه لشگر به هند برده نه شمال و در بابل مرده و گویند سلطان چین اوو هیچ فتحی در مغرب نکردو در شمال دیواری سنگی ساخت پس مردود است..
گویند سلاطین حمیری یمن.. یمن انقدر قی نبود که نامش باشد پس یهود از کسی میپرسد که خود بشناسد و پیامبر عرب نداند کیست و شخصی غیرعرب باشدتا پیامبر عرب دچار گمراهی شود وچه کسی نزدیکتر از کوروش کبیر به یهودیانو شگفتا که پیامبر اسلام ص با پاسخ خود جوابی زیبا داد ...
به جایی رفت که افتاب در چشمه زلای فرو میرفت در فیلمهای مستند ترکیه و یا کسانی که به کناره جنوبی مدیترانه رفته باشند به خاطر قوس زمین مشاهده میکنند از پس اب زلال و کم عمق و دها جزیره که انگار خورشید در اب فرو میرودو دریا در انجا حالت چشمه زلال و کم عمقی دارد.
و این دقیقا جاییست که ارتش ایران به فرماندهی کوروش در انجا متوقف شد سواحل دریای مدیترانه و ایونیه یعنی جنوب و جنوب غرب ترکیه کنونی سواحل بسفر اژه مدیترانه ...
شکنجه میکنی یا میبخشی اشاره دارد به بخشش اقوام مغلوب توسط کوروش به طور مثال شاه لیدی کرزوس را رهایی داد تا او مشاورش شود شاه ارمنستان را بخشید و همسر شاه شوش* پان ته ا* که قصد خودکشی داشت را حمایت کرد و بر مزار شویش ارامگاهی زیبا ساخت و در فراغ شوی ملکه شوش* پان ته ا* به عزاداری پرداخت و وقتی وارد بابل شد مردم او را به اغوش باز پذیرفتند و در انجا منشور ملل متحد را بر استوانه معروف خود نوشت ..و خود نیز حامی تجارت امنیت راها و جادها شد و اجازه تعدی لشگریان به ناموس و مال مردم نداد ..
سپس به مکانی رفت که افتاب از ان طلوع میکرد یعنی شرق و انان پوششی برای محافظت خود نداشتند مقابل افتاب سوزان اشاره به اینکه منطقه بیابانی بوده و سکنه چادر نشین و کوچ رو برای اب و غذا و اشارت به سکنه مغولی و سکایی اسیای میانه دارد ....چون هیچ شهر مغولی هون و سکای نداریم کما اینکه ترکمنها قزاقها و قرقیزها هنوز چادر نشین هستند و مغولها ...
به جای رسید میان دو کوه یعنی بین دو کوه گذرگاهی بود که قومی وحشی بر اهالی هجوم میاوردند این شهر هنوز هست شهر دربند در شوروی سابق و جنوب روسیه و شمال گرجستان و سدی در انجا هست اهنین و دارای روکش مس و رودی در نزدیک ان روان است که در ارمنی کورا یا کرا نام دارد جالب است بدانید ارامنه کوروش را کرا مینامند و حایل شده بین دو کوه و انجا را بسته اسکندر هرگز بدین منطقه نیامده و فرصتی برای ساخت سد نداشته کما اینکه 32 سال عمر وی در جنگ صرف شدو باده گساری و در بابل به مرضی تب که گویند سفلیس باشد مرده ...
کوروش کبیر در ان موقع خود و قومش تنها یکتا پرستان شرق بودند و ایرانیان تنها قومی بودند که هیچگاه بت پرستی نکردند در این باب گویند برای ساخت سد از مردم مال نگرفت بلکه به خزانه کرمان نزد اذرماهان پیک فرستاد و از خزانه ایران مدد خواست و سپاهی نیز به مدد فرستاد تا گذرگاه ببندد تا سد اماده شود گویند موقع ظهور مهدی یاجوج و ماجوج خروج کنند تا به دست حضرت مغلوب و منکوب شوند ...
در باب اخر همه جا از عدالت کوروش سخن است و یونانیان او را پدرو قانون گزار خوانند با اینکه دشمن انان بود و در تمام سرزمینها با اینکه سرزمین انان را فتح کرده بود شورشی بر ضد وی نشد و تنها موقعی که ایران و جهان متمدن بر ضد چادر نشینان مقاومت کرد همین دوره کوروش بود کما اینکه خان دون خود و هون نو انچنان در چین تاخت تاز کردند که ویرانی شد و هر سال صد شاهزاده دختر چینی به دربار خان هون میرفت و ده تالان طلا باج ...
خود کوروش میگوید : ((هذا فتح من ربی همه فتوحات من نتیجه لطف خداست)) و ما از اسکندر چنین گفتاری سراغ نداریم ..و نه از خاقان بت پرست چینی ...
و سلاطین حمیری یمن نیز در حد فتوحات نبودند ..
حال دید تورات
درباب کوروش اشعیا باب 44
او شبان من است و تمام مسرت مراپیش خواهد اورد و به اتمام خواهد رسانید (جالب است بدانید که هارپاگ مامور قتل کوروش شد ولی او را نکشت و کورش به زندگی شبانی در کوهای بختیاری و سرزمین کادوسیان اردبیل کنونی زندگی کرد ) در کنار کوه هگر که نام اوستایی سبلان بزرگ است ...و شاه شدن وی شبیه معجزه است و اردبیل نام دیگرش بهمن دژ میباشد در کتابهای ایرانیان
خداوند به مسیح خود کوروش میفرماید
من دست او را گرفتم تا با حضور وی امتها راو سرکشان را مغلوب کنم کمرهای پادشاهان ستمگر به گشایم و غرور انان را بشکنم دروازه ای بر روی کوروش بسته نخواهند ماند .. من ای کوروش پیش روی تو خواهم خرامید .. جای ناهموار را برایت هموار میکنم درهای برنجین را میشکنم پشت بندهای اهنین را خواهم برید و گنج نهانی و تاریک رو به تو خواهم داد تا بدانی که من یهوه خدای بنی اسراییل هستم و من ترا خوانده ام.
من ترا لقب داده ام و تو را نام لقبت خواندم من یهوه هستم و غیر از من خدای دیگری نیست من کمر ترا بستم و تو مرا شناختی اهل شرق و غرب بدانند که جز خدای یکتا کسی نیست ..انبیا دیگر یهود ارمیاو ناحوم ایاتی نیز گفته اند که موجب طولانی شدن بحث است
حال کوروش در جواب لطف خدا میگوید
کوروش پادشاه ایران ای خدای اسمانها جمیع ممالک زمین را به من داد و مرا امر فرموده که خانه او را در اورشلیم که برای یهود است بازسازی کنم پس کیست از شما و قوم او که خدا با وی باشد و به اورشلیم برود و خانه خدا را بسازد که خدای احدو واحد و خدای حقیقی است و هر که باقی باشد چه غریب چه اسیر باشد اهل ان مکان است بر چار پایان سوار شود و بارهای سیم و زر و اموال به اعانت خدا برد و بر چهارپایان حمل کند و هدایای تبرعی را برای خانه خدا مصرف کند بشارت که خداوند با نیکو سرشتان است و بی همتاستو یارو یاور ندارد
در جهان قدیم دو ملت یکتا پرست بود ایران و یهود که هیچگاه بت پرستی نکردندو سایقه یکتا پرستی ایرانیان به حداقل ده هزار سال پیش باز میگردد که در کوهای لرستان نقشی پیدا شده که شخصی زانو زده و عود دود میکند و دستش به سوی اسمان در حال دعاست در حالت زانو زده ...
۶- ذوالقرنین پس از لشکر کشی به مغرب ، متوجه سمت مشرق شده و به سمت مشرق لشکر کشی کرده است که با لشکر کشی کوروش به مکران و سیستان و حدود و حوالی بلخ انطباق دارد و ظن قوی این است که کوروش در این سفر ، بلاد سند را هم فتح کرده است و ایرانیان ، سند را هند می نامیده اند و از این جهت در کتیبه داریوش ، نام هند نیز در میان نامهای ممالک بیست و هشت گانه مفتوحه ذکر شده است.
۷- ذوالقرنین قرآن با قومی وحشی مواجه شده است و این با رفتن کوروش به سمت شمال و کوههای قفقاز و نبرد با اقوام وحشی « سکا » که به یک تعبیر همان « یاجوج و ماجوج » هستند انطباق دارد. در اینجا کوروش اقوام وحشی را عقب راند و در معبر « داریال » ( تنگه داریول ) که نمها معبر انان بوده است که از آن راه به اقوام مجاور تعدی و تجاوز می کردند ، سدی با آهن و مس می سازد و شک نیست که این دیوار همان سدی است که کوروش بنا نهاده است زیرا اوصافی که قرآن در باره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملا بر آن منطبق است و در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود.
۸- ذوالقرنین قرآن اگر بر قومی مسلط می شد به عدالت و نیکی با انان رفتار می کرد « ستمکاران را مجازات و صالحان را پاداش می داد» و کوروش بنا به قول هرودوت مورخ شهیر یونانی « کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند نکشند ... بطوریکه توده ملت ، مصائب جنگ را احساس نکردند » و حتی بر پادشاهان اسیر از جمله کروزوس پادشاه لیدیه و (استیاگ پدر بزرگ مادری )خودش رحم اورد و او را بخشید و از ملتزمان رکاب خویش قرار داد . کوروش پادشاهی سخی و کریم و ملایم بود و حرص مال اندوزی نداشت.
خب برادر خودت داری مینویسی امام معصوم فرمودن که ذوالقرنین پادشاهی مومن بودند اما ...خب بهر حال ...دلیل و برهان از این بیشتر می خوای:
دلایلی دال بر اینکه ذوالقرنین همان کوروش کبیر بوده است:
۱- کوروش شخصیتی است که در کتاب مقدس یعنی عهد عتیق ( در کتاب رویای دانیال و کتاب عزرا و چند رساله دیگر ) از او با تلویحی شبیه به تصریح یاد شده است . دانیال در رویایی می بیند که در قصر شوشان در کشور عیلام و در کنار نهر « اولای » است و قوچی با دوشاخ به همه حیوانات غلبه می کند ، مگر بزی با یک شاخ که سرانجام بر او غلبه می یابد . سپس دانیال پس از این خواب از خود بیخود می شود و فرشته وحی بر او ظاهر می گردد و می گوید « آن قوچ صاحب دو شاخ را که دیدی ، پادشاهان مادیان و پارسیان می باشد و آن بز نر از پادشاهان یونان است ( بز تک شاخ می تواند همان اسکندر مقدونی باشد که عاقبت بر سلسله هخامنشیان چیره شد و بساط انان را برچید).
۲- با استفاده از شان نزول این آیات و به تصریح خود قرآن کریم ، پرسش کنندگان یهود ( یا به تحریک یهود ) بوده اند و با توجه به ذکر نام کوروش در عهد عتیق ، احتمال اینکه ذوالقرنین کوروش باشد بسیار بیشتر از اسکندر مقدونی است.
۳- ذوالقرنین قرآن خداشناس و موحد است و کوروش هم خداشناس و یکتاپرست بوده و معقول ترین تاریخی که برای ظهور زرتشت یاد می شود قرن ششم پیش از میلاد است که با تاریخ حیات کوروش توافق دارد.
۴- ذوالقرنین قران شخصیتی است که خداوند به او تمکن در روی زمین و قدرت و اختیار داده است و این با شخصیت کوروش که بر بخش عظیمی از آسیا و اروپا دست یافته و نخستین امپراطوری بزرگ تاریخ را تاسیس کرده است ، توافق دارد.
82 از تو درباره ذوالقرنین می پرسند بر انان (یهودیان) بگو زود میخوانم بر شما از او چیزی 83به تحقیق ما دادیم مراد اورا در زمین و اورا از هر چیزی سببی دادیم84 پس او پیروی کرد سبب را85 تا چون رسید به جایی که افتاب را یافت و جای که فرو میرفت در ان افتاب در چشمه زلالی و یافت نزد ان گروهی را گفتیم ای ذوالقرنین یا شکنجه میکنی و یا میگیری در ان گروه نیکویی را (میبخشی انان را) 86گفت تا انکه ستم کرد پس زود سیاست کنیم و ستمگری را که در جنگ کشته شد پروردگار سیاست کند او را به بدی انچه که کرده 87 و اما انکه گروید و کرد کار شایسته پس او را مزد نیکوپس زود میگوییم مراد را از کار اسانی (یعنی ظلم وستم نکندو پیرو خدا باشد تا رستگار شود)88پس پیرو شد به سببی89 تا چون رسید به جایی که جای برامدن افتاب است و رسید بر گروهی که هیچ پوششی برای حفاظت ازخود درمقابل افتاب سوزان نداشتند 90 این چنین و به تحقیق و فراگرفتیم انچه نزد اوست اگاهی و خبری91پس پیرو شد سببی را 92تا چون رسید به میان دو کوه و گذرگاهی دو گروه انجا یافت که هیچ گفتاری نمی فهمیدندو ازشر قومی وحشی در عذاب و ستم بودند93 اهالی بدو گفتند ای ذوالقرنین بتحقیق یاجوج و ماجوج فساد میکنند در زمین پس ایا قرار دهیم برای تو خرجی برای انکه بر پا گردانی میان ما سدی و میان انها تا از شر انان در امان باشیم 94 گفت من نیازی به مال شما ندارم و انچه پروردگارم بر من داده تواناتر است مدد کنید به قوه خویش تا بر پا کنیم سدی بر ضد دشمن و میان شما و انها قرار میدهم سدی 95اورید مرا پارهای اهن را تا چون برابر شد میان دو کوه گفت بدمید تا چون گردانید انرا اتشی گفت بیاورید مرا بر ان ریزیم مس گداخته
96 پس نتوانستند از ان بگذرند یاجوج و ماجوج و ان را سوراخ کنند 97 پس ذوالقرنین بدانان گفت این است رحمت پروردگار بر شما و چون وعده پروردگار بیامد خداوند ان سد را ریز ریز کند و اهن ها موج زند و یاجوج ماجوج به سبب فساد شما بر شما مسلط شوند و انگاه بر اسمان تیراندازند واز اسمان خون ببارد بگویند بر اهل زمین تفوق یافتیم بر ملائکه نیز حاکم شدیم پس خداوند در گوش انان مگسی بیاندازد و بر دهان انان قلاب اندازه و جمیع سپاه انان جومر ماجوج و توجرمه را که سلاح و اسلحه به دست میگیرند منکوب و مغلوب کند ...
خداوند بر همه چیز داناست و بخشنده واین فتوحات من نتیجه رحمت و فضل خداست چون بر هیچ کس ستم و برضد کسی که اسلحه بر دست نگرفت شمشیر به کار نبردم تجارت برده نکردم و برده فروشان و کنیزک فروشان خشم گرفتم زبان و دین مردم را ازاد بگذاشتم و امر کردم کسی مزاحم انان نشود این است ثمره لطف خداوند بر مردم کشورم ابادانی و ابادی و نگفتن دروغ و جوانان سالم (کوروش بزرگ)
معلوم میشه نه قران می خونی و نه به اون توجه میکنی :
خداوند در قران سوره کهف ایات 81 تا 98 می فرمایید :
وَیَسْأَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْراً (83) إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً (84) فَأَتْبَعَ سَبَباً (85) حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (86) قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَاباً نُّکْراً (87) وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْراً (88) ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89) حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْراً (90) کَذَلِکَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْراً (91) ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (92) حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْماً لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً (93) قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلَى أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدّاً (94) قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْماً (95) آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَاراً قَالَ آکوروش کبیر یا ذوالقرنین طبق تورات و قران کریم از دیدی اسلامی تُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً (96) فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً (97) قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقّاً (98) وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعاً (99) وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضاً
فضولی : مسیح به چه معناست ؟ آیا به معنی حضرت عیسی است ؟ آیا به معنی کسی است که با روغن مقدس بدست پیامبران بنی اسرائیل مسح شده و تدهین شده است؟ رسم بنی اسرائیل این بود که یکی از انبیا ، پادشاه زمان را تدهین می کرد و روی سرش روغن مقدس می ریخت. مانند طالوت که بوسیله سموئیل نبی تدهین شد. آیا کورش نیز یکی از معتقدان به دین یهود بوده است که بوسیله پیامبران بنی اسرائیل تدهین و روغن مالی شود؟
از امام صادق ( ع) در مورد پادشاهان مومن و کافر سوال شده است و ایشان نیز فرموده اند که چهار نفر بزرگترین حکومت را داشته اند که دو نفر مومن و دونفر کافر هستند و شخص مومن حضرت سلیمان و ذوالقرنین است و کافران نمرود و فرعون. اگر این شخص کورش بود و کورش در تورات شناخته شده بود ، امام به راحتی بنام کورش اشاره می کردند و معما را حل می کردند.
با زرنگی متن منشور گلی کور ش را خراب نکن:
26- برطرف شد. ویرانهها را پاک کردم. مردوک خدای بزرگ، از اعمال مؤمنانه من خشنود شد.
۲۶- an-hu-ut-su-un ú-pa-áš-ši-ha ú-ša-ap-ti-ir sa-ar-ma-šu-nu a-na ep-še-e-ti-[ia dam-qa-a-ti] dAMAR.UTU EN GA[L]-ú ih-de-e-ma
27- او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،
۲۷- a-na ia-a-ti mKu-ra-áš LUGAL pa-li-ih-šu ù mKa-am-bu-zi-ia DUMU si-it ŠÀ-bi-[ia ù a-n]a nap-h[ar] um-ma-ni-ia
28- برکتش را اعطا کرد. ما همگی در برابر او جایگاه والای خداییاش را ستودیم. همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشستهاند،
30- برای من باج سنگین آوردند. در بابل در جلوی پای من به زمین افتادند و بر پاهای من بوسه زدند. از بابل، از «آشور» ‹اَش- شور›، «شوش» ‹شو- شَن›.
۳۰- bi-lat-su-nu ka-bi-it-tì ú-bi-lu-nim-ma qé-er-ba ŠU.AN.NAki ú-na-áš-ši-qu še-pu-ú-a iš-tu [ŠU.AN.NAk]i a-di URU aš-šurki ù MÙŠ-ERENki
32- دوباره مجسمههای خدایانشان را بازگرداندم. همه آن خدایان را گرد آوردم و در منزلهای ابدی مستقر کردم.
۳۲- DINGIRmeš a-ši-ib ŠÀ-bi-šú-nu a-na áš-ri-šu-nu ú-tir-ma ú-šar-ma-a šu-bat da-rí-a-ta kul-lat ÙGmeš-šú-nu ú-pa-ah-hi-ra-am-ma ú-te-er da-ád-mi-šú-un
عجب پیامبر بت پرستی است کورش.
صفحه 59 کتاب ایرانویج:
من دست راست مسیح خود کوروش را گرفتم تا بوسیله وی امت ها را مغلوب کنم کمر های پادشاهان را بگشایم درها را بروی او باز کنم
خب این یعنی چی : یعنی ترجمه اش میشه اینکه : در 2500 سال پیش یک بنده خدایی بوده بنام کوروش بزرگ که چه بخواهیم وچه نخواهیم اسمش هم در قران و در تورات و ... بعنوان مصلح و پیامبر و راهنمایی بشر اومده خب اینکه میگه " من دست راست مسیح خود را گرفتم و..." حالا شما میخوای بگی چون اون رفته وبه اعتقادات مذهبی اونا هر چی که بوده ... احترام گذاشته پس نه دیگه اون میشه بت پرست ... حالا در کتاب ایرانویج با هم میخوانینم در باره فتح بابل بدست کوروش بزرگ:
یا صفحه 60 کتاب ایرانویج اینچنین امده است:
در باب 48 از کتاب اشعیا چنین امده است:
خداوند او را دوست میدارد پس شادی خود را بر بابل بجای خواهد اورد... وبازویث او بر کلدانیان فرو خواهد امد ؛ من سخن گفتم ؛ من او را فرا خواندم و اوردم تا راه خود را خوشبخت سازد
صفحه 61 کتاب ایرانویج:
از قول کوروش بزرک من باب تعمیر معابد ویران شده می نویسد:
شهر انسوی دجله را که مدتی دراز پرستشگاه هایشان دستخوش ویرانی بود تعمیر کردم.
خب این یعنی چی؟ یعنی اینکه اقاجون مثل ایلغار مغول و ترکان وتیمور دوباره مینویسم چون پاکش کردی؟! شهرهاتون رو باخاک یکسان نکردم و همه رو از لب تیغ نگزروندم و مثل فرقه دموکراتی چی ها در تبریز مردم رو از چاه پرت نکردیم پایین تا تلف شن یا از پشت با سنگ بزنیم توی سرشون چون مخاللف فرقه دموکرات بودن تاوی تبریز... یا اموالشونو رو غارت کنیم ببریم اونور مرز طرف رفقایی کمونیستمون ؟...و ایرانی ها ( در این مورد کوروش بزرگ) به اداب ورسوم تون احترام گذاشتم حالا ما بیاد داشته باشبم 2500 سال پیش ...قبل از دین مبین اسلام... ما یک مصلح اجتماعی یایک پیامبر ایرانی داشتم که حالا اون زمان یکتا پرست بودند یا زرتشتی یا هر چی رو که میخوای بنامیم بودند... (!)8-):D:-);-)
فضولی: مگر کورش حکومت را از دست مادها بیرون نکشید ( تاریخ هردوت) . به لیدی حمله نکرد ؟ ( تاریخ هردوت) به بابل حمله نکرد؟ ( تاریخ هردوت) ، به ماساژت ها حمله نکرد؟ ( تاریخ هردوت)
xkkk ذورالقرنین یا کوروش کبیر یک پیامبر بوده..
فضولی : اولا پیامبر بودن ذوالقرنین ثابت نیست و او من بنده خدا بوده است . ثانیا : دین کورش مسلم نیست که چه دینی داشته است؟ آرامگاه او به شکل عجیبی است که که احتمالا تاثیر عیلامیان است زیرا او در آن منطقه بزرگ شده بود و احتمالا دین آن را را نیز داشته است. هر چند منابع ایرانی و مسلمان به یهودی بودن کورش تمایل دارند ( فارسنامه ی ابن بلخی و ...). کورش در منشور چند سانتی خود معترف است که پرستنده مردوک بزرگ است و آباد کننده بتکده ها . کدام پیامبر ، پرستنده مردوک و آباد کننده بتکده ها بوده است؟
بعد جناب فضولی می فرمایین :
فضولی: کورش نابودگر تمدن های ماد و بابل و لیدی است. او عادت به حمله و تصرف سرزمین های دیگر را داشته است. بقول خودش در گل نوشته چند سانتی منشور کورش ، او پرستنده مردوک بزرگ و آبد کننده ی بتکده های بابل است. اگر او بتکده بابل را تعمیر کرده است حتما بتکده هایی را نیز در قلمرو خود ساخته است.
میشه بگن منبع اطلاعاتیشون کدوم کتابه ؟ ما هم بخونیم؟ والا ما کتاب ایرانویج رو کذاشتم روی اینترنت ...چیزی از این مسایلی که شما ؟؟؟نوشتی رو نداره... در ضمن تهمت زدن به و بستن افترا به سبک حزب توده و فرقه دموکرات چی ها... طرفدار پیشه وری ملعون... چرا الانه مد شده؟
در ضمن جناب اقای ام پی ام 7030 شما گمونم جناب مشهدی باشی اگر هستی برو اون کتابخانه حرم کتاب ایرانویج رو بگیر بخون بعد ببین چند تا کتاب درباره کوروش بزرگ نوشته شده ؟حتی علی اکبر ولایتی...که میدونی از بزرگان نظام هستن... هم کتابی داره در مورد ذوالقرنین که در اونجا کوروش بزرگ رو با اسکندر یونانی مقایسه می کنه و در اونجا با دلیل ومدرک کوروش بزرگ رو همان ذوالقرنین ذکر شده ذر قران میدونه... شما که میری و مسلمونی ...و حرم اما م رضا میری نماز میخونی... و وای به حال ما بچه مسلمونا اگه تاریخ خودمونو رو نخونیم... ضمن اینکه تلحویا در قران داره میگه ذورالقرنین یا کوروش کبیر یک پیامبر بوده... ادم که نمیتونه کلام خدا رو هم منکر بشه یعنی رسما کفر بگره و کافر بشه؟ یعنی بچه مسلمون شیعه با اینکه کتاب قران جلو روشه ود اون از پیامبر یا حالا مصلح اجتماعی ایرانی به بزرگی یاد می کنه بره بگه چون دموکرات چی های طرفدار پیشه وری ماعون یا چند تا از خدا بیخبر که حقوق بگیر کرملین هستن و با اسم حزب توده اونها رو میشناسیم بیان بگن نخیر قربان کوروش اصلا اینچین نبوده وشروع کنن به لجن مالی شخصیت های تاریخی ما ایرانیان ضمن اینکه در کتاب مقدس تورات و سایر کتب مذهبی یهودیان هم از کورش بزرگ بعنوان منجی و پیامبر یاد میکنن...به تمام بچه مسلمونا توصیه میکنم الانه ماه مبارک رمضانه بالاخره خداوند هم ارحم الراحمین بروند توبه کنن یعنی بچه مسلنمون شیعه اونم توی سال 2014 هنوز نمیدونه ذوالقرنین همون کوروش بزرگه و کفر میگه؟ ...و شما دوست عزیز بهتر بری از چند تا روحانی مطلع بپرسی... بعنوان نمو.نه:چند کتاب رو که در اونا گفته ذوالقرنین همون کوروش کبیره اینجا می اورم
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان،
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی)،
آیت الله میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری )،
دکتر فاروق صفی زاده در کتاب از کورش هخامنشی تا محمد خاتمی
آیت الله سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم
حجه الاسلام شهید هاشمی نژاد،
تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن،
فریدون بدرهای در کتاب کورش در قرآن و عهد عتیق
علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
صدر بلاغی در قصص قرآن
[edit=simin]1393/04/17[/edit]