رسته‌ها

سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار

سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 58 رای
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 58 رای
کتاب پیش رو یکی از بهترین و کامل ترین کتاب ها در زمینه تاریخ فلسطین می باشد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
448
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amirghorbani
amirghorbani
1393/01/31
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار

تعداد دیدگاه‌ها:
404
عادلانه ترین راه اینه که سران اسرائیل که دستشان به این همه خون آلوده است اعدام و شهروندان اسرائیلی به همانجا که از آنجا به فلسطین مهاجرت کرده‌اند برگردند. کمتر از این به نفع اسرائیل و ضایع شدن حق فلسطینی است. جالبه غیرمسلمونها این دیدگاهو دارن تبلیغ میکنن اما ما .....
[quote='مالدینی']نظراتی ظاهرا به نفع مردم غزه و به کام اسراییل و لحن بی بی سی و ...[/quote]
دوست عزیز دست از توهم بردار جناب مالدینی.نظر دوستمان بسیار سنجیده وعاقلانه بود ربطش رو به بی بی سی واقعا نمیفهمم.کاش ماهواره کمتر نگاه کنی
نظراتی ظاهرا به نفع مردم غزه و به کام اسراییل و لحن بی بی سی و ...:-(
امیدوارم روزی برسه و اون روز خیلی هم زود باشه که نه کشته شدن فلسطینی ها رو با بمب و موشک اسرائیل شاهد باشیم و نه انفجار اتوبوس شهروندان اسرائیلی رو با عملیات انتحاری حماس و ...
کاش دیگران سود و زیان خودشون رو توی این محدوده خاکی طرح ریزی نکنند و با ارسال انواع تجهیزات نظامی پول به جیب کارخانه جات اسله سازی و دلالان اسلحه نریزند.
کاش قدرت ها و غیر قدرت های جهانی برای انحراف افکار جهانی از انواع اقدامات خلاف ارزشهای بشری شان آتش در طور سینا و بیت المقدس نیفروزند و به نام "دین" و "نژاد" ، "خون" و "جان" بر باد ندهند.
کاش افکار صلح طلبانه "یاسر عرفات "پس از سال ها جنگ بی فرجام با اسرائیل دوباره زنده می شد و "نتانیاهو "ها شاخه زیتون بر سر می گذاشتند و البته بر دل...
کاش می آمدی آقا و میان این تباهی و حق و این سیاهی و روشنی در هم ادغام شده که جدایی ناپذیر می نمایند فاصله ای خیر خواهانه می گذاشتی "تا سیه روی شود هر که در او غش باشد"
یزدان پاک به همه ما اگر هیچ نمی دهی آگاهی ببخش...
پرسش: چه مشکلات عمده ای بر سر راه صلح اسراییل و فلسطین وجود دارند؟
1- اسراییل، وجود کشور فلسطین را به رسمیت نمی شناسد. چرا؟ چون معتقد است کشور مستقل فلسطینی امنیت اسراییل را به خطر می اندازد و در این زمینه، راکت پراکنی های حماس را مثال می زند.
2- فلسطین (و در راس آن حماس) از محدودیت هایی (اقتصادی، ارضی و غیره) که اسراییل برای آن به وجود آورده انتقاد می کند.
3- گروه های افراطی طرفین که وجود مستقل یکدیگر را به لحاظ مذهبی، تاریخی و ... بر نمی تابند.
4- برخی دولت های منطقه که به لحاظ سیاسی، منافع خود را در دخالت مدام و بحران آفرینی منطقه ای می دانند. اینان همواره دنبال فرشی می گردند تا خاکروبه های منزل خود را بی دردسر زیر آن پنهان کنند.
و اما راه حل از منظر این حقیر:
1- راه حل سریع: تشکیل نیروی امنیتی مشترک عربی (و نه اسلامی) متشکل از نیروهای امنیتی کشورهای عربی که ضامن عدم تعرض گروه های تندرو فلسطینی به اسراییل باشند. بدین ترتیب زمینه برای از بین رفتن بهانه های موجود در مورد عدم به رسمیت شناختن فلسطین از سوی اسراییل نیز فراهم می گردد و به دنبال تحقق رسمیت یک کشور فلسطینی، بهانه های متقابل از سوی فلسطینی های تندرو نیز رنگ می بازند.
اما چرا عربی و نه اسلامی؟ حقیقت امر آن است که فلسطین در درجه اول مسئله ای است عربی. در این میان، روشن است کشوری مثل ایران به دنبال جای پایی بس بزرگتر از سهمش در این قضیه است و صرف نظر از مواردی که در بند 4 فوق ذکر شد در جستجوی اعتباری هر چه بیشتر از این قضیه می باشد تا خود را به عنوان کارگردان اصلی سیاست جهان اسلام معرفی کند. و گرنه تعارض منافع حماس با ایران در قضیه سوریه کاملا مشخص شد و اینجا بود که حماس در مواجهه با بعث سوریه، سیاستی کاملا عربی در پیش گرفت تا سیاستی مد نظر ایران. ضمنا ماهیت اسلامی دادن به قضیه فلسطین، تنها زمینه های تاریخی عداوت و خونخواهی بیشتری در اختیار تندروهای طرفین قرار خواهد داد.
2- راه حل بلند مدت: که مقدمات آن در سایه راه حل اول است و در عین حال پایدارکننده صلح سریع و شکننده مرحله اول، توجه به وجوه اقتصادی قضیه است. کشور مستقل فلسطینی باید از لحاظ اقتصادی توانمند باشد. بهبود وضعیت اقتصادی بیش از هر چیز به زدودن روحیه خونخواهی فلسطینی ها کمک می کند و زمینه های بروز تندروی را از میان می برد و از این طریق صلح هر چه پایدارتر می گردد. در این بین تسهیل سرمایه گذاری خارجی در فلسطین و به ویژه سرمایه گذاری اسراییل مورد نیاز است. در این صورت خود لابی های اقتصادی اسراییل، از حمله ناگهانی دولت اسراییل به فلسطین (بخوانید منافع لابی ها) جلوگیری خواهند نمود. به صلح آوری اقتصاد باور ندارید؟ چین فعلی را با چین مائوییست پیشین مقایسه بفرمایید.
[quote='niiinuuu']در حال تغییر گفته: این یعنی جهل مرکب. من به تغییر رویکرد در حال تغییر امیدوارم و چیزایی رو که میگه خیلی ازش دلخور نمیشم چون در حال تغییر، در حال تغییره. ممکنه تا دو سه دقیقه دیگه تغییر کنه و چیزی دیگه رو قبول کنه یا رد کنه. یعنی ممکنه بگه: این یعنی اندِ دانش و آگاهی و...[/quote]
.
.
بله کاملا درست میگید ک من در حال تغییرم و نمیشه ب حرفام اعتماد کرد
.
مثل ابم ک شکل مشخصی نداره و شما صخره ای همیشه ثابت
.
.
اما نگرش من زمانی تغییر میکنه ک حرف تازه ای از شما بشنوم
.
در غیر این صورت بر سر همان حرف های قبلی خواهم ماند.
.
نقطه
در حال تغییر گفته: این یعنی جهل مرکب. من به تغییر رویکرد در حال تغییر امیدوارم و چیزایی رو که میگه خیلی ازش دلخور نمیشم چون در حال تغییر، در حال تغییره. ممکنه تا دو سه دقیقه دیگه تغییر کنه و چیزی دیگه رو قبول کنه یا رد کنه. یعنی ممکنه بگه: این یعنی اندِ دانش و آگاهی و...
مرگ انسان به دو گونه رقم می خورد، یکی مرگ قضائی یا رویدادی یا حادثه ای و یا اتفاقی و یا هرچه که اسمش را بگذاریم ، شهادت هم از انواع مرگ قضائی است که با
اختیار و انتخاب انسان رخ می دهد و یا در مسیر و در جهت آن قرار می گیرد، مثل شرکت در جنگ و یا ماموریت های خطرناک که شانس کشته شدن در آنها زیاد است،
شهادت آرزومندی نیست،نتیجه شهامت و شجاعت در نبرد است، و بقیه اش طعارف است، اینکه از خدا بخواهیم شهید شویم و آماده شهادت هستم تا به وقوع نپیوندد،
معنی شهامت و شجاعت و از خود گذشتگی نمی دهد، مگر این که کسی در عمل به اثبات رسانده باشد، گرچه اجر شهادت نزد خدا محفوظ است و به استناد آیات الهی
مرگ معمولی محسوب نمی شود و نزد خداوند جزو زندگان است، باز هم از انواع مرگ خود خواسته و اتفاقی است، و دیگری مرگ حتمی است که انسان قادر است آنرا
به تاخیر بیندازد، یعنی از خود مراقبت و مواظبت کند، در مسیر حوادث قرار نگیرد، مسائل بهداشتی را کاملاً رعایت کند، برای صحت و سلامتی خود مایه بگذارد و وقت صرف
کند و خود را دوست بدارد، حتی ممکن است بیش از صد سال عمر کند ولی به هرحال اجزاء بدن فرسوده می شود و مرگش فرا می رسد، هر دو نوع مرگ از تقدیرات الهی
است و زمان فرا رسیدن مرگ، لزوماً نیازی به تعریفِ در علم خدا بودن ندارد، و هرعلتی معلولی دارد، مانند خود روئی که سازنده اش پیش بینی کرده که اگرخریدارِ آن، با
رعایت مقررات ایمنی کامل از آن استفاده کند و مرتباً آب و روغن و تعویض فیلتر های هوا و روغن و گریسکاری قطعات آن را مورد توجه قرار دهد و توسط متخصص مربوطه
بازرسی فنی شود و معایب کوچک و بزرگ آن برطرف شود شاید صاحب خودرو با رعایت همه اصول ایمنی و استانداردهای تعریف شده بتواند تا مثلاً 40 سال از آن استفاده
کند، اما ممکن است راننده آن با بی احتیاطی در یکی از معابر خودرو را به ته دره سهمگین بیندازد و تمام اجزاء خودرو و سرنشینان آن را متلاشی سازد، بنابراین سرنوشت
انسان را خداوند تعیین نکرده بلکه انسان را مخیر به تعیین و چگونگی آن کرده که هر طور تصمیم بگیریم و یا در معرض آن قرار بگیریم همان خواهد شد، اگر خوبی کنیم نتیجه
اش را می گیریم و اگر بدی کنیم گرفتار عواقب آن خواهیم شد. و تقدیرات انسان چیزی بین جبر و اختیار است، در امور خلقت مجبور به تمکین و در امور اجرائی و رفتاری با
استفاده از عقل و اندیشه مخیر و صاحب اراده و تغییر است.
دوستان سلام. بیش از سه دهه است که این مملکت یه روز بدون بحران نداشته. چرا؟ این مثال رو در نظر بگیرید: در یک خانه زندگی می کنید و پشت خانه شما هم به فاصله یک کیلومتری، تپه ای هست، نه چندان مرتفع. در واقع فقط یک برآمدگی است. پنجره های خانه شما شکسته، خانه درب ندارد، لباس مناسب ندارید، بین دروهمسایه انگشت نمایید و بدتر از همه پدر این خانواده بیکار است. اصراری هم به رفع مشکلات خانه و اداره بهتر و تامین رفاه اهل خانه ندارد، چون زحمت دارد. راحت تر آن است کنار پنجره رو به تپه بنشیند و به محض آنکه دهانتان بوی اعتراض و چشمانتان رنگ پرسشگری بگیرد، این پدر می گوید:"نگران این کوه (کوه کجاست نمیدانم، در واقع تپه ای بیش نیست!) آتشفشان (!!) هستم. لهیب زبانه هایش را می بینم که چون هاویه دهان باز کرده، ما را به کام خود می برد. هر آینه مواظب این کوه باشید". خوب، با این همه هشدار و بیدار باش از بابت خطری این چنین هویدا (؟)، اگر کسی مثلا به چارچوب درب خانه اشاره کند و بگوید پدر جان، چرا چارچوب کج است، قطعا به بی بصیرتی، بی خردی و هزاران "بی" دیگر متهم می شود. همه این ویرانی ها را می بینند، اما ترس از بیان حقیقت دارند. همه لخت و عوری این پادشاه را ناظرند، اما از انتساب به این همه "بی" می ترسند.
حال و روز ما و اسراییل هم همین است. هر یک به وجود پرخطر و بحران زای دیگری نیاز داریم تا نگاه پرسشگر ملت هایمان را به همین وجود پرخطر یکدیگر منحرف کنیم و نعشه داد و قیل و قال و مرگ بر فلانی شویم و اصلا خودمان را از یاد ببریم. ما که دردهایمان را می دانیم، همان هاست که جرات واگفتنش به پادشاهان لخت و عورمان را نداریم. اسراییل هم دردهایی برای پنهان کاری دارد؛ از سلب حقوق اجتماعی فالاشه هایش تا نقض حقوق بشر. از رفتار نژاد پرستانه با اهالی عرب زبان خودش تا تندروهای یهودی بدتر از داعش خودش. از بلندی های جولان تا سرو کله زدن با حماس. همه اینها در مواجهه با یک ایران "خطرناک" رنگ می بازند. فلسطيني ها هم مي شوند مظلوميت مجسّم، كه هر كس از ايران و عربستان گرفته تا قطر و تركيه، با ژست خاص خودش كنارش ايستاده و يك عكس يادگاري با چفيه مي گيرد.
‫حماس الت دست نیروهای خارجی است و عملکرد جنایتکارا نهاش صد درصدمخالف اهداف مردم فلسطین و هم جهت با تند روها در اسرائیل است رژیم اسرائیل و حماس دو تیغه یک قیچی هستند که کمر به نابودی مردم مظلوم فلسطین بستند و اصلا بحث اسلام و شهادت طلبی مطرح نیست بحث جنایت دو جانبه است یک طرف زور و قدرت داره و از طرف ابرقدرتها حمایت میشه و اشغالگره طرف دیگه هم گروهی کافرکیش و ضد فلسطینی است که از ترور وارعاب و نقض حقوق بشر حتی برضد مردم خودش خصوصا نیروهایسازمان ازادیبخش استفاده میکنه بیش از ۱۰۰۰ موشک ایرانی پرونده به اسرائیل که نصف بیشترشو اسرائیل رو هوا زده بقیه هم هیچ نتیجه ای نداشته در عوض اسرائیل غاصب تا حالا در اثر حماقت حماس بیش از۸۵۰ فلسطینی از زن و بچه که اصلا شهادت بی خودی براشون معنی نداره به خاک و خون کشیده مسئله فلسطین راه حل نظا می نداره و با توپ وتفنگ حل نمیشه ۷۰ ساله دارند میکشن و کشته می شن بازم دم یاسرعرفات گرم که با دیپلماسی فعال وانقلابی تونست بخشی از وطن اشغال شده رو پس بگیره ما داریم از جان انسانها صحبت میکنیم نه بادمجون وبا شعاربی هزینه و شهادت طلبی مفت و ابکی و ارزوی محو اسرائیل و یهودیها و این حرفهای کودکانه هیچ مشگلی حل نمیشه
سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک