رسته‌ها

ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی

ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 115 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 115 رای
.
استاد باستانی پاریزی در مقدمه کتاب می نویسد : کتاب حاضر از کتب گرانقدر و پر بهایی است که مرحوم علی اصغر شمیم استاد فقید دانشکده ادبیات تهران تالیف نموده و از جهت شمول وقایع و بازگویی حقایق در نوع خود کم نظیر بنظر می رسد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
188
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1393/02/27

کتاب‌های مرتبط

حکومت به شرط چاقو
حکومت به شرط چاقو
2 امتیاز
از 56 رای
آیا شاه شوهر داشت ؟
آیا شاه شوهر داشت ؟
2 امتیاز
از 285 رای
انقلاب سفید در سیمای میهن
انقلاب سفید در سیمای میهن
4.6 امتیاز
از 10 رای
ایران بر ضد شاه
ایران بر ضد شاه
3.4 امتیاز
از 20 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی

تعداد دیدگاه‌ها:
134
[quote='shahbaz_f']
جناب اگر اجازه بدهی به پادشاهان قاجار هم خواهیم رسید ... ببین عزیزم ما اول باید پادشاه را تعریف کنیم متاسفانه عده ای پادشاهی را که از ابتکارات و اختراعات پدران ما در طول 6 هزار سال پیش بوده است را با سلطان و سلاطین و سلطنت اعراب یکی گرفته اند برای مثال اینکه عده ای در روزنامه های داخل ایران مثلا وقتی اسم سلطان یا مالک عربستان را نام می برند با لقب پادشاهی اسم می برند که این بسیار غلط هست حتی خود اعراب هم از این لقب استفاده نمی کنند مثلا می گویند سلطان آل خلیفه یا سلطان آل سعید یا سلطان فلان یا از لقب ملک استفاده میکنند مثلا میگویند ملک فیصل ملک عبدالله و فص الی هذا
پس لفظ پادشاهی مختص پادشاهان ایران هست و کسی در دنیا حق ندارد از کلمه پادشاهی استفاده کند چرا که در تعریف پادشاهی منظور ( پدری ) هست و از خصایص یک پادشاه ایرانی غیر مذهبی بودن و سکولار بودن یک پادشاه هست چرا که در سرزمین های در تحت قلمرو یک پادشاه فرزندان مذهبی هست فرزندان غیر مذهبی هم هست همینطور در سرزمین های تحت فرمان پادشاه عده ای زرتشتی هستند عده ای بودایی هستند و همینطور عده ای فرض مسیحی یا کلیمی هستند ... ادامه دارد[/quote]
با درود به شما دوست عزیز
پادشاه
فرهنگ لغت عمید
(اسم) [پهلوی:pataxšā] ‹پادشا، پادشه› [pād[e]šāh]
۱. فرمانروای مقتدر و صاحب تاج‌وتخت؛ سلطان؛ ملک؛ شهریار؛ خدیو؛ خسرو؛ کشورْخدا؛ کیهان‌خدیو.
۲. [قدیمی، مجاز] مسلط.
[quote='DArtagnan']نقل قول از shahbaz_f:بنده مدتهاست که دارم بر روی شاهنامه تحقیق می کنم همه پادشاهان ایران جز خدمت به مردم ایران کاری نکرده اند همه پادشاهان ایرانی به دادگری و عدالت گستری شهره بوده اند همه پادشاهان ایرانی ملجاء و ماوای بی پناهان از کشورهای دیگران بوده اند و در دنیا به نیک سرشتی شهره بوده اند
.
.
.
آهان!!!!!! توی شاهنامه فردوسی ای که میگید حرفی از خدمت پادشاهان قاجاری و خدمات ارزندشون به ایران چیزی نوشته نشده؟؟؟[/quote]
جناب اگر اجازه بدهی به پادشاهان قاجار هم خواهیم رسید ... ببین عزیزم ما اول باید پادشاه را تعریف کنیم متاسفانه عده ای پادشاهی را که از ابتکارات و اختراعات پدران ما در طول 6 هزار سال پیش بوده است را با سلطان و سلاطین و سلطنت اعراب یکی گرفته اند برای مثال اینکه عده ای در روزنامه های داخل ایران مثلا وقتی اسم سلطان یا مالک عربستان را نام می برند با لقب پادشاهی اسم می برند که این بسیار غلط هست حتی خود اعراب هم از این لقب استفاده نمی کنند مثلا می گویند سلطان آل خلیفه یا سلطان آل سعید یا سلطان فلان یا از لقب ملک استفاده میکنند مثلا میگویند ملک فیصل ملک عبدالله و فص الی هذا
پس لفظ پادشاهی مختص پادشاهان ایران هست و کسی در دنیا حق ندارد از کلمه پادشاهی استفاده کند چرا که در تعریف پادشاهی منظور ( پدری ) هست و از خصایص یک پادشاه ایرانی غیر مذهبی بودن و سکولار بودن یک پادشاه هست چرا که در سرزمین های در تحت قلمرو یک پادشاه فرزندان مذهبی هست فرزندان غیر مذهبی هم هست همینطور در سرزمین های تحت فرمان پادشاه عده ای زرتشتی هستند عده ای بودایی هستند و همینطور عده ای فرض مسیحی یا کلیمی هستند ... ادامه دارد
DArtagnan
اول از همه
سرتاسر تاریخ ایران آغشته به جهل و... و خرافات بوده ؟؟ بابا تو رو خدا انصاف داشته باش.
ملت ایران از وقتی خرافات و جهل وارد فرهنگشون شد که طی دو دوره متوالی دو تا آدم ... هر چی کتابخونه داشت آتیش زدند.
ملت ایران وقتی تملق و چاپلوسی وارد فرهنگشون شد که قاجارها... اومدند سر مملکت. قاجارهایی که مملکت رو به کثافت کشوندند.
برای چی جهل و تملق وارد مملکتی میشه؟؟ جهل زایده فقره وقتی طرف وام میگیره میره پاریس برای عشق و حالش به مردم بیچاره فکر نمی کنه فکر سرسره ناصریشه.
وقتی حکومت بعدی هر چی درآمد داره جشن های 2500 ساله راه می اندازه یا کاخ هاشو پر طلاو جواهر و فرش های ابریشمی می کنه.
ملت وقتی به چاپلوسی و تملق رو می آرن که میبینند باید برای یک تیکه نون پاره همدیگرو تیکه پاره کنند. وقتی که پدر میخواد حکومت رو به پسرش منتقل بشه قانون منع صادرات و واردات رو برمیداره تا ملت از گرسنگی تلف بشن.
وقتی ملت دچار جهل میشن که تحصیلات مال اون بالایی هاست.
آره رفیق فرهنگی نمیمونه برای ملت
راستی گفتی ملتی که میگذارن پهلوی ها بهشون حکومت کنند؟؟؟
اینهمه قیام و به خاک و خون کشیده شدنشون نشونه سکون و بی تحرکیه؟؟؟؟

1- فرهنگی که لای قفسه های کتابختنه باشد، بهتر که دود شود.
2-قاجار ها از آسمان باریدند یا از دل همان مردم متمدن بیرون آمدند؟
3-جهل زاییده ی فقر است یا فقر زاییده ی جهل ؟
4- مینوان از گرسنگی دیگری را پاره کرد و خورد ،هم میتوان راحت دراز کشید و مرد( گویا ناخواسته شعر صادر کردم. این هم خودش فرهنگ است)
5- خدا لعنت کند کسی که بگوید ما بی تحرکیم. منتها تحرکاتمان یا نتیجه نمی دهد یا نتیجه عکس می دهد . شاید هم بیش فعالیم.
بی انصافی این است که لخت و عور وسط یرهوت باشیم و خود را با کوروش و منشورش و حافظ(آن هم فالش) و سعدی و خیام و فردوسی و ... بپوشانیم.
ایران به دنبال حمله متفقین با مشکلات اقتصادی بسیاری رو به رو شد. تورم، دزدی و قحطی نمونه کوچکی از پیامدهای حمله متفقین به ایران بود. نامه شکایت آقای محمود بدر وزیر دارایی در نخستین روز از تیرماه سال ۱۳۲۱ به نخست وزیر گواهی شرایط سخت مردم ایران در پی تجاوز متفقین است.
جناب آقای نخست وزیر پیرو نامه ۱۴۹۳۲ مجدداً از اهواز اطلاع رسیده بر حسب دستور استانداری مامورین شهربانی و شهرداری بدون موافقت اداره دارایی اقتصادی در روزهای ۲۸ و ۳۰ خرداد و اول تیر معادل ۴۵ تن آرد از محمولات تهران برده و مصرف کرده‌اند. بسیار قابل ملاحظه است که در بحبوحه حاصل خوزستان استانداری محل به جای اینکه مالکین و صاحبان گندم را ملزم به تحویل دادن فزونی نموده و مصرف محل را تامین نماید خودسرانه آرد و گندم ورودی را مه منحصراً برای مصرف تهران اختصاص داده شده است مصرف می‌کنند در حالیکه سالهای گذشته در ماه تیر و مرداد مقداری از گندم خوزستان به تهران حمل می‌شده. چون فعلاً تنها راه تامین تهران همان گندم وآرد ورودی از خارج است چنانچه از مرتکبین این خودسری جدا باز خواست نشود و دستور قطعی برای تامین مصرف از محمول صادر نگردد وزارت دارایی به هیچ وجه مسئولیت تامین خواربار کشور را به عهده نگرفته و صراحتاً عرض می‌کند تهران در مدت کوتاهی به سختی وقحطی دچار خواهد شد
وضعیت برنج هم بهتر از سایر غلات نبود به عنوان مثال در قیمت برنج از تیرماه ۱۳۲۰ تا تیرماه ۱۳۲۱ به مقدار ۴۴ من از ۲۵۰ ریال به ۶۰۰ ریال رسید
[quote='shahbaz_f']بنده مدتهاست که دارم بر روی شاهنامه تحقیق می کنم همه پادشاهان ایران جز خدمت به مردم ایران کاری نکرده اند همه پادشاهان ایرانی به دادگری و عدالت گستری شهره بوده اند همه پادشاهان ایرانی ملجاء و ماوای بی پناهان از کشورهای دیگران بوده اند و در دنیا به نیک سرشتی شهره بوده اند[/quote]
آهان!!!!!! توی شاهنامه فردوسی ای که میگید حرفی از خدمت پادشاهان قاجاری و خدمات ارزندشون به ایران چیزی نوشته نشده:D:D؟؟؟
[quote='shahbaz_f'] در زمان پهلوی دوم این موارد بیشتر مورد اهمیت و توسعه قرار میگیرد بطوری که ما اصلا چیزی به نام قحطی و گرسنگی را مشاهده نمی کنیم[/quote]
عزیز من در زمان پهلوی دوم رو نگفتم . گفتم زمانی که محمدرضا میخواست به تخت بشینه.
در ضمن بی سند نیست همه عالم از قضیه قحطی جنگ جهانی دوم در زمان محمدرضا خبر دارند. لطفا دقیق تر مورد پژوهش قرار بدید
وقتی که در سال 1314 برای اولین بار بانک کشاورزی تاسیس می شود این بانک یک کار مهم دیگری هم انجام میدهد و آن اینکه در سال 1316 یعنی دو سال بعد از تاسیس بانک کشاورزی فورا تسهیلات و اعتبارات لازم برای تاسیس کارخانجات دخانیات صادر میکند و چون در منطقه خاورمیانه برای اولین بار کارخانه سیگار تاسیس می شود این سیگارها برای اولین بار به کشورهای همسایه دور و نزدیک صادر می شود و باعث ورود ارز به کشور ایران میشود ... نکته مهمی که از این کامنت داشتم این بود که رضاشاه کبیر آنقدر عقل و شعور و درک و درایت داشت که تا نمی فهمید که ما از لحاظ گندم و جو در وضعیت مناسبی هستیم هرگز اجازه کشت توتون و همینطور اجازه ساخت دستگاههای کارخانجات دخانیات صادر نمی کرد چرا که همیشه یک پادشاه عاقل میداند که شکم و سیری مهمتر از صنایع فرعی هست ... نکته مهمتر اینکه همه ما میدانیم کشت توتون احتیاج به صنعت پیشرفته دارد و این یعنی اینکه ایران در زمان رضاشاه کبیر بتدریج همه موانع را داشت پشت سر میگذاشت
[quote='DArtagnan']نقل قول از behdad1970:نقل قول از kaydan:از قحطی های نزدیک به روزگار ما 1288ق است که درباره آن گفته اند: «زمانی که آدمخوری باب گشت» و همچنین سال 1315، که درباره آن نیز گفته اند «آنچنان
باستانی پاریزی در یکی از مقالاتی که نوشته بود فکر کنم در مجله کهکشان بود : نوشته بود اگر رضا شاه در مقطع بعد از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم وارد سیاست نشده بود و زمام امور را به دست نمی گرفت بیش از دو سه میلیون ایرانی از گرسنگی و فحطی و بیماری های ناشی از کمبود مواد غذایی تلف میشدند
شاید اینطور که میگید باشه و امکانش بوده باشه. رضاشاه جلوی یک قحطی بزرگ رو گرفت ولی پسرش یک قحطی و مرگ میر بزرگتر با کمک فروغی و به دستور متفقین راه انداخت.
چرا؟ چون که آقایون متفق برای اینکه قحطی جنگ دامنشون رو نگیره محدودیت صادرات و واردات راه انداخته بودند. به بهونه سرکار اومدن محمدرضا برای خودشون خوب تاختند[/quote]
لطفا حرف بی سند و مدرک نزنید همه ما میدانیم که در دوره رضاشاه کبیر برای اولین بار بانک کشاورزی تاسیس می شود و اولین کاری که این بانک انجام می دهم خرید تراکتور و ماشین آلات کشاورزی از کشور آلمان و اتریش می کند ورود این ماشین های کشاورزی باعث می شود که مالکین و کشاورزان تشویق به خرید این ماشین آلات شوند یا بعضا خودشان از کشورهای اروپایی وارد میکنند ... این امر باعث پیشرفت و توسعه کشاورزی و همینطور پیشرفت و توسعه بخش کشت چغندر و نیشکر می شود بطوری که ایران برای اولین بار شکر و قند و همینطور سیگار و توتون را و جو و تا حدودی گندم را به کشورهای همسایه صادر می کند ... در زمان پهلوی دوم این موارد بیشتر مورد اهمیت و توسعه قرار میگیرد بطوری که ما اصلا چیزی به نام قحطی و گرسنگی را مشاهده نمی کنیم
با سپاس از شما جناب soheiliakbar
دوست گرامی قبلا هم همین فرمودید که سعی کردم با نقل قول عینا گفتار شما رو بیاورم تا سوء برداشت نگردد، هرچند که بهتر میبود شما نیز به همین سبک و سیاقت عمل می نمودید نه خود ببرید و بدوزید و بر تن نظرات بنده نمایید.
هرکس عقیده و دیدگاهی دارد گفتار شما فقط مختص به یک واژه((گندکاری)) نبود اگر دقت کنید عین جمله را نقل قول آوردم که برخواسته از سه صفت نادرست بیان گشته بود!
شما که منطق و استدلال عقلانی رو رعایت میفرمایید چگونه است از دیگر دوستان برای گفتارشان سند و مدرک میخواهید ولی وقتی از خود شما برای گفتارتان سند میخواهند میفرمایید بنده نه کارشناسم و نه متخصص؟!
به هر حال ممنون از نظرات شما اینکه زرق و برق جامعه غربی از دید شما چشم من را بر روی خورشید کمالات شرق بسته تنها یک حدس و گمان بسیار اشتباه است از طرف شما همچون حدس و گمانه زنی های دیگرتان دوست گرامی. ای کاش بجای استناد به این آیه و آن آیه که دیر زمانیست این شیوه باب گشته و کی شود که خود پایبند به اصول همان آیات شوید! کاش لااقل وارد حریم تهمت و برداشت ناصواب نشویم. و هر انچه که در ذهن به اشتباه می پرورانیم رو از در ناچاری بیان نکنیم!
باری بهتر است بیش از این به دور حواشی گفتارها نپردازیم که آنچه که باید برای من نوعی از گفتارتان مشخص میشد تاحدودی مشخص گردیده.
سپاس از شعری که آوردید ولی چون احساس کردم ارتباط چندانی به موضوع مورد بحث ما نداشت یکی دو بیت اول رو فقط خواندم باز هم تشکر....
شادکام باشید وباخرد
جناب؛ kaydan
بنده متخصص هرما فردیت و گی نیستم، اطلاعاتی که دارم در حد نیاز خودم می باشد هیچ علاقه ای به تحقیقات وسیع پیرامون این گونه مسائل و تبادل نظر و تبادل اطلاعات
ندارم، و اما درمورد مغلطه و برداشت ناصحیح شما در ارتباط کلمه ی « گندکاری» باید بگویم این کلمه مصطلح و در فرهنگ عامیانه کاربرد متفاوت دارد و در هیچ قاموسی
کثافت معنا نشده است، در سایر مواردی هم که به آن اشاره کرده اید نیازی به پاسخ نیست زیرا خودتان بریده اید و خودتان هم دوخته اید، یعنی هرچه سؤال کرده اید پاسخ
خود پسندانه ای هم به آنها داده اید و هیچ پاسخ دیگری جز آنچه گفته اید بر نمی تابید، درب شما روی پاشنه ی خودتان می چرخد، حتی اگر پوسیده و خراب باشد، باور
بفرمائید آنچه را که می گویم از روی غیض من فیضِ روایات شما از فلسفه بافان و نفرت و کینه نیست بلکه برعکس دوستتان می دارم، در وجود شما عالّمی دیگر است که ورود
به آن جز برای هم فکرانتان ممنوع است، یعنی فقط رفیق ِ رفیقان خود هستید، هرکسی بالای حرف شما حرفی بزند رفیق شما نیست ،دل خونین و درد مندی از روزگار دارید،
جلوه های پر زرق و برقِ غرب، چشمان ضمیر شما را بر روی افق خورشید کمالات شرق بسته است،نگرانم مبادا مصداق این آیه شریفه از قرآن کریم شده باشید که می
گوید« ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم غشاوه و لهم عذاب عظیم» ، هیچ میخ هشداری در دل سختتان فرو نمی رود، بسیار می گوئید و کمتر می شنوید، نظری هم به
افریننده ی خود داشته باشید.
هرکه را بسیار گفــتارش بود ... دل درون سـینه بیمارش بود
دل ز پرگفـتن بمیــرد در بدن ... گرچه گـفتارش بود در عــدن
عاقلان را پیشه خاموشی بود ... پیشه ی جاهل فرامـوشی بود
خامشی از کذب و غیبت واجب است ... ابله است آن کو بگــفتن راعب است
ای برادر جــز ثنای حق مگو ... قول حـق را از برای دق مگو
هرکه در بند عـبارت می شـود ... هرچه دارد جمله غارت می شود
وانکه سعی اندر فـضاحت می کند ... چهره ی دل رل جراحـت می کند
رو، زبان را در دهان محـبوس دار ... وز خلایق خویـش را مأیـــــوس دار
هرکه او بر عیب خود بـیـنا شود ... روح او را قـوتی پــیدا شود.
ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک