رسته‌ها

تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان

تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 104 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 104 رای
این کتاب بخشی از تاریخ ایران به طور فشرده است که از دوره‌ی انقراض ساسانیان تا انقراض امویان را شامل می‌شود. مطالب اصلی کتاب بدین قرار است: اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران هنگام حمله‌ی تازیان، روابط ایران با عربستان در دوره‌ی ساسانیان، سیرت رسول اکرم، خلافت، استیلای تازیان بر ایران و نتایج آن، اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران در دوره‌ی استیلای تازیان، و روش حکمرانی تازیان بر ایران.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
210
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/01/22
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان

تعداد دیدگاه‌ها:
22
سلام
از شما سپاسگذارم در این بازار آشفته ی ، کتاب نخوانی! ایرانیان گامی در جهت در بهبود آن بر میدارید .
این کتاب یک منبع فوق العاده در خصوص شناخت تاریخ اسلام است. بسیار ممنون
از خوان نعمتی که گسترده اید ممنون من که لدت بردم ولی کناب نهضت شعوبیه و قیام صاحب زنج آقای ممتحن را هم اگر میشود بگذارید
با تشکر
کتاب موبایل شو خوندم . آش دهن سوزی نیست یعنی برای ما عوام که رشته تحصیلی مون تاریخ و جامعه نیست اینطوره .از تاریخ فقط جنگ ها و پیروزی ها باقی می ماند . و کسی به رعیت ها و آسایش آنها کاری ندارد .
برای kaydan گرامی
آنچه شما نوشته اید قسمتی از ماجراست. پذیرش این اعراب از سوی ایرانی ها هم کم نبوده است.و اگر تقصیری شده است تقصیر اجداد ایرانی ما هم کم نبوده.همان اجدادی که بر سر قبر قتیبه بن مسلم گنبد و بارگاه ساختند و به زیارت "آن شهید" میرفتند.همان کسی که که در افسانه ها آمده آنقدر از خراسانیان کشت که از خون آنها آسیاب روان گردید و گندم آرد کرد و از آن نان پخت و تناول کرد. ولی شاعر بزرگ ایرانی فردوسی را به قبرستان عمومی مسلمین هم راه ندادند چه برسد به ساختن گنبد و بارگاه آن هم به بهانه مدح گبران و کافران. نگاهی بیندازید به قسمتی از بیست مقاله علامه قزوینی صص 83-85
یکی از دلایل شکست ایرانیان در برابر اعراب نزدیکی جغرافیایی و نبود تفاوتهای چندان جغرافیایی سرزمین ایران با سرزمین اعراب است، اعراب مسلمان در کمتر از نیم قرن(حدود 36 سال) از جنوب غربی تا شمال شرقی ایران را تسخیرنمودند ولی همین اعراب به مدن دو قرن نتوانستند کاملا سرزمین های مازندران و طبرستان را زیر سلطه خود در آورند.
جالب است که اشاره کنم به نقل از تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذری بیش از 2 هزار تن از سپاه طبرستان که در ارتش ایران با اعراب می جنگیدند پس از شکست قادسیه با اعراب متحد شدند،ولی شاهد هستیم که همین سپاه ایرانی در جنگ با مردم طبرستان و مازندران نقشی ندارند!به دلیل مناطق جنگلی وکوهستانهای صعب العبور اعراب تا دو قرن نتوانستند مردم مازندران و طبرستان را تحت سلطه خود در آورند،پس از سلطه اعراب بر این منطقه نیز ماشاهد قیامهای مکرر مردم طبرستان هستیم قیام هایی که همچون مازیار و خاندان اسفندیار نقش عمده ای در آن داشتند،
مردم ایران(خصوصا رعایا و کشاورزان) چه در برابر اعراب و چه حمله ترکان و مغولان قرنها مقاومت و مبارزه نمودند، چون بخوبی میدانستند که هیچ مهاجم و حکومت خارجی برای نجات آنان از بند استبداد داخلی دست به چنین تهاجمی نمیزند بلکه به تجربه بخوبی میدانستند که سلطه بیگانگان چیزی بیشتر از سرسپردگی و بردگی برای آنان در بر نخواهد داشت. همانگونه که هجوم اعراب برای آنان بجز بردگی(موالی) بودن چیزی بیشتر نبود،به همین دلیل نیز به هر بهانه ای در برابر هجوم بیگانگان از خاک و میهن خود دفاع نمودند، تنها طبقه دهقانان و مالکان و بزرگان ملوک الطوایف بود که فقط برای منافع خود بر علیه رعایا و مردم عادی کشور خود با اعراب متحد می شدند! و در قبال این سرسپردگی نیز جایگاه آنان همچون دوران ساسانی و حکومت داخلی گذشته تثبیت میگردید و همچون گذشته مالک زمین های خود بودند! ولی از آن سو رعایا اینبار بایدهم به اربابان و مالکان زمین ها مالیات میدادند و هم مبلغی چندین برابر بیشتر به نام جزیه و باج و خراج به اعراب مسلمان،به همین دلیل نیز در اولین فرصت به مقابله با آنان برمیخواستند.
مشخصا بی کفایتی پادشاهان ساسانی مخصوصا پس از مرگ خسروپرویز نقطه آغازینی بود بر ضعف نظامی و از هم پاشیدگی قدرت نظامی و سیاسی ایرانیان،دخالت بیش از حد مغان زرتشتی همچون کریتر مغ در دوران حکومت ساسانی و دیگر مغان پس از او و از سویی دیگر رقابت دیگر شاهان ملوک الطوایف ایران و مخالفت با سیاست ها و اوامر پادشاه ساسانی، و از طرفی ضعف سپاه ایران به دلیل جنگهای متداومی که در طی چندین دهه با دولت بیزانس روم همواره داشتندخود از دلایل شکست ایرانیان در برابر اعراب بوده،ولی اینگونه نیست که بخواهیم دلایل شکست را تماما به دخالت مغان زرتشتی نسبت بدهیم.
با چنین نتیجه گیری این سوال نیز بوجود خواهد آمد که اگر واقعا چنین میبود،و دخالت و جاه طلبی مغان و دستگاه روحانی تابدین حد تاثیر گذار بوده چرا ایرانیان که در طی یکی دو قرن در دوران ساسانی با دولت روم و بیزانس شرقی در جنگ بوده اند از رومیان شکست نخوردند؟!
چرا ایران دهه ها پیش از حمله اعراب توسط رومیان تسخیر نگردید؟!
اگر ملت ایران تابدین حد از نظام حکومت ساسانی و دخالت دستگاه روحانی زرتشتی ناراضی بودند به چه دلیل دهه های متوالی در برابر پیشروی اعراب استقامت نمودند؟ چگونه مردم طبرستان بالغ بر دو قرن در برابر خلفای اموی و عباسی استقامت نمودند؟!
قیام ابومسلم، یعقوب لیث صفاری،سنباد،استاتیس،مازیار،مرداویج،ابن مقنع،بابک خرمدین و چندین و چند قیام دیگر در برابر هجوم اعراب به چه دلیل بوده؟!
اگر قرار است تاریخ را بدور از هرگونه تعصب و غرضی مطالعه نماییم،پس باید بدور از افراط و تفریط به وقایع تاریخی بنگریم تا نتیجه ای که حاصل میگردد نیز خالی از هرگونه حب و بغضی نیز باشد.
متاسفانه یکی از بزرگترین دلایل شکست ایرانیان خیانت سران ملوک الطوایف بوده که در طول تاریخ ایران همواره دلیلی برای شکست ایرانیان در برابر هجوم مهاجمین خارجی بوده است.
داریوش اول در هزارسال پیش از حمله اعراب به خوبی بر این امر واقف بود و با متحد و یکپارچه نمودن سرزمین های ایران توانست برای دهه ها ایران را به یکی از قدرتمندترین کشورهای دوران خود نماید.
نبود اتحاد در میان اقوام ایرانی متاسفانه همواره باعث شکست در برابر استبداد داخلی و خارجی بوده است، حتی در دوران مشروطه نیز ماشاهد همین مشکل بوده ایم. خیانت برخی از سران اعراب جنوب همچون شیخ خزعل و سران ترک همچون پیشه وری و سرسپردگی برخی از سران ایل بختیاری که همواره بدنبال منابع شخصی و قومی خود بوده تا منافع ملی جامعه ایرانی یکی از دلایل عمده ای بوده که باعث گردیده در طی قرن های متمادی ماشاهد سلطه بیگانگان و استبداد دستگاه حکومت داخلی بر جامعه ایرانی باشیم.
[quote='Kamalpour']آثار زنده یاد نفیسی، همه بدون استثنا، عالی و شایسته ی مطالعه هستند. امّا از عادتهای بد ما ایرانیهاست که علل بدبختیهای خودمون و سرزمینمون را به بیگانگان و توطئه ی اجانب و غیره و ذالک، نسبت می دهیم. بر خلاف بسیاری از ادّعاها و نوشته ها و غیره، علل سقوط ساسانیان، فقط و فقط سیستم به غایت پیچیده و پوسیده ی مناسبات اجتماعی و حکومتی ساسانیان و همچنین نقش بسیار مخرب موبدان زرتشتی در دستگاه سیاسی بود. نقشه پردازان سقوط ساسانیان، بزرگ ارتشتاران فراری ایرانی بودند که اعراب ساده را بهترین ابزار برای فروپاشی و متلاشی کردن سیستم حاکم بر ایران می دانستند. چزئیات حمله به ابران و نقشه های عملکرد و نقش سپاهیان ایرانی را می توان با ظرافت و دقت تام از لابلای کتب تواریخ؛ بویژه طبری و بلاذری و امثالهم بیرون کشید. مصیبتهای ما ایرانیها، مسبّبش خودمون می باشیم و ربطی به بیگانکان ندارند. اجانب و بیگانکان فقط ار بلاهتهای ما به نفع خودشان تا امروز، بهره برداریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و غیره و ذالک کرده اند. همین.[/quote]
جناب کمال پور دوست گرامی متاسفانه تحلیلی که شما از وقایع قرن اول هجری و سالهای 14 هجری به بعد یعنی از آغاز حمله اعراب به ایران دارید نیز به نوعی تفاوتی به نگاه و تجزیه و تحلیل مورخین و محققینی همچون زنده یاد سعید نفیسی،استاد پورداوود، جناب شجاع الدین شفا و... برخی دیگر ندارد!
به گفته شما شکست و اضمحلال حکومت ساسانی و استیلای اعراب بر ایرانیان را فقط و فقط (!!!) به دلیل سیستم حکومت مغان زرتشتی و سلطه مغان بر نظام پادشاهی ساسانی میدانید!
فی الواقع اگر چنین میبود که شما میفرمایید ما به استناد به همان منابعی که اشاره نمودید(تاریخ طبری،فتوح البلدان بلاذری و...) نباید شاهد مبارزات و مقاومتهای ملی مردم ایران در برابر یورش اعراب می بودیم.
پیشنهاد میکنم یکی از آثار ارزشمند بلاذری به نام الخراج رو مطالعه نمایید. همچنین کتاب اخبار الطول دینوری و کتابی به نام نهضت مقاومت شعوبیه و ایرانیان در برابر خلفای اموی و عباسی که به تحقیق از آثار برخی از مورخین قرون اول تا پنجم تالیف گردیده است(این کتاب رو به دلیل ارزش علمی آن در دو سه هفته پیش در همین سایت خدمت دوستان آپلود نمودم)
به نقل از کتاب مروج الذهب و معادن الجوهر مسعودی پس از استیلای اعراب مسلمان بر ایرانیان مالیات( وجزیه )ی که بر ایرانیان بسته شد 12 برابر بیشتر از مالیاتی بود که خسرو انوشیروان از دهقانان ایرانی وصول می نمود!
[quote='behdad1970']چون این کتاب بعد از انقلاب چاپ شده احتمال سانسور و حذف و اضافه درش هست ای کاش دوستان کتاب اصلی و قدیمی را برای دانلود می گذاشتند[/quote]
با درود به شما جناب بهداد
دوست عزیز نسخه چاپ پس از انقلاب با نسخه پیش از انقلاب مطابقت گردیده و سانسوری در کتاب مشاهده نشده(البته با نسخه چاپ بنگاه اساطیر به مدیریت جناب عبدالکریم جربزه دار.)
خوشبختانه(وشاید بهتره بگوییم متاسفانه) به دلیل بی علاقه بودن جامعه ایرانی به مطالعه کتاب بسیاری از کتابها چه نسخ تجدید چاپ و چه نسخه چاپ اول بدون هیچگونه سانسوری بزیر چاپ برده میشوند بجز اینکه مولف کتاب از نظر ممیزی و وزارت فرهنگ، انتشار کتابهایش ممنوع باشد،همچون جناب علی دشتی که البته تنها دوسه کتاب ایشان همچون 23 سال و تخت پولاد و خانم مهرانگیز کار کتاب خشونت علیه زنان در ایران و برخی آثار جناب اخوان ثالث و صادق هدایت و.... حق انتشار مجدد نگرفته اند.
تاریخ اجتماعی ایران: از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک