رسته‌ها

سیاحت شرق: زندگینامه آقا نجفی قوچانی

سیاحت شرق: زندگینامه آقا نجفی قوچانی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 45 رای
سیاحت شرق نام کتابی نوشته آقا نجفی قوچانی است. این کتاب که در دوازده فصل به زبان فارسی و در تاریخ ۱۳۴۷ هجری قمری (۱۳۰۷ هجری خورشیدی) نوشته شده است شامل رویدادهای زندگی نویسنده و اوضاع و احوال آن زمان ایران و برخی مسایل دیگر است. نویسنده کتاب در دوران طلبگی سفرهائی با پای پیاده از روستای زادگاه خود به قوچان سپس به مشهد و در سالهای بعد به اصفهان و نجف انجام داده است. این کتاب پرتیراژ در سال‌های گوناگون و توسط ناشران گوناگون در ایران چاپ و منتشر گردیده است. کتاب سیاحت شرق علاوه بر آنکه دربرگیرنده مطالب مهمی از وقایع تاریخ معاصر ایران و عراق، جنگ جهانی اول و نهضت مشروطیت می باشد و برای پژوهشگران مرجعی مهم به شمار می آید، گوشه های از زندگی روحانیون والا مقامی چون مرحوم آخوند ملا محمدکاظم خراسانی را ترسیم نموده است.

نمونه‌ای از نثر کتاب از آغاز فصل نهم:
جنگ بین‌الملل اول. در روزنامه‌ای دیدم تفنگی از شخص صربی صدا کرده ولیعهد اتریش کشته شده و کشف کرده‌اند آن فشنگ نشان دولتی داشته فورا اتریش اعلان جنگ با دولت صرب داد، روس گفت: تو خر کجا هستی؟ اعلان جنگ با نمسه داد. آلمان گفت: تو چکاره هستی گردن کلفت بی‌غیرت؟! اعلان جنگ با روس داد. فرانسه نیز اعلان جنگ با آلمان داد. آلمان گفت : تو هم بالای روس، پدر تو را هم در می‌آورم. انگلیس گفت: دهنت می‌چاید که پدر فرانسه را در بیاوری. آلمان گفت: ای روباه‌بازِ پدرسگ، تو هم بالای همه. و بالجمله اروپای متمدن با کمال وحشیگری در ظرف بیست و چهار ساعت خر تو خر شد... .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
390
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1392/11/09

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سیاحت شرق: زندگینامه آقا نجفی قوچانی

تعداد دیدگاه‌ها:
5
فصل اول ص 56 کتاب:
... و ان پیشنماز؛ قسم و وعده ای که داده بود را پشت سر انداخت
و من بطوری عصبانی شدم که از درس و بحث و مدرسه به کلی منصرف شدم.
چون به علما،بخصوص پیشنماز و مقدسین و عبا به سر اندازها را عقیده مند بودم
اما با خود گفتم هزار رحمت به ان وحشی های کوهستان که اگر قبیح و منکری انجام دهند از روی جهالت و نادانی است،
اما اینها دانسته و فهمیده این کارها را می کنند که عذاب ان مضاعف است.
من با همان وحشی ها باشم باز راه نجاتی دارم.
در عوض اینکه این خانه خراب ها یک نفری را هدایت کنند چهر تا چهار تا به راه سقر (جهنم) می رانند....
ص 53 کتاب:
انها چون خود نخوانده بودند و نمی دانستند اما خود را اعلم نمایش می دادند
لابد بودند که عذری برای ندانستن خود براشند و بهتر از این نبود که انها را کتب ضاله بنامند تا اگر کسی سوالی کرد دهن او را ببندند
ص52 کتاب:
علما و طلاب مشهد غالبا مقدس بودند؛
کتب معقول (فلسفه)را مطلقا ضلال می دانستند و اگر کتاب مثنوی را در حجره (اتاق) کسی می دیدند با او رفت و امد نمی کردند که کافر است!!!!!!!!!!!!!
و خود کتابها را نجس می دانستند و با دست،مس به جلد ان نمی کردند ولو خشک بود!!!!!!!!!
که از سگ و خوک نجس تر می دانستند
بهتره بدونی ای منتقد والامقام!!!!
..............
دیدگاه شما به علت به کاربردن الفاظ نامناسب ، ویرایش گردید.
[edit=simin]1393/04/01[/edit]
از همین نثر ابتدای فصل نهمشان که معلوم است بسیار روحانی والامقامی بوده‌اند. مثل روحانیان والامقامی که امروزه شده‌اند صاحب مملکتمان
سیاحت شرق: زندگینامه آقا نجفی قوچانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک