ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
نویسنده:
علی اصغر شمیم
امتیاز دهید
.
استاد باستانی پاریزی در مقدمه کتاب می نویسد : کتاب حاضر از کتب گرانقدر و پر بهایی است که مرحوم علی اصغر شمیم استاد فقید دانشکده ادبیات تهران تالیف نموده و از جهت شمول وقایع و بازگویی حقایق در نوع خود کم نظیر بنظر می رسد.
بیشتر
استاد باستانی پاریزی در مقدمه کتاب می نویسد : کتاب حاضر از کتب گرانقدر و پر بهایی است که مرحوم علی اصغر شمیم استاد فقید دانشکده ادبیات تهران تالیف نموده و از جهت شمول وقایع و بازگویی حقایق در نوع خود کم نظیر بنظر می رسد.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1393/02/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
دوست عزیز همه کسانی که به جبهه های جنگ رفتند و برای این کشور جان فدایی کردند تربیت شده دوران پهلوی بودند این نکته را که دیگر کسی نمی تواند وارونه جلوه دهد چرا که جنگ در سال 59 اتفاق افتاد
شاید برای دوستانی که از عشق به امنیت و نفرت از هرچه دزد و راه زن فرمایشاتی داشتند جالب باشد ...
با ظهور ارتش نوین ایران، امنیت که سال ها بود از کشور رخت بربسته بود، دوباره به کشور بازگشت. رضاشاه موفق شد در این دوره و به مدد مانورهای سیاسی و ارتش نوین خود، یاغیانی مانند شیخ خزعل، کلنل محمدتقی خان پسیان و بلوچ ها را در جنوب تختهقاپو کند. همچنین انقلابیونی مانند میرزا کوچک خان جنگلی که از دوران مشروطه بر نواحی شمالی حکومت داشتند، توسط قوای این ارتش سرکوب شدند. وی به پاس این پیروزی شمشیر مکلل به جواهر از احمدشاه دریافت کرد. در این راستا حتی مخالفانی مانند سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق نیز بازگرداندن امنیت به کشور توسط وی را ستودند.
.......... همچنین آخرین آشوبها و نا امنیها نیز توسط رضا شاه سرکوب شد و شمال شرق ایران که محل جولان یاغیان بود، به تسخیر ارتش درآمد و شهرهای جدید (مانند بندر ترکمن و گنبد کاووس) در محل این ناآرامیها ساخته شد. ........
امیدوارم حرف هایم به اندازه کافی برای افرادی که از این دست مواردو مضحک میدانند مضحک بوده باشد ...
و من الله توفیق .[/quote]
جناب مثل این که متوجه نشدید. تمام این اتفاقات و با بسامد بیشمار در همین دوران طاغوت اتفاق افتاده است فرض کنیم چند مورد هم سرکوب شد وقتی مردمم احساس امنیت نداشته باشند برجان خو بیم داشته باشند چه فایده تمام این حرفا شاهدان زنده و حی و حاضر دارند سری به موزۀ عبرت بزنید سری به خاطرات جناب اسدالله اعلم بزنید متوجه شوید
...
بد رفتاری های اخلاقی و جنایاتی که توسط اشرار روی می دهد، دامان مسؤلین هیچ نظامی را نمی آلاید،[/quote]
صد البته که همینطور است؛ مخصوصاً اگر مسئولین نظام مربوطه ! در این گونه موارد بجای برخورد جدی و خشک کردن ریشه جنایت و تجاوز، شخص مظلوم و آسیب دبده را متهم کنند که: مقصر خود تویی. غلط کردی هنجارهای ما را رعایت نکردی ( نمونه اش ماجرای خمینی شهر )
[quote='soheiliakbar'] در ضمن عزیزم نگران نباشید همین زیر سؤال بردنهای مسؤلین بخاطر بی مبالاتی در اظهار عقایدشان است که آنان را برای همیشه از میدان سیاست خارج می کند و به مردم فرصت می دهد تا هر دوره ای از انتخابات بهتر از دوره ی قبل در گزینش بهترین ها دقت بیشتری بنمایند.[/quote]
هزار البته که همینطور است؛ بخاطر رفتار نابخردانه و گفتار نسنجیده و وارد کردن خسارتهای تاریخی و سوزاندن فرصتهای آنچنانی و آبروریزی های جهانی، بجای محاکمه و حساب پس دادن، از پست اول اجرایی مملکت منفک و به عضویت فلان مجمع منصوب می شوند.به مردم هم فرصت داده می شود تا از بین آنان که « ما می پسندیم » با دقت بیشتری یکی را برگزینند و باقی ماجرا...
خلاصه مطلب این که : شما هم خیلی مقصر نیستید. در بهترین حالت، زیاده از حد مخاطب تریبونهای خاصی بوده اید.
اظهارات جنابعالی مبتنی بر ناتوانی بنده در تشخیص و قضاوت و بررسی ی نامنصفانه وقایع جنگ و دوران شاهی و جمهوری و ... مستلزم این است که خود جنابعالی به سؤالاتتان
پاسخ دهید زیرا تلویحاً اذعان فرموده اید که دقت نظر و توانمندی ی ویژه در تحلیل ما وقع جنگ و گذشته ی شاهان دارید؛ و حتماً دلایل متقن و محکمی در رد همه ی آنچه که منِ
ناتوان عرض کردم دارید، بفرمائید، بسم الله[/quote]
دوست عزیز اون مواردی که بهش اشاره فرمودید مشکلی نیست بنده نیز نظرم رو عرض خواهم کرد ولی بنده نگفتم ناتوان بودید! عرض کردم جنبه انصاف رو رعایت نفرمودید.
ولی چون فرمودید نظام جمهوری بهتر است خواستم تعریف جمهوری رو بفرمایید؟
باسپاس
شاید شما چندان از داستان سازمان انرژی هسته ای و نیروگاه ها و تاریخ پیدایش و اینا خبر ندارید ....
شاید برای دوستانی که از عشق به امنیت و نفرت از هرچه دزد و راه زن فرمایشاتی داشتند جالب باشد ...
با ظهور ارتش نوین ایران، امنیت که سال ها بود از کشور رخت بربسته بود، دوباره به کشور بازگشت. رضاشاه موفق شد در این دوره و به مدد مانورهای سیاسی و ارتش نوین خود، یاغیانی مانند شیخ خزعل، کلنل محمدتقی خان پسیان و بلوچ ها را در جنوب تختهقاپو کند. همچنین انقلابیونی مانند میرزا کوچک خان جنگلی که از دوران مشروطه بر نواحی شمالی حکومت داشتند، توسط قوای این ارتش سرکوب شدند. وی به پاس این پیروزی شمشیر مکلل به جواهر از احمدشاه دریافت کرد. در این راستا حتی مخالفانی مانند سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق نیز بازگرداندن امنیت به کشور توسط وی را ستودند.
.......... همچنین آخرین آشوبها و نا امنیها نیز توسط رضا شاه سرکوب شد و شمال شرق ایران که محل جولان یاغیان بود، به تسخیر ارتش درآمد و شهرهای جدید (مانند بندر ترکمن و گنبد کاووس) در محل این ناآرامیها ساخته شد. ........
امیدوارم حرف هایم به اندازه کافی برای افرادی که از این دست مواردو مضحک میدانند مضحک بوده باشد ...
و من الله توفیق .
موردی را که تعریف نمودید و موارد مشابه دیگری که ممکن است اتفاق بیفتد میان جمعیت کشوری که نزدیک به 78 میلیون نفر جمعیت دارد، اتفاقاتی معدود است که در جای جای
گشور های دنیا بسیار بیشتر رخ می دهد، یکی از دوستان در کامنتی به آمار تجاوزات در هندوستان اشاره کرده بود که در هر چند ثانیه یک تجاوز به عنف صورت می گیرد، وانگهی
بد رفتاری های اخلاقی و جنایاتی که توسط اشرار روی می دهد، دامان مسؤلین هیچ نظامی را نمی آلاید، نیروهای انتظامی و قضا و حکم برای محافظت از مردم و رسیدگی به
اینگونه جرائم و اعمال گماشته شده اند. در ضمن عزیزم نگران نباشید همین زیر سؤال بردنهای مسؤلین بخاطر بی مبالاتی در اظهار عقایدشان است که آنان را برای همیشه از
میدان سیاست خارج می کند و به مردم فرصت می دهد تا هر دوره ای از انتخابات بهتر از دوره ی قبل در گزینش بهترین ها دقت بیشتری بنمایند.
جنابعالی دوران شاه راتجربه نکرده اید که ببینید فساد درچه حدی بود در همین تهران بزرگ ما شرائط اجتماعی به حدی به ناهنجاری رسیده بود، که بجای رتق و فتق کارهائی که مربوط به مرکز می شود،از گوشه و کنار کشور بعضی از جوانان برای عیاشی و رفتن به کاباره ها و انجام کارهای زشت و منکر خودشان را بطور دائم به تهران می رسانیدند که بازش نمی کنم،
هستند بسیار کسانی که از آن دوران خاطره ها دارند،خلاصه ی کلام تاریخ گواهی می دهد نظام پادشاهی که گاهی در آن کودکان 10 یا 12 ساله به سلطنت می رسیدند و از میان آنان عیاشانی چون فتحعلیشاه قاجار و بی کفایتانی چون شاه سلطان حسین و سفاکانی چون چنگیز خان مغول سرنوشت مردم را در دست گرفته اند منفور و مطرود است، بهترین گزینه جمهوری است هر چهار سال یکبار مردم مسؤلین آن را از بین فرهیخته ترین و امین ترین مردم شناخته شده بر سر صندوقهای رای تعیین می کنند، در ضمن معلم نیستم اما اگر آموزگار دبستانی هم بودم به آن افتخار می کردم.[/quote]
نکته ای در مورد سیاست وجود داره و اونم کثیف بودن سیاست است، کثافتی که با هیچ وسیله ای قابل رفع و رجوع نیست، حال فرقی ندارد که من افسار سیاست را بدست گیرم یا شما، بهر صورت کار کثیف، کثیف است حتی اگر توسط پاک ترین دستها انجام شود.
در مورد جنگ شما را ارجاع میدهم به قضیه ایران کنترا.
هدف از بحث و سخنانی که از طرف من رانده می شود حمایت از محمدرضا شاه یا شاهان دیگر نیست و نخواهد بود. اما من بازش میکنم، چند سال قبل کلیپی دیدم که دو دختر جوان در حال فرار از دست عده ای بودند، منظور از عده جمعیتی زیاد از پسران جوان است، نمیدونم قضیه از چه قرار بود اما آن جماعت پسران که به طور واضح معلوم بود با هم نسبت خاصی هم ندارند بدنبال دخترکان میتاختند، در جایی از کلیپ یکی از دختران به زمین می افتاد و دستها دراز می شود، اما نه برای مدد و یاری رساندن، صحنه ایه بسیار زننده ای بود دستمالی شدن گوشه و کنار یک دختر توسط آن همه مرد! مثلا مرد ولی در باطن حیوانات پست که تا زیر گلو پر از حس تجاوز و شهوت اند، موجوداتی بی شرف، دخترک جیغ می کشد و پرایدی از راه میرسد و دختران بزور سوار شده و عده ای به سمت پراید سنگ و مشت و لقد پرتاب می کنند..
تمام این روده درازی ها برای اثبات یک حرف بود، پیری در خانواده پدری ما میگفت:
"قبل از انقلاب همسایه ها را میشناختیم و اما بعد از انقلاب نه تنها همسایه ها بلکه خودمان را نیز نمیشناختیم، تا دیروز مسجدی اش میرفت مسجد، می خورش میرفت میخانه و هرکس خودش بود اما امروز جانماز آبکشی مُد روز است"
فرهیختگی در سخنرانی های شخصی که عده ای را بزغاله و تئوری ممه و لولو را مطرح میکند موج میزند.
با توجه به اتفاقات این روزهای جامعه من مثل شما نمیتوانم مردم کشورم را نجیب و عزیز بنامم. (فلش بک تاریخی: پادشاهان وقتی ملیجک دربار از صفات نداشتیشان تعریف میکردند بسی خوشنود می شدند)
..........................
[edit=گیلدخت]1393/03/04[/edit]
ما روزی صد هزار مرتبه خداوند را شاکریم که اکنون کسی از گرسنگی نمی میرد، و اشرار دیگر به جایی حمله نمی کنند، و هر چه هست را نمی برند( یا هر چه نیست را می برند) و هرج و مرج بیداد نمی کند.. دیگر وقتی اشرار می آیند کسی وسایل گران که هیچ وسایل ارزان قیمت اش هم پنهان نمی کند و به همراه تخم مرغ های تلاونگ و گوشت مرغ های فریز شده را دو دستی با احترام تقدیم می کند و اشرار نیز پس از تشکر محل را ترک می کنند. اکنون نه تنها تجاوزی صورت نمی گیرد بلکه متجاوزان به دار آویخته می شوند. کسی بلایی سر آزادی اندیشه نمی آورد واصلا آن را به حال خود رها کرده اند تا آزادانه هر کار می خواهد بکند. به علت کثرت دانشگاه ها و ورود آسان به جهت سهولت در کسب دانش همه دارای مدرک کافی و مورد نیاز هستند.
با یک نگرش سطحی و گذرا به دوران حکومت محمد رضا شاه ، از کودتای 1299 و چگونکی برکناری و تبعید پدرش رضاشاه به جزیره ی موریس و انتظاری که مردم ایران پس از
جنگ جهانی دوم از وارث او یعنی محمد رضا شاه جوان و نا مقتدر و بی کفایت تا فرار شاه از ایران و پناهنده شدن وی به کشور همسایه، عراق در دوران نخست وزیری ی دکتر
مصدق و کودتای نظامی 28 مرداد 1332 توسط سپهبد زاهدی با دخالت و کمک سازمانهای اطلاعاتی ی بریتانیا و آمریکا و قلع و قمع آزادی خواهان و سرنگونی دولت دکتر
مصدق و بازگشت خفت بار دوباره ی محمد رضا شاه به ایران در می بابیم که اگر انقلاب هم نشده بود با وضعیت نارضایتی ی فوق العاده مردم، باره وباره ها کشور دستخوش
تحول و دگرگونی شده بود و تصور اینکه شاه و شاهنشاهان هنوز بر سر حکومت بودند غلط و غیر محتمل بود بنابر این هر حکومتی جز جمهوری اسلامی ، بر سر کار می آمد،
که در اسلامی بودنش تردیدی وجود نداشت زیرا مردم کشور ما مسلمان و اسلام خواه هستند چنانچه موضوع غنی کردن اورانیوم در کار بود قدر مسلم در وضعیتِ ضعیف تر و یا
قوی ترِ امروز بود چرا که مردم امروز همان مردم بوده و پیشرفت صنعتی در همه ی زمینه ها حق مسلم ما بوده و هست، نظر شخصی بنده هم این است که باوجودتابدندان
مسلح بودن اتمی ی کشور های همجوار مثل روسیه ی جهانخوار که روزی یکی از سردمدارانش گفته بود ایران مانند سیب گندیده ای به دامان ما خواهد افتاد و نیز کشورهای
هندوستان و پاکستان با داشتن مردمانی نسبتاً عقب افتاده، ما هم برای بازداری ی خطرات همسایگان و سایر کشور هائی که چشم طمع به منافع ما دوخته اند کاش بمب اتم
می داشتیم، تلاش مسؤلین کشور ما در آینده و قانع کردن دنیا برای ساختن بمب اتم دور از انتظار مرد نجیب و عزیز کشور ما نیست.