رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
ولایت فقیه
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 70 رای
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 70 رای
نظریه‌ ولایت‌ فقیه‌ دست‌آورد اندیشه‌ سیاسی‌ مکتب‌ شیعه‌است‌. این‌نظریه‌ از زمان‌ غیبت‌ امام‌ معصوم‌(عج‌) توسط‌ فقها و عالمان‌ شیعی‌ مطرح‌و تا عصر حاضر با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و تأسیس‌ حکومت‌ اسلامی‌همچنان‌ ارائه‌ و نظریه‌پردازی‌ شده‌ است‌. نظریه‌ ولایت‌فقیه‌ به‌ عده‌ای‌ ازعالمان‌ دینی‌ اختصاص‌ ندارد بلکه‌ قاطبه‌ علما و فقهای‌ شیعه‌ بر این‌ باورندکه‌ تصرف‌ در امور مربوط‌ به‌ معصومین‌(س) در حوزه‌های‌ اجتماعی‌،دینی‌ و سیاسی‌ اداره‌ مسلمین‌ نیاز به‌ اذن‌ امام‌ معصوم‌(عج‌) دارد. بنابراین‌حتی‌ در افتاء و صلاحیت‌ صدور فتوا و یا أخذ سهمین‌ (أعم‌ ازخمس‌وزکات‌) بدون‌اذن‌امام‌معصوم‌(عج‌) ویانیابت‌ عام‌ازآن‌ امام‌(عج‌)امکان‌پذیر نیست‌. بنابراین‌ با اجازه‌ معصوم‌(عج‌) فقهای‌ شیعه‌ به‌ نیابت‌ ازامام‌ حق‌ تصرف‌ در اموال‌ مسلمین‌، افتاء و قضاوت‌ را خواهند داشت‌.
از عمده‌ مطالبی‌ که‌ در اندیشه‌ سیاسی‌ شیعه‌ مطرح‌ است‌ نظریه‌ «ولایت‌مطلقه‌ فقیه‌» می‌باشد. این‌ نظریه‌ از قرن‌ پنجم‌ هـ.ق توسط‌ شیخ‌ مفیدارائه‌شد و در قرون‌ بعد، این‌ دیدگاه‌ توسط‌ عالمان‌ دینی‌ همچون‌ابن‌ادریس‌ حلّی‌، محقق‌ کرکی‌، ملااحمدنراقی‌، علامه‌ محمدحسن‌ نجفی‌نظریه‌پردازی‌ گردید. در قرن‌ معاصر نیز امام‌ خمینی‌(ره) ولایت‌ مطلقه‌فقیه‌ را به‌ شکل‌ مستدل‌ در تألیفات‌ فقهی‌ خود ارائه‌ نمودند. اگرچه‌«ولایت‌ مطلقه‌ فقیه‌» در قرون‌ گذشته‌ جنبه‌ نظری‌ و صرفاً مطالعاتی‌ در فقه‌شیعه‌ داشت‌ امّا با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و شکل‌گیری‌ حکومت‌ اسلامی‌در ایران‌ این‌ نظریه‌ کم‌ و بیش‌ به‌ تحقّق‌ پیوست‌ و عملاً با گذشت‌ بیش‌ ازبیست‌ سال‌ از تأسیس‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در قالب‌ محدودیتهای‌ قانونی‌موجود در قانون‌ اساسی‌ در اصول‌ پنجم‌، پنجاه‌ و ششم‌، یکصدونهم‌،یکصدودهم‌ و یکصدویازدهم‌ این‌ قانون‌ از بعد حقوقی‌ نهادینه‌ گردید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
amirghorbani
amirghorbani
1393/02/20
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ولایت فقیه

تعداد دیدگاه‌ها:
100
امام صادق(علیه السلام) فرمود: از نشانه‌های شرکت شیطان – در نطفه بعضی از انسان‌ها – که تردیدی در آن نیست، این است که شخص بدزبان باشد. از آن چه می‌گوید، و از آن چه درباره او می‌گویند، باکی نداشته باشد. (و ناراحت نشود).[۲] نیز آن حضرت از رسول خدا فرمودند: هرگاه مردی را دیدید که باکی ندارد از آن چه می‌گوید: و آن چه به او گفته می‌شود پس به درستی که یا از زنا یا از شرکت شیطان – در نطفه او – است اصول کافی ج 4
امیرالمؤمنین(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت کرده که آن حضرت فرمود: خدا بهشت را بر ‌آبرو و بی‌شرمی که حیا نداشته باشد، از آن چه می‌گوید و آن چه به او بگویند، حرام‌زاده است؛ زیرا اگر از احوالش بازرسی کنی، یا از زنا است یا از شرکت شیطان در نطفه او. به وی عرض شد: آیا در میان مردم شرکت شیطان هم هست؟ فرمود: آیا گفتار خدا در قرآن را نخوانده‌ای که به شیطان می‌فرماید: شرکت کن با ایشان در مال‌ها و فرزندانشان اصول کافی ج 4
از ذکر یک حدیث چقدر ناراحت شدید.
اون کسی که به امام صادق علیه السلام و ... توهین میکنه متمدن و با ادبه
.
اگر دشمن نیستید چرا ناراحت میشید.؟؟؟؟
من فکر نمی کنم که باید به همه عقاید احترام گذاشت
باور قلبی تا زمانی که شخصی باشد اخلاقا نباید به آن بی احترامی کرد
ولی زمانی که این عقیده بر گروهی کثیر حکومت کند قابل نقد خواهد بود و شاید این نقد بی احترامی تلقی شود
بنده وقتی این کتاب را داشتم آپلود می کردم پیش خودم می گفتم که بحث های زیادی پیرامون این کتاب صورت خواهد گرفت اما هیچ وقت فکر نمی کردم کسانی که ادعای کتابخانی و فرهنگی بودن دارند به اصل اسلام و امام صادق توهین می کنند . این واقعا جای تفکر دارد که چرا وضع کسانی که خود را کتاب خوان معرفی می کنند به این صورت است که به ادیان و فرهنگ های مختلف توهین می کنند . دوستان فکر نکنم که این کتاب ربطی به کتاب های ادیان صاحب کتاب داشته باشد که دوستان حریف می طلبند برای نقد کتابهای ادیان مختلف . دوستان اشخاصی که واقعا کتاب خوان هستند می دادند که باید به همه ی اعتقادات مردم جهان احترام بگذارند وگرنه فرق کسی که کتاب خوان و فرهنگی است با کسی که توی عمرش کتاب نخوانده چیست ؟ وقتی هر دوی آنها می خواهند با توهین به مقاصد خود برسند ؟ این کتاب را باید با سیستم و نظام های موجود در جهان نقد کرد برای مثال نظام فرانسه ، آن هم به صورت علمی و با مدرک نه اینکه هر کس نظر خود را بدهد و به هیچ وجه حرف درست را قبول نکند . دوستان عزیز کتابناکی من به شما توهینی نمی کنم بلکه خودم را هم کوچک تر از آن می دانم که به شما حرفی بزنم اما من نظرات بسیاری را در زیر برخی کتابها دیدم که هیچ ربطی به آن کتابها نداشته بلکه مرتبط با نویسنده آن کتاب یا مترجم آن کتاب بوده گذاشته اند و در پایان از قشر کتاب خوان جامعه بنده به شخصه انتظار نداشتم که به اعتقادات مردم توهین کنند و در نظر دادن هایشان به همدیگر توهین کنند
[quote='neda300']
اگر واقعا داعیه خردورزی داریم،بهتره به جای اینکه هر نظری را با صرف یک پسوند یا پیشوند اسلامی یا غیره رد کنیم،ببینیم این نظر چه می گوید
تاکید میکنم"من اسلام گرا نیستم" ولی در هر مذهبی و هر آیینی حرفهایی برای گفتن و پذیرفتن هست.
[/quote]
ندا خانم گرامی بنده هم با این جمله شما موافق هستم اما نکته مهم این هست که اکثر دوستان به عللی می ترسند در زیر این کتاب بحث کنند وگرنه ما در همین کتابناک دوستانی داریم که می توانند ادیان صاحب کتاب را با دلیل و مدرک به خوبی و شیوایی نقد کنند و پرسش ها و سوالات چالش برانگیز تازه ای را در باب ادیان صاحب کتاب مطرح کنند
[quote='kingbook']براستی در این برهه از زمان بهتر نیست دست از خردستیزی برداریم و به جای اینکه چاک دهان ...........[/quote]
اگر واقعا داعیه خردورزی داریم،بهتره به جای اینکه هر نظری را با صرف یک پسوند یا پیشوند اسلامی یا غیره رد کنیم،ببینیم این نظر چه می گوید
تاکید میکنم"من اسلام گرا نیستم" ولی در هر مذهبی و هر آیینی حرفهایی برای گفتن و پذیرفتن هست.
برای مثال کسی از آیین بودا عرفانش،از مسیحیت رهبانیتش و از اسلام پوشش را می پذیرد،از سمت دیگر از سوسیالیسم اقتصادش ،از پست مدرنیسم نقد مدرنیته اش و از لیبرالیسم آزادی اندیشه اش و....
شاید خرد مساوی نسبی گرایی باشد و خرد واقعی زمانی شکل بگیرد که ما بتوانیم به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم.
به قول افلاطون:چیزی که بیشتر از دیگران می دانم این است که می دانم ،هیچ نمی دانم!
براستی در این برهه از زمان بهتر نیست دست از خردستیزی برداریم و به جای اینکه چاک دهان را باز کرده و خیالات و توهمات خود ( امروزه ده ها آکادمی و مؤسسه پژوهشی پیرامون فقه اسلامی دائر کرده و به طور دقیق به واکاوی آن می پردازند . جناب متوهم یکی از آنها را بگو بقیه پیشکش شما. البته شاید منظور شما توهمگاه امام صادق یا خرافه کده حوزه علمیه قم باشد:D) را داد بزنیم بدانیم که هر چرندی را نمی توان علم و دانش نامید.
دیگر اینکه انگار کنیم که پژوهش هم می شود ولی چرایی بر درستی و خوبی آن پدیده نمی شود . همانطور که خود متوهمتان نمونه انگل شناسی را زدید. یک انگل با هزاران پژوهشکده و پژوهشگر و پژوهش درباره آن باز هم همان انگل است. البته شما مسلمین نمی دانم چه اندازه به مقعد علاقه دارید که در درفشانی شما رشته مقعد شناسی هم پا به عرصه ظهور گذاشت. البته شاید شما فوق دکترا این رشته دارید که درباره اش سخن گفتید;-)
به هر روی از یاوه هایی که شما درباره این همه آکادمی ها و موسسات پژوهشی خیالی و بر پایه توهم فضایی تان فرمودید پیداست که چه اندازه دشمن خرد و خردورزی و خردورزان هستید.
در پایان بازهم نتوانستم این را نگویم:
با دیدن چنین کتابی بسیار رنجور شدم که درختی بدنش کاغذ شد برای نوشتن چنین پندارهای نابخردانه ای. حیف آن درخت. حیف ....................................................:((
به زودی مقاله ای در پاسخ به این کتاب خواهم نوشت.
براستی در این برهه از زمان آیا وقت آن نیست که از لفاظیهای روشنفکری و أداهای خردورزانه! دست برداریم و به مانند غربی ها (که امروزه ده ها آکادمی و مؤسسه پژوهشی پیرامون فقه اسلامی دائر کرده و به طور دقیق به واکاوی آن می پردازند و به خلاف متوهمانی امثال تو که گمان می کنند بدون حداقل ۱۵ سال کار مداوم پژوهشی در چند شاخه علمی٬ می توان چاک دهان گشود و از فقه گفت و نقد! فقهاء کرد٬ نیک می دانند که چه زحمتی باید در فهم این دانش دامنه دار و مرد افکن کشید) هزینه علمی سخن گفتن در زمینه های مختلف را بپردازیم و بعد نظر بدهیم؟
از یاوه هایی که در باب «ولی» و « فقیه» و «خرد» گفتی پیداست که سر سوزنی از این وادی دیریاب اندیشه سوز خبر نداری... عزیزم فقط مقعد شناسی و انگل شناسی و دندان پزشکی و مکانیک و عمران و حشره شناسی و معدن شناسی و .... علمی نیستند که.... واللاه به خدا فقه و فلسفه و دین پژوهی هم علم اند ( بلکه امروز در دنیا ۱۱ رشته دین پژوهی تا مقطع دکترا و فوق دکترا داریم) و بنابراین فقط متخصصان حق بحث در این باب ها را دارند نه متوهمان...

براستی در این برهه از زمان انسان خردمندی یافت می شود که ولی بخواهد؟ افسار ولایت فقیه از آن کسانی است که شایسته آن هستند نه خردمندان راستین. خرمند راستین از هر بند و رنجیر نابخردی رها و بدور است. به امید روزی که همه انسانها خردمند شوند و دکان این مکاره ها تخته شود.
در پایان نتوانستم این را نگویم:
با دیدن چنین کتابی بسیار رنجور شدم که درختی بدنش کاغذ شد برای نوشتن چنین پندارهای نابخردانه ای. حیف آن درخت. حیف ....................................................:((
ولایت فقیه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک