سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار
نویسنده:
اکرم زعیتر
مترجم:
اکبر هاشمی رفسنجانی
امتیاز دهید
کتاب پیش رو یکی از بهترین و کامل ترین کتاب ها در زمینه تاریخ فلسطین می باشد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
amirghorbani
1393/01/31
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
موشکهای فلسطین نتیجه کمک ایران است و روزگاری بود که اسراییل فقط میکشت و الان کشته میدهد و به ناتوانی و عجز در برابر حملات موشکی و مبارزان فلسطینی اعتراف کرده
اسراییل عاقبت نابود خواهد شد و همه جهان فهمیدند که صهیونیست جز به خونریزی و جنایت زنده نیست و هیچ حکومتی با ظلم پایدار نمی ماند.
صهیونیستها را خانه به خانه تعقیب و انتقام خون شهیدان فلسطین را میگیریم/ هیچ نقطهای در رژیم صهیونیستی امن نیست
احمد تیبی عضو عرب اسرائیلی کنست نیز با صحه گذاشتن دزدی اعضای بدن فلسطینیها توسط سربازان اسرائیلی میگوید: بنده در کنست به وزیر بهداشت اسرائیل در این باره اعتراض کردم، ولی وزیر بهداشت اسرائیل پاسخی که به من داد نه تکذیب بود نه تایید، بلکه عنوان کرد که این مسئله را بررسی میکند. مسلماً وی چیزهای در این باره میدانست.
عضو عرب اسرائیل کنست با تشریح چگونگی افشای ربودن اعضای بدن فلسطینیها توسط سربازان اسرائیلی بیان میکند، یک خبرنگار از رسانههای سوئدی با گرفتن عکسهایی از یکی از اجساد و شهدای فلسطینی و رسانهای کردن آن در مطبوعات بینالمللی باعث افشای این مسئله شد و در مقالهای که منتشر کرد با مستندات کامل بر ربودن اندامهای کشته شدگان فلسطینی توسط صهیونیستها صحه گذاشت.
تیبی در ادامه به اظهارنظرهای «یهودا هیس» رئیس پزشکی قانونی اسرائیل درباره ربوده شدن اجزای بدن فلسطینیها توسط اسرائیلیها اشاره کرد و ادامه میدهد: یک موسسه در اسرائیل سالها برای کارهای تحقیقاتی، اندام شهدای فلسطینی را از بدن آنها خارج میکرد و این در حالی است که این اندامها حتی برای انسانهای دیگر نیز استفاده نمیشد، کما اینکه شنیدههایی نیز دال بر آن است که این اندامهای ربوده شده برای سربازان مجروح اسرائیلی به کار گرفته شده است.
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/441782?ref=shahrekhabar
آمریکاست باید به شما بگویم که این دو کشور تاحدودی به اندازه ی هم نیروی محرک یکدیگر را در دست دارند شاید بسیاری از نیازهای نظامی اسراییل توسـط
آمریکا تامین شده باشد اما بدانید که قدرت سیاسی آمریکا که بیشتر با اشاره ی کنگره ی آمریکا به حرکت در میاید تاحدودی وابسته به اسراییل است چرا که
چند تا از بزرگترین سرمایه داران آمریکا و بزرگترین بانکدارانشان یهودی هستند)
آزاد می اندیشم عزیز
ثروتمندان یهودی در آمریکا شهروندان وفادار به کشور آمریکا هستند، اظهارات جنابعالی برگرفته از تبلیغات بی اساس رسانه ها و برای لو لو درست کردن از موش های
صهیونیست است که در چنگال گربه های عربِ خشمگین و وامانده از حیله های آنها گرفتار شده اند و سگان آمریکائی مانند کارتون های« تام و حری » شبانه روز از
این موش ها مراقبت می کنند، سیاستمداران اسرائیلی عروسک های خیمه شب بازی هستند که توسط کهنه بازیگران آمریکائی از پشت پرده برای عرض اندام به
رقص در می آیند، همانطور که جان هیچ کدام از اعراب پشیزی برای آمریکائی ها ارزش ندارد برای هیچ کدام از نفوس اسرائیلی ها نیز ارزشی قائل نیست،در واقع همه
اسرائیلیها آلت دست استعمار و نگهبان پایگاهها و مامن حضور قدرتمند آمریکا در منطقه هستند، ثروتِ ثروتمندان یهودی کفایت بودجه کشور کوچک اما بســیار پرخرج
اسرائیل را نکرده و نمی کند، سیاست همیشه با آنچه پیش روی ما است متفاوت است و هزاران مسائل حاشیه ای و طبقه بندی شده پیرامون آن وجود دارد، قویترین
گزارشگرانی که بیست و چهار ساعت از نزدیک با سیاستگزاران در تماس هستند از کار آنها سر در نمی آورند و آنچه را که بنده عرض کردم برآیند تجربیات گذشته و حال
تاریخ است که با حساب دو دوتا چهار تا نشان می دهد آمریکا فقط به حفظ منافع و تامین امنیت داخلی و حفظ اقتدار جهانی خود می اندیشد و همه کمکهای مالی و
نظامی و ... به هر کشوری در راستای این سه اصل است،دفاع از حقوق بشر و از این اظهارات دهان پرکن و پر طمطراق و نسخه دموکراسی پیچیدن و آزادی خواهی
برای مردمان خارج از کشور توسط سیاستمداران آمریکائی همه اش برای ماست مالی کردن روی دیوار سیاه استعمار است، اطمینان داشته باشید روزی که در چاهها
و زیر زمینهای منطقه خاور میانه نفت وجود نداشته باشد، مردم اسرائیل متفرق می شوند و به کشور های مبدا خود بر می گردند و خاک اسرائل بر سر صهیونیستها و
اعراب خــراب خواهد شد و آمریکا در آن زمان که ختماً فرا خواهد رسید، ته مانده های یهودی را تنها خواهد گذاشت، و ریاست جمهور وقت آمریکا مانند رئیس جمهور
کنونی که صدها هزار نظامی و تجهیزات بسیار مدرن و پیشرفته اش را از عراق بازگردانید، نطق غرا و تاریخی دو باره ای ایراد خواهد کرد و خواهد گفت ماندن ما بیشتر
از این در اسرائیل به نفع ملت آمریکا نیسـت و همه پایگاهای خود را باید در خاور میانه تعظیل کنیم و منطقه را به حال خودش وا گذار کنیـم، و آن روز برای مردم جهان چه
روزگار سختی خواهد بود، و اعراب مجبور خواهند شد بجای سوار شدن در هواپیما های شخصی، از قبرس خر و قاطر وارد کنند و بجای تجهیزات و یدک های ماشینهای
سواری چند صد میلیون تومانی از ترکیه دهنه اسب و رانکی و سگک و قلاب برای خر سواری وارد کنند، و همه چیز عوض خواهد شد. البته برای ایران عزیز ما چنین روزی
پیش نخواهد آمد زیرا ایرانیان مردمی متمدن و متکی به هنر و خلاقیت خدادادی خود هستند و همچون دهه های گذشته بدون نفت قادر خواهند بود بسیار بهتر از وضع
و حال کنونی کشور خودرا اداره کنند. آقای رفسنجانی چه زیبا در آغاز کنابش استعمار را تعریف و تعبیر کرده است؛ ( روی زمین هیچ لفظی به سرنوشت شوم و نفرت بار
کلمه استعمار مبتلا نبوده است. )
منم رفتار انسان دوستانه می پسندم و همیشه روش تاکید میکنم.
ولی وقتی انسانیت میذارن زیر پا باید چیکار کرد؟( چه با نام دین، مثلا" داعش و چه با هر دلیل غیر منطقی دیگری)
در این میان استعمارگران انگلیسی درصدد بودند که با استفاده از قدرت و توان نظامی خود، مانع از برگزاری تظاهرات شوند که این مسئله در نهایت باعث کشته شدن 35 فلسطینی و زخمی شدن 255 تن شد. به دنبال گسترش دامنه تظاهرات و افزایش درگیریها میان انگلیسیها و فلسطینیها در قدس، نابلس، بئرالسبع و اللد شمار قربانیها افزایش یافت و فلسطینیها دست به اعتصاب عمومی هفت روزه زدند.
گفتنی است در جریان تظاهرات ماه اکتبر فلسطین 12 تن از رهبران فلسطین از جمله سه نفر از اعضای کمیته اجرایی بازداشت شدند و موسی کاظم الحسینی نیز در تظاهرات یافا به شدت مجروح شد و به دنبال شدت جراحات در مارس سال 1934 در سن هشتاد و یک سالگی به شهادت رسید. جنبش «الجهادیه» به همت شیخ عزالدین القسام بنیاد نهاد شد.
ریشههای شکلگیری و ظهور این جنبش به سال 1925 باز میگردد. این جنبش جهادی، اسلام را به عنوان مرام و مسلک خود انتخاب و فعالیتهای خود را به صورت مخفیانه و با شعار «سرانجام جهاد، پیروزی یا شهادت است» در شمال فلسطین و در میان کارگران و کشاورزان آغاز کرد. «شیخ عزالدین القسام» توانست 200 تن از یاران خود را سازماندهی کرده و حدود 800 تن را بسیج کند.
این جنبش در جریان قیام براق به صورت مخفیانه فعالیتهای مبارزاتی داشت و در نیمه اول دهه 30 موفق به انجام عملیاتهای نظامی شد. در نوامبر سال 1935، جنبش مذکور رسما اعلام موجودیت کرد و وارد جنگ با دشمن انگلیسی شد و در 20 نوامبر سال 1935 در درگیری میان اعضای جنبش و پلیس انگلیس که در منطقه «احراش» رخ داد، شیخ به همراه دو تن از یارانشان شهید شدند، البته این نقطه پایان نبود و «شیخ فرحان السعدی» سکان رهبری و هدایت آن را عهدهدار شد. ضمنا جنبش «الجهادیة» نقش مهمی را در انقلاب بزرگ فلسطین (1939ـ 1936) ایفا کرد.
سازمان جهاد مقدس زیر نظر حاج امین الحسینی فعالیت میکرد. ایشان شخصیتی ملی و اسلامی بودند و فعالیت سازمانش در قدس متمرکز بود. شمار اعضای آن در سال 1935 به 400 نفر رسید و توانست در انقلاب بزرگ فلسطین نقش آفرینی کند.
از جمله عوامل مهمی که تأثیر قابل توجهی در انتشار اندیشههای ضد انگلیسی داشت، میتوان به شکست ماموریت هیأت اعزامی فلسطین به لندن که در مارس1930 و به ریاست موسی کاظم الحسینی انجام شد و همچنین بی توجهی دولت انگلستان به نقطه نظرات جان هوپ سمپسون J.H.SIMPSON اشاره کرد.
سمپسون کارشناس مسائل اسکان، از سوی دولت انگلستان مسئول بررسی وضعیت فلسطین شده بود و پس از بررسیهای مختلف و موشکافانه اعلام کرد که فلسطین هیچ زمین اضافی ندارد که بتوان آن را در اختیار مهاجران یهودی قرار داد.
وی توصیه کرد که باید میزان مهاجرت یهودیان به این کشور را کاهش و یا متوقف ساخت، البته این مسئله وقتی باعث بحرانیتر شدن بیشتر اوضاع شد که دولت انگلستان ابتدا در «کتاب سفید» خود که انتشار آن به اکتبر سال 1930 میلادی برمیگردد، وعده داده بود که مهاجرت یهودیان را متوقف می سازد.
طولی نکشید که در فوریه سال 1931 میلادی با انتشار «کتاب سیاه» التزام و پایبندی خود را نسبت به طرح (مهاجرت) صهیونیستها اعلام کرد و عملا مفاد «کتاب سفید» را نقض کرد.
گفتنی است که در همین دوره ملت فلسطین توانست که بعدی عربی و اسلامی به مسئله فلسطین بدهد. ضمنا گزارشهایی که در ماه می سال 1931 انتشار یافت از ظهور جنبشی انقلابی و مبارزاتی برای نجات کشورهای عربی به ویژه سوریه و فلسطین حکایت داشت.
شکیب ارسلان که یکی از امرای مسلمان لبنان بود، رهبری و هدایت این جنبش را بر عهده گرفت. از دیگر چهرههای برجستهای که در این زمینه با شکیب ارسلان همکاری داشتند، باید به حاج امین الحسینی و «شوکت علی» رهبر برجسته هندی اشاره کرد. ضمنا این جنبش ارتباط گستردهای با رهبران جنبشهای عربی در عربستان، عراق، شام و مصر داشت، ولی در نهایت با شکست مواجه شد.
گفتنی است که در کنفرانس 7 تا 71سال1931جنبش مذکور که در شهر قدس و به ریاست حاج امین الحسینی برگزار شد، 22 نماینده از کشورهای مختلف اسلامی شرکت داشتند که از آن جمله میتوان از شخصیاتهای مسلمان برجستهای مانند «شیخ محمد رشید رضا»،«محمد اقبال لاهوری» اندیشمند مسلمان پاکستانی، «شوکت علی» رهبر بزرگ هند، «عبدالعزیز ثعالبی» رهبر تونس و «شکری القوتلی» رهبر سوریه یاد کرد.
این جنبش طرحهایی همچون تأسیس یک دانشگاه اسلامی، تشکیل مؤسسهای برای حفظ زمینهای فلسطینیها و همچنین تشکیل کمیتههای پیگیری مسائل فلسطین در کشورهای مختلف را به تصویب رساند، ولی این طرحها به خاطر آنکه بیشتر کشورهای اسلامی در زیر سیطره استعمار انگلیس بودند و انگلیسیها نیز تلاش زیادی برای ناکام گذاردن این گونه طرحها میکردند، اجرا نشد.
مقاومت و مبارزه مسلحانه در آغاز به وسیله گروه «الکف الاخضر» شروع شد. این سازمان بلافاصله پس از قیام براق و به رهبری «احمد طافش» شکل گرفت و عملیاتهای نظامی را بر ضد یهودیان و انگلیسیها انجام داد، ولی حملات مستمر و فزاینده انگلستان به این گروه در نهایت به از هم پاشیدن و دستگیری رهبر آن در سال 1930 انجامید.
در اکتبر سال 1933 اعتراضات رهبران سیاسی فلسطین شکل جدیتری به خود گرفت و دو تظاهرات گسترده اعتراضآمیز در شهر قدس و یافا در 13و27 اکتبر همین سال برپا شد. رهبران سیاسی فلسطین خود نیز در این تظاهرات شرکت داشتند. نخستین تظاهرات از مسجدالاقصی آغاز شد و دومین تظاهرات نیز پس از اقامه نمازجمعه در یافا شکل گرفت.
جنبش ملی فلسطین از 1929 تا 1939
قیام براق در سال 1929آغاز یک دهه جدید از مقاومت ومبارزه شدید با صهیونیستها و استعمارانگلستان بود. اوج این مقاومتها را میتوان در انقلاب بزرگ فلسطین (1939ـ1936) مشاهده کرد. ضمنا در آینده خطر حضور یهودیها و صهیونیستها در فلسطین هرچه بیشتر افزایش یافت، به ویژه آنکه پس ازمهاجرت بیش از 152 هزار یهودی در سالهای (1935ـ1930) شمار یهودیان ساکن فلسطین که تا سال 1929، 156 هزار نفر بود، در این دوره تا میزان دو برابرافزایش یافت.
بیشتر مهاجران جدید را یهودیان آلمانی تشکیل میدادند که اصولا بازرگان، تاجر و یا دانشمندان متخصص در زمینه های مختلف بودند. گفتنی است که در همین دوره یهودیان توانستند 229 هزار دو نم از اراضی فلسطینیها را در اختیار بگیرند و برای رسیدن به مقاصدشان اقدام به قاچاق اسلحه کردند که دو مورد از آن در تاریخ 15 مارس 1930 و 16 اکتبرسال 1935 لو رفت.
نیمه اول دهه سی شاهد افزایش فعالیتهای سیاسی و ملی فلسطینیها در صحنههای مختلف و همچنین مبارزه مستقیم و گسترده با انگلستان به عنوان منشا اصلی تمام مصیبتها و گرفتاریهای ملت فلسطین بود. در این دوره احزاب مختلفی در فلسطین شکل گرفتند. نخستین حزب به نام « استقلال » در آگوست سال 1932 تشکیل شد.
این حزب نقش مهمی را در مبارزه با دشمن انگلیسی ایفا کرد. حزب استقلال از اواسط سال 1933 به بعد ضعیف شد. در مارس سال 1935 فلسطین شاهد تشکیل حزب عربی فلسطین بود که به اولین حزب مردمی تبدیل شد و از حمایت مفتی بزرگ « حاج امین الحسینی » و ملت فلسطین برخوردار بود.
علاوه بر حزب عربی فلسطین، جمعیتها و انجمنها و حرکتهای پیشاهنگ دیگری نیز در این دوره ظهور کردند که از آن جمله باید از انجمن جوانان مسلمان یاد کرد. گفتنی است که در این دوره گروههای مخفی نظامی و مبارزاتی مختلفی ظهور کردند که از آن جمله باید به جنبش « جهاد » به رهبری شیخ عزالدین القسام و « سازمان جهاد مقدس » به رهبری عبدالقادرالحسینی اشاره کرد. ضمنا حاج امین الحسینی به صورت مخفیانه بر « سازمان جهاد مقدس » نیز نظارت میکرد.
گروههای کوچک انقلابی دیگری نیز در سالهای 1929 تا 1939 شکل گرفتند که شدیدا با نیروهای استعمار انگلیس درگیر شدند. از جمله این گروهها میتوان به « الکف الأخضر » اشاره کرد.
گفتنی است که در این دوره، فلسطینیها دیگر امیدشان را نسبت به استفاده از راههای مسالمت آمیز در دستیابی به حقوق از دست رفته شان از دست دادند. حاج امین الحسینی در این باره گفته است : « تا سال 1932 هنوز اندک امیدی برای دست یابی به حقوق از دست رفته از طریق راههای مسالمتآمیز و قانونی بود ولی با گذشت زمان، همان امید را نیز از دست دادیم و جز در پیش گرفتن راه شهادت چارهای نداشتیم.»
در یادداشتهای مدیر بخش اطلاعات پلیس فلسطین در این باره آمده است: «خشم فزایندهای در میان اقشار مختلف ملت فلسطین نسبت به قیمومت انگلستان بر فلسطین و حکومت نظامی آن در این سرزمین دیده میشود و عربها که روزگاری به این امید بودند که انگلستان حقوقشان را باز میگرداند، دیگر امیدشان به یاس مبدل شده است.»
در طول این سالها 1918 تا 1929 سه قیام مردمی و به عبارت دیگر سه انتفاضه روی داد که کاملا از خشم زیاد ملت فلسطین نسبت به طرح صهیونیسم حکایت داشت. هدف این انقلابها اعلام خشم مردم نسبت به اقدامات یهودیان بود و تلاش شد تا بنا به دلایل مذکور از برخورد با انگلیسیها اجتناب شود. اما انگلیسیها نقشی اساسی در سرکوب این انقلابها داشتند.
انقلاب « پیامبر موسی » در تاریخ 10-4 آوریل 1920 م. در قدس منجر به کشته شدن پنج یهودی و زخمی شدن 211 نفر دیگر و شهادت پنج فلسطینی و زخمیشدن 24 نفر شد. انقلاب یافا هم در تاریخ 1 مه 1921 به وقوع پیوست و تا پانزدهم همین ماه ادامه داشت. این قیام از یافا شروع شد و بخشهایی از شمال فلسطین را فرا گرفت.
در جریان این قیام مردمی 47 صهیونیست کشته و 146 نفر دیگر هم زخمی شدند. همچنین 48 فلسطینی شهید و 73 نفر دیگر زخمی شدند. قیام براق نیز در 15 آگوست 1929 شعله ور شد و تا دوم دسامبر همین سال ادامه داشت. مسلمانان برای دفع تجاوزات یهودیان به دیوار براق « دیوار غربی مسجد مبارک الاقصی » دست به این قیام زدند. این قیام همه مناطق فلسطین را در برگرفت و در جریان آن 133 یهودی کشته و 339 نفر دیگر هم زخمی شدند.
همچنین 116 فلسطینی شهید و 232 نفر دیگر هم در این انتفاضه زخمی شدند. بیشتر فلسطینیان در این سه قیام به دست نیروهای انگلیسی کشته و زخمی شدند.
حاج امین الحسینی مفتی قدس نقشی اساسی در قیامهای مردمی پیامبر موسی و براق داشت. اما رهبری سیاسی فلسطین همچنان روشهای مسالمت آمیز را در پیش میگرفت و تلاش میکرد که مردم را آرام کند. در این جا باید به این مطلب مهم هم اشاره کرد که شخصیتهای اسلامی این سه انقلاب را راهبری میکردند و این قیامها در برانگیختن احساسات ملی مردم علیه صهیونیستها و طرحهای آنها بسیار مؤثر واقع شدند.