ولایت فقیه
نویسنده:
محسن شیخ الاسلامی
امتیاز دهید
نظریه ولایت فقیه دستآورد اندیشه سیاسی مکتب شیعهاست. ایننظریه از زمان غیبت امام معصوم(عج) توسط فقها و عالمان شیعی مطرحو تا عصر حاضر با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامیهمچنان ارائه و نظریهپردازی شده است. نظریه ولایتفقیه به عدهای ازعالمان دینی اختصاص ندارد بلکه قاطبه علما و فقهای شیعه بر این باورندکه تصرف در امور مربوط به معصومین(س) در حوزههای اجتماعی،دینی و سیاسی اداره مسلمین نیاز به اذن امام معصوم(عج) دارد. بنابراینحتی در افتاء و صلاحیت صدور فتوا و یا أخذ سهمین (أعم ازخمسوزکات) بدوناذناماممعصوم(عج) ویانیابت عامازآن امام(عج)امکانپذیر نیست. بنابراین با اجازه معصوم(عج) فقهای شیعه به نیابت ازامام حق تصرف در اموال مسلمین، افتاء و قضاوت را خواهند داشت.
از عمده مطالبی که در اندیشه سیاسی شیعه مطرح است نظریه «ولایتمطلقه فقیه» میباشد. این نظریه از قرن پنجم هـ.ق توسط شیخ مفیدارائهشد و در قرون بعد، این دیدگاه توسط عالمان دینی همچونابنادریس حلّی، محقق کرکی، ملااحمدنراقی، علامه محمدحسن نجفینظریهپردازی گردید. در قرن معاصر نیز امام خمینی(ره) ولایت مطلقهفقیه را به شکل مستدل در تألیفات فقهی خود ارائه نمودند. اگرچه«ولایت مطلقه فقیه» در قرون گذشته جنبه نظری و صرفاً مطالعاتی در فقهشیعه داشت امّا با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری حکومت اسلامیدر ایران این نظریه کم و بیش به تحقّق پیوست و عملاً با گذشت بیش ازبیست سال از تأسیس جمهوری اسلامی در قالب محدودیتهای قانونیموجود در قانون اساسی در اصول پنجم، پنجاه و ششم، یکصدونهم،یکصدودهم و یکصدویازدهم این قانون از بعد حقوقی نهادینه گردید.
بیشتر
از عمده مطالبی که در اندیشه سیاسی شیعه مطرح است نظریه «ولایتمطلقه فقیه» میباشد. این نظریه از قرن پنجم هـ.ق توسط شیخ مفیدارائهشد و در قرون بعد، این دیدگاه توسط عالمان دینی همچونابنادریس حلّی، محقق کرکی، ملااحمدنراقی، علامه محمدحسن نجفینظریهپردازی گردید. در قرن معاصر نیز امام خمینی(ره) ولایت مطلقهفقیه را به شکل مستدل در تألیفات فقهی خود ارائه نمودند. اگرچه«ولایت مطلقه فقیه» در قرون گذشته جنبه نظری و صرفاً مطالعاتی در فقهشیعه داشت امّا با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری حکومت اسلامیدر ایران این نظریه کم و بیش به تحقّق پیوست و عملاً با گذشت بیش ازبیست سال از تأسیس جمهوری اسلامی در قالب محدودیتهای قانونیموجود در قانون اساسی در اصول پنجم، پنجاه و ششم، یکصدونهم،یکصدودهم و یکصدویازدهم این قانون از بعد حقوقی نهادینه گردید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ولایت فقیه
حکومت مذهبی رژزیمی است که رجال مذهبی به جای رجال سیاسی مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت.
آثار چنین حکومتی استبداد است زیرا روحانی خود را جانشین خداو مجری اوامراو در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارد. یک زعیم روحانی خود را بخودی خود زعیم میداند به عبارت اینکه روحانیست و عالم دین نه به اعتبار و رای و نظر تصویب جمهور مردم بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردیست چون خود را در سایه و نماینده خدا می داند بر جان و مال و ناموس همه مسلز است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمیدهد بلکه رضای خدارا در آن میپندارد.
گذشته از آن برای مخالف برای پیروان دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست . آنها را مغضوب خدا و نجس و گمراه و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل الهی تلقی میکند
فرض کنیم همین امروز راه پیشنهادی شما را میخواهیم عملی کنیم یقینا در همان ابتدا گروهی مخالفت خواهند کرد . با این افراد چه باید کرد ؟
توجه داشته باشید ممکن است بعضی از این افراد گروه در راس کار باشند .[/quote]
ویکتور هوگو:
آزادی ما از نقطه شروع میشود که آزادی دیگران به پایان می یابد
برادر من . خودتان دیدید زمان خاتمی از بستن روزنامه ها تا قتلهای زنجیره ای رخ داد زیرا منافع همان عده در خطر افتاده بود .
اینکه به من میگویید اصلاحات را بپذیرید من نه سر پیازم نه ته پیاز . بحث بر سر اینست که آن گروه بپذیرد یا نپذیرد . راهکاری را که شما ارائه میکنید باید گونه ای باشد که آنها هم تن بدهند . آیا چنین راهکاری در چنته دارید ؟
[quote='everyday']نقل قول از khar tu khar:
حال که شما ولایت فقیه راقبول ندارید باید راهکاری را ارائه دهید که تجربه تلخ اوائل انقلاب تکرار نشود .
راهکار رفراندوم اصلاح قانون حکومت قانون نه حکومت شخص[/quote]
فرض کنیم همین فردا رفراندمی تشکیل شد و حکومتی با خواست مردم و یا اصلاح قوانین بر سر کار آمد چه تضمینی هست که همان حکومت فردا خودکامه نشود ؟ چه تضمینی هست که قوانین اصلاح شده پاسخگوی نیازها خواهد بود ؟ یا اینکه آن حکومت خواست اکثریت مردم را بر آورده کند ؟ لطفا راهکار پیشنهاد کنید .
توجه : راهکارتان باید برای ملت ایران باشد نه راهکارهایی که در دنیا انجام شده و بعضا هم پاسخ داده است .
حال که شما ولایت فقیه راقبول ندارید باید راهکاری را ارائه دهید که تجربه تلخ اوائل انقلاب تکرار نشود .
[/quote]
راهکار رفراندوم اصلاح قانون حکومت قانون نه حکومت شخص
جناب اوری دی ! یک بار به شما پیام دادم که لطفا نقل قول طولانی نفرمایید و با یک کلمه پاسخ ندین . چنین دیدگاه هایی مشمول حذف قرار می گیرند. شما می تونین بخشی از نقل قول رو استفاده کرده و پاسخ بدین.
امیدوارم توضیحم مفید اثر بوده باشه :-)
فرض کنیم همین امروز راه پیشنهادی شما را میخواهیم عملی کنیم یقینا در همان ابتدا گروهی مخالفت خواهند کرد . با این افراد چه باید کرد ؟
توجه داشته باشید ممکن است بعضی از این افراد گروه در راس کار باشند .
من گفتم : اگر آزادی ، آرام آرام و همراه با آگاهی به بدنه جامعه تزریق شود ( از طریق رسانه ها و فیلم و شعر و کتاب و مدارس و . . . ) شما به مرور با یک جامعه فرهیخته و روشن و آگاه مواجه می شوید
آن آزادی که شما می بینید در عراق و مصر و افغانستان و اوکراین و . . . دردسر ساز شده ( و اول انقلاب خودمان ) آنگونه آزادی وارداتی و احمقانه است که می خواهد یک شبه همه را بدون دادن آگاهی آزاد کند که نتیجه شوم این چنین آزادی هرج و مرج و فساد و ناامنی است
ولی وقتی آزادی به مرور و آرام آرام و همراه به آگاهی ( و صد البته بدون مقاصد و نیات حزبی و عقیدتی و مذهبی ) به جامعه تزریق شود محال است شما با هرج و مرج و سایر مشکلات روبرو شوید
مفهوم بود ؟
اما سال 57 هر کسی ساز خودش را میزد شب میخوابیدیم صبح که پا میشدیم یک حزب جدید بوجود آمده بود و تبلیغات خودش را شروع میکرد . کار را به جایی رساندند که کاملا هرکی هرکی شده بود . هر کسی سازی میزد و عن قریب بود که مملکت تجزیه شود ( نمونه کوچکش همین اوکراین امروز ) . تا اینکه سیستم خواه یا ناخواه به سمت حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله رفت .
حال که شما ولایت فقیه راقبول ندارید باید راهکاری را ارائه دهید که تجربه تلخ اوائل انقلاب تکرار نشود .
دوست من شعار دادن ساده است .
زیر سوال بردن ساده است
انکار کردن ساده است
اما اثبات کردن سخت است
راهکار عملی ارائه دادن سخت است
شخص باید هزاران هزاران چیز را در نظر بگیرد تا راهکار ارائه دهد . چیزهای دیگری که کشورها انجام داده اند در مورد ایران صادق نیست .
ایران بافت جمعیتی و شخصیتی خودش را دارد و باید برای این ملت نسخه تجویز کرد .
این گوی و این میدان . با توجه به این ملت راهکار ارائه کن .
1- از حاکم باید اطاعت کرد
2- شرط اطاعت از حاکم عدالت است
3- تداوم عدالت وابستگی تام به نظارت عموم مردم بر نهادهای حکومتی دارد
4- شرط نظارت : آزادیست
5- پس اگر آزادی نباشد کشور دچار پریشانی اقتصادی و معیشتی می شود . . . .
6- اگر آزادی باشد کشور پیشرفت می کند . . ..
7- پیدا کنید پرتقال فروش را . . . .