راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
نویسنده:
امیرحسین خنجی
امتیاز دهید
.
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
بیشتر
در این کتاب دربارۀ پیدا آمدن سلطان محمود غزنوی و سپس سلطان شدن پسرش مسعود سخن گفته شده است ؛ تا رسیده بە آنجا که با پراکنده شدنِ جماعات تورکِ بیابانی در زمان این پدر و پسر ، تورکان اوغوز بر ایرانزمین تاختند و ایرانزمین از آن زمان به اشغال تورکان در آمد . و از آن زمان برای هزار سال تا پایان دوران قاجاریان حاکمیت بر ایران زمین در دست تورکان جاگیرشده در ایران بود .
آپلود شده توسط:
farhadpartica
1393/02/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راهگشایان حاکمیت تورک بر ایرانزمین
ترکان به مدت هزار سال حافظ آب و خاک ایران بودند. ادبیات فارسی را تا هند و گرجستان و کشورهای عربی گسترش دادند و شاهان عثمانی به فارسی شعر گفتند. نظامی گنجوی ، صائب ، شهریار ، مولوی با آنکه ترک بودند ، به فارسی نوشتند ، زیرا ، تعصب به زبان خاصی نداشتند و زبان را تنها یک وسیله می دانستند نه هدف. ابن و سینا و فارابی و سهرودی و بسیاری از بزرگان علم و دانش ایران ترک زبان بودند. (از همان اوغوزها).
کلامت را اصلاح میکنم: برای حفظ وحدت و هویت ملی باید حباب اغوزپرستی و پانترکیسم را شکست. اغوزهایی را که برای صدها سال خاک ایران را به توبره کشیدند و خون ایرانیان مظلوم را بر زمین ریختند، باید در محکمهی تاریخ رسوا و بیآبرو کرد و هواداران و پرستندگان معاصرش را به سزای خیانت و وطنفروشیشان رساند. در این روزگار، کسانی که گمان میکنند با اغوزبازی و اغوزپرستی و مغولستایی میتوانند شهرت و منزلتی برای خود فراهم کنند، بدانند که سرانجامی جز خواری و سرشکستگی در برابر ملت آزادهی ایران نخواهند داشت.
+ «حَشَم غُز بلده فاخره مرو را که در نهایت معموری بود سه شبانهروز غارت نمودند. آنگاه جهت طلب مخفیات، اشراف و اعیان را مؤاخذه کرده در تعذیب و شکنجه کشیدند و چون خاطر شوم ایشان از مهم مرو فراغت یافت به نیشابور و دیگر بلاد خراسان شتافتند و در هرجا هرچیز دیدند متصرف گردیدند و مسلمانان را به خاک و نمک شکنجه کرده از ایشان مخزونات و مدفونات میطلبیدند و بسیاری از علما و مشایخ به تعذیب آن ملاعین شهید شدند. القصه در تمامی بلاد خراسان منزلی نماند که از ظلم و بیداد غزان ویران نشد» (غیاثالدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، تهران: انتشارات خیام، 1380، ج2، ص 511)
+ «غُزان به سرخس حمله بردند و آن جا را غارت کردند و قریهها را ویران ساختند. عدهای از اهالی سرخس ناچار از شهر خود کوچ کردند ولی عدهای دیگر کشته شدند. تعداد کسانی که به قتل رسیدند نزدیک به ده هزار بود. غزان، همچنین، طوس را غارت کردند و جز عدهای اندک بقیه را کشتند و به مرو برگشتند.» (ابن اثیر جزرى، تاریخ کامل، ترجمهی ابوالقاسم حالت، تهران: مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1371، ج27، ص 28)
جناب! ما هم همین را میگوییم. تو اگر سندی نداری و چیزی در چنتهات نیست، چرا این همه زبانبازی و درازگویی میکنی و راجع به تاریخ ایران خیال میبافی؟!
-
داریوش در کتیبه بیستون چنین می گوید:فرَوَرتیش دستگیر شد واو را نزد من آوردند. گوشها بینی و زبان اورا بریدم وچشمهای اورا در آوردم. و اورا در دربار من غل و زنجیر کردند تا همه مردم اورا ببینند، بعدا ً اورا به همدان بردم به دار آویختم. تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص549
+
کمبوجیه پسر کوروش مصر را فتح کرد. معابد را از بین برد، بتها را سوزاند فرمان داد جسد آخرین فرعون را از تابوت خارج کرده شلاق زدند سپس با سیخ سوراخ کردند. جسد از بین نرفت دستور داد مومیایی را آتش زدندکمبوجیه دستور داد 12000 نفر از بزرگان ایران را زنده بگور کنند. وی برادر و همسرش را بقتل رساند .تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص52
+
((....دیگر آنکه کوروش سربازان مادی و پارسی را چنان منظم ساخت که به صورت قشون شکستناپذیری درآمد؛ن بر ساردیس و بابل مسلط شد؛ و فرمانروایی اقوام سامی را بر باختر آسیا چنان پایان داد که، تا هزار سال پس از آن، دیگر نتوانستند دولت و حکومتی بسازند؛)) تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408
-
((نقص بزرگی که بر خلق و خوی کوروش لکهای باقی گذاشته آن بود که گاهی بیحساب قساوت و بیرحمی داشته است. این بیرحمی به پسر نیمه دیوانة وی کبوجیه به ارث رسید،
)) تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص409
+
به نوشته هرودوت کوروش اسیا را خالی از سکنه کرد
+
جنایت پوریم ذکر شده در تورات توسط "خشی "
= =================================================
وقتی مللی نتوانند تا هزاار سال تشکیل دولت و حکومت دهند یعنی اینکه در اثر قتل عام تراکم جمعیتشان به حدی کم بوده که توان تشکیل دولت را نداشتند .
خالی از سکنه کردن یعنی قلع و قمع کلیه ساکنین اصلی و نابودی کامل انها .
چنین وحشی گری را نه مغولان کردند و نه اغوزها بلکه این وحشی گری با این وسعت یک بار در زمان هخامنشیان و بار دیگر در وسعت کمتر توسط هیتلر در جنک دوم که مدعی انتساب به وحشیان قبلی بود .
[/quote]
معلوم است که افشای جنایتهای سفاکانهی اغوزهای درنده و بدوی در حق ایرانیان مظلوم حسابی تو را آشفته و دستپاچه و عصبی کرده است به طوری که خود را به در و دیوار میکوبی تا شاید به نحوی جبران این فضاحت و رسوایی را بکنی! تو آن قدر از عرصهی علم و تحقیق دوری که به جای ارائهی اسناد تاریخی (شامل کتیبهها، لوحهها، سنگنگارهها و متنهای مکتوب همزمان با هخامنشیان) صفحاتی از کتاب نویسندهی معاصر، ویل دورانت را به عنوان «سند تاریخی» ردیف کردهای!!!!! از تحمیق مردم شرم کن و از این همه فریبکاری، توبه!
کشوری اباد داشته باشند . و لازمه ی ادامه ی حیات این مملکت اتحاد است و برای ایجاد اتحاد باید همیشه مشترکات را تبلیغ کرد و معیار قرار داد . و بر فرهنگ و حقوق هر
ملیتی احترام قائل شد .
چنانچه فرض کنیم اشارات شما مبتنی بر نفی تاریخ و خونخوار و ستمگر بودن کورش و داریوش و همه ی فرمانروایان هخامنشی و ساسانیان, درست باشد و یا بقول پورپیزار
دوران هخامنشی از اساس دروغ باشد و قبل ازاسلام ایرانیان تاریخی نداشته اند ؛ چه نتیجه ای حاصل شما و کسانی که حرفهای شما را باور می کنند شده است؟ از نظر
شما مشترکات بین اقوام ساکن در ایران کدامند که آنها را معیار قراردهیم و تبلیغ کنیم؟ فرهنگ و حقوق هر ملتی کدامند که مورد خواست شما است؟ لطفاً واضح بیان فرمائید
که همه بدانند, شما که واقعیت های تاریخی را تکذیب می کنید و پان ایرانیسم را که برخلاف پان های دیگر ؛ ابژکیتو است ( یعنی مکتب عینی و حقیقت تاریخی است ) قبول
ندارید از روی چه مقصود و هدفی به اشتراکات فرهنگی و حقوقی بین اقوام اشاره می کنید؟ این اشتراکات کدامند؟ نام ببرید
انچه مهم است این است که کشوری داریم که در ان اقوام زیادی ساکن هستند و همه انها برای ابادانی این سرزمین میکوشند و دوست دارند کشوری اباد داشته باشند . و لازمه ی ادامه ی حیات این مملکت اتحاد است و برای ایجاد اتحاد باید همیشه مشترکات را تبلیغ کرد و معیار قرار داد . و بر فرهنگ و حقوق هر مليتي احترام قائل شد .
حال عده ای که توان درک صحیح مسایل را ندارند میخواهند با تحریف و تغییر اشتراکات ملی بوجود اورند . و کسانی با پوشش وطن دوستی وغیره دست به جعل تاریخ و حتی ابا و اجداد و شجره نامه ی بیش از نیمی از افراد مملکت می زنند تا به خیال خود یکسان سازی زبانی و قومی انجام داده باشند .در حقیقت این افراد اب به اسیاب دشمن میریزند و خیانت فاحشی را مرتکب میشوند . چون این تفکر بقدری سخیف و غیر علمی است که امکان به حقیقت پیوستن ان وجود ندارد . ودر ثانی اینگونه اعمال و افکار باعث عکس العمل کسانی میشود که در معرض تحریف قرار دارند و خیال اتحاد و یکسان سازی تبدیل به واقعیت تفرقه و تجزیه میشود .
دقت فرمایید که اینگونه افراد تاب تحمل تغییر نام خلیج فارس را از یک موسسه جغرافیایی بین المللی ندارند و هزار اعتراض و دلیل می اورند و میلیاردها هزینه میکنند
........................
[edit=simin]1393/07/02[/edit]
-
داریوش در کتیبه بیستون چنین می گوید:فرَوَرتیش دستگیر شد واو را نزد من آوردند. گوشها بینی و زبان اورا بریدم وچشمهای اورا در آوردم. و اورا در دربار من غل و زنجیر کردند تا همه مردم اورا ببینند، بعدا ً اورا به همدان بردم به دار آویختم. تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص549
+
کمبوجیه پسر کوروش مصر را فتح کرد. معابد را از بین برد، بتها را سوزاند فرمان داد جسد آخرین فرعون را از تابوت خارج کرده شلاق زدند سپس با سیخ سوراخ کردند. جسد از بین نرفت دستور داد مومیایی را آتش زدندکمبوجیه دستور داد 12000 نفر از بزرگان ایران را زنده بگور کنند. وی برادر و همسرش را بقتل رساند .تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص52
+
((....دیگر آنکه کوروش سربازان مادی و پارسی را چنان منظم ساخت که به صورت قشون شکستناپذیری درآمد؛ن بر ساردیس و بابل مسلط شد؛ و فرمانروایی اقوام سامی را بر باختر آسیا چنان پایان داد که، تا هزار سال پس از آن، دیگر نتوانستند دولت و حکومتی بسازند؛)) تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص 408
-
((نقص بزرگی که بر خلق و خوی کوروش لکهای باقی گذاشته آن بود که گاهی بیحساب قساوت و بیرحمی داشته است. این بیرحمی به پسر نیمه دیوانة وی کبوجیه به ارث رسید،
)) تاریخ تمدن ویل دورانت ج اول فصل سیزدهم ص409
+
به نوشته هرودوت کوروش اسیا را خالی از سکنه کرد
+
جنایت پوریم ذکر شده در تورات توسط "خشی "
= =================================================
وقتی مللی نتوانند تا هزاار سال تشکیل دولت و حکومت دهند یعنی اینکه در اثر قتل عام تراکم جمعیتشان به حدی کم بوده که توان تشکیل دولت را نداشتند .
خالی از سکنه کردن یعنی قلع و قمع کلیه ساکنین اصلی و نابودی کامل انها .
چنین وحشی گری را نه مغولان کردند و نه اغوزها بلکه این وحشی گری با این وسعت یک بار در زمان هخامنشیان و بار دیگر در وسعت کمتر توسط هیتلر در جنک دوم که مدعی انتساب به وحشیان قبلی بود .
چیزی را که وجود ندارد از کجا بخوانم شما اگر در متنهای مربوط به قبل از تحریف خوانده اید که قومی به نام اریا وجود داشت رو کنید . شما اگر داستانهای مربوط به مفاخر کذایی و سخنانی که منتسب به انها را در کتب تاریخی و اثار باقیمانده دیده اید بفرمایید . شما اگر از صدر تا ذیل تاریخ ایران را بررسی کرده ای ( که مدعایشی ) حتی نتونستی بگی که اریا و کلمات مشابه قبل از تحریف چی معنی میشده است.
مطمئنم حتی منشور کوروش را مطالعه نکرده ای که ببینی چگونه مردم را تحمیق کرده است .
در کامنت بعدی مشاهده فرمایید .