تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان
نویسنده:
سعید نفیسی
امتیاز دهید
این کتاب بخشی از تاریخ ایران به طور فشرده است که از دورهی انقراض ساسانیان تا انقراض امویان را شامل میشود. مطالب اصلی کتاب بدین قرار است: اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران هنگام حملهی تازیان، روابط ایران با عربستان در دورهی ساسانیان، سیرت رسول اکرم، خلافت، استیلای تازیان بر ایران و نتایج آن، اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران در دورهی استیلای تازیان، و روش حکمرانی تازیان بر ایران.
بیشتر
آپلود شده توسط:
hanieh
1393/01/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان
از شما سپاسگذارم در این بازار آشفته ی ، کتاب نخوانی! ایرانیان گامی در جهت در بهبود آن بر میدارید .
با تشکر
آنچه شما نوشته اید قسمتی از ماجراست. پذیرش این اعراب از سوی ایرانی ها هم کم نبوده است.و اگر تقصیری شده است تقصیر اجداد ایرانی ما هم کم نبوده.همان اجدادی که بر سر قبر قتیبه بن مسلم گنبد و بارگاه ساختند و به زیارت "آن شهید" میرفتند.همان کسی که که در افسانه ها آمده آنقدر از خراسانیان کشت که از خون آنها آسیاب روان گردید و گندم آرد کرد و از آن نان پخت و تناول کرد. ولی شاعر بزرگ ایرانی فردوسی را به قبرستان عمومی مسلمین هم راه ندادند چه برسد به ساختن گنبد و بارگاه آن هم به بهانه مدح گبران و کافران. نگاهی بیندازید به قسمتی از بیست مقاله علامه قزوینی صص 83-85
جالب است که اشاره کنم به نقل از تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذری بیش از 2 هزار تن از سپاه طبرستان که در ارتش ایران با اعراب می جنگیدند پس از شکست قادسیه با اعراب متحد شدند،ولی شاهد هستیم که همین سپاه ایرانی در جنگ با مردم طبرستان و مازندران نقشی ندارند!به دلیل مناطق جنگلی وکوهستانهای صعب العبور اعراب تا دو قرن نتوانستند مردم مازندران و طبرستان را تحت سلطه خود در آورند،پس از سلطه اعراب بر این منطقه نیز ماشاهد قیامهای مکرر مردم طبرستان هستیم قیام هایی که همچون مازیار و خاندان اسفندیار نقش عمده ای در آن داشتند،
مردم ایران(خصوصا رعایا و کشاورزان) چه در برابر اعراب و چه حمله ترکان و مغولان قرنها مقاومت و مبارزه نمودند، چون بخوبی میدانستند که هیچ مهاجم و حکومت خارجی برای نجات آنان از بند استبداد داخلی دست به چنین تهاجمی نمیزند بلکه به تجربه بخوبی میدانستند که سلطه بیگانگان چیزی بیشتر از سرسپردگی و بردگی برای آنان در بر نخواهد داشت. همانگونه که هجوم اعراب برای آنان بجز بردگی(موالی) بودن چیزی بیشتر نبود،به همین دلیل نیز به هر بهانه ای در برابر هجوم بیگانگان از خاک و میهن خود دفاع نمودند، تنها طبقه دهقانان و مالکان و بزرگان ملوک الطوایف بود که فقط برای منافع خود بر علیه رعایا و مردم عادی کشور خود با اعراب متحد می شدند! و در قبال این سرسپردگی نیز جایگاه آنان همچون دوران ساسانی و حکومت داخلی گذشته تثبیت میگردید و همچون گذشته مالک زمین های خود بودند! ولی از آن سو رعایا اینبار بایدهم به اربابان و مالکان زمین ها مالیات میدادند و هم مبلغی چندین برابر بیشتر به نام جزیه و باج و خراج به اعراب مسلمان،به همین دلیل نیز در اولین فرصت به مقابله با آنان برمیخواستند.
با چنین نتیجه گیری این سوال نیز بوجود خواهد آمد که اگر واقعا چنین میبود،و دخالت و جاه طلبی مغان و دستگاه روحانی تابدین حد تاثیر گذار بوده چرا ایرانیان که در طی یکی دو قرن در دوران ساسانی با دولت روم و بیزانس شرقی در جنگ بوده اند از رومیان شکست نخوردند؟!
چرا ایران دهه ها پیش از حمله اعراب توسط رومیان تسخیر نگردید؟!
اگر ملت ایران تابدین حد از نظام حکومت ساسانی و دخالت دستگاه روحانی زرتشتی ناراضی بودند به چه دلیل دهه های متوالی در برابر پیشروی اعراب استقامت نمودند؟ چگونه مردم طبرستان بالغ بر دو قرن در برابر خلفای اموی و عباسی استقامت نمودند؟!
قیام ابومسلم، یعقوب لیث صفاری،سنباد،استاتیس،مازیار،مرداویج،ابن مقنع،بابک خرمدین و چندین و چند قیام دیگر در برابر هجوم اعراب به چه دلیل بوده؟!
اگر قرار است تاریخ را بدور از هرگونه تعصب و غرضی مطالعه نماییم،پس باید بدور از افراط و تفریط به وقایع تاریخی بنگریم تا نتیجه ای که حاصل میگردد نیز خالی از هرگونه حب و بغضی نیز باشد.
متاسفانه یکی از بزرگترین دلایل شکست ایرانیان خیانت سران ملوک الطوایف بوده که در طول تاریخ ایران همواره دلیلی برای شکست ایرانیان در برابر هجوم مهاجمین خارجی بوده است.
داریوش اول در هزارسال پیش از حمله اعراب به خوبی بر این امر واقف بود و با متحد و یکپارچه نمودن سرزمین های ایران توانست برای دهه ها ایران را به یکی از قدرتمندترین کشورهای دوران خود نماید.
نبود اتحاد در میان اقوام ایرانی متاسفانه همواره باعث شکست در برابر استبداد داخلی و خارجی بوده است، حتی در دوران مشروطه نیز ماشاهد همین مشکل بوده ایم. خیانت برخی از سران اعراب جنوب همچون شیخ خزعل و سران ترک همچون پیشه وری و سرسپردگی برخی از سران ایل بختیاری که همواره بدنبال منابع شخصی و قومی خود بوده تا منافع ملی جامعه ایرانی یکی از دلایل عمده ای بوده که باعث گردیده در طی قرن های متمادی ماشاهد سلطه بیگانگان و استبداد دستگاه حکومت داخلی بر جامعه ایرانی باشیم.
جناب کمال پور دوست گرامی متاسفانه تحلیلی که شما از وقایع قرن اول هجری و سالهای 14 هجری به بعد یعنی از آغاز حمله اعراب به ایران دارید نیز به نوعی تفاوتی به نگاه و تجزیه و تحلیل مورخین و محققینی همچون زنده یاد سعید نفیسی،استاد پورداوود، جناب شجاع الدین شفا و... برخی دیگر ندارد!
به گفته شما شکست و اضمحلال حکومت ساسانی و استیلای اعراب بر ایرانیان را فقط و فقط (!!!) به دلیل سیستم حکومت مغان زرتشتی و سلطه مغان بر نظام پادشاهی ساسانی میدانید!
فی الواقع اگر چنین میبود که شما میفرمایید ما به استناد به همان منابعی که اشاره نمودید(تاریخ طبری،فتوح البلدان بلاذری و...) نباید شاهد مبارزات و مقاومتهای ملی مردم ایران در برابر یورش اعراب می بودیم.
پیشنهاد میکنم یکی از آثار ارزشمند بلاذری به نام الخراج رو مطالعه نمایید. همچنین کتاب اخبار الطول دینوری و کتابی به نام نهضت مقاومت شعوبیه و ایرانیان در برابر خلفای اموی و عباسی که به تحقیق از آثار برخی از مورخین قرون اول تا پنجم تالیف گردیده است(این کتاب رو به دلیل ارزش علمی آن در دو سه هفته پیش در همین سایت خدمت دوستان آپلود نمودم)
به نقل از کتاب مروج الذهب و معادن الجوهر مسعودی پس از استیلای اعراب مسلمان بر ایرانیان مالیات( وجزیه )ی که بر ایرانیان بسته شد 12 برابر بیشتر از مالیاتی بود که خسرو انوشیروان از دهقانان ایرانی وصول می نمود!
با درود به شما جناب بهداد
دوست عزیز نسخه چاپ پس از انقلاب با نسخه پیش از انقلاب مطابقت گردیده و سانسوری در کتاب مشاهده نشده(البته با نسخه چاپ بنگاه اساطیر به مدیریت جناب عبدالکریم جربزه دار.)
خوشبختانه(وشاید بهتره بگوییم متاسفانه) به دلیل بی علاقه بودن جامعه ایرانی به مطالعه کتاب بسیاری از کتابها چه نسخ تجدید چاپ و چه نسخه چاپ اول بدون هیچگونه سانسوری بزیر چاپ برده میشوند بجز اینکه مولف کتاب از نظر ممیزی و وزارت فرهنگ، انتشار کتابهایش ممنوع باشد،همچون جناب علی دشتی که البته تنها دوسه کتاب ایشان همچون 23 سال و تخت پولاد و خانم مهرانگیز کار کتاب خشونت علیه زنان در ایران و برخی آثار جناب اخوان ثالث و صادق هدایت و.... حق انتشار مجدد نگرفته اند.