رساله شرح احوال احمد احسائی و تذکره الاولیا شرح احوال محمدکریم خان کرمانی
امتیاز دهید
رساله شرح احوال شیخ اجل اوحد مرحوم شیخ احمد احسائی و تذکره الاولیاء شرح حال مرحوم آقای حاج محمدکریم خان کرمانی
مقدمه:
الحمد لله وسلام علی عباده الذین اصطفی و بعد - در این زمان سعادت اقتران رساله بدست افتاد از جناب عالم عامل و فاضل کامل مرحوم مبرور شیخ عبدالله اسکنه الله الغفور فی دار السرور ابن الشیخ الاجل الامجد الاوحد اعلی الله مقامه و رفع فی الخلد اعلامه در بیان بعض احوال و اخلاق آن یگانه آفاق از زمان طفولیت تا هنگام وفات مشتمل بر آنچه از خود آن بزرگوار دیده و شنیده لکن بزبان عربی بود و عوام دوستان را بهره و سود نمی بخشود. لهذا این بنده فقیر و شرمنده سرا پا تقصیر خائب خاسر محمد طاهر باشارت با بشارت حضرت اجل امجد ارفع روحی لتراب اقدامه الفداء اقدام بترجمه آن نمود و امید از فضل پروردگار چنان است که از مطالعه این کتاب و مراجعه این خطاب و اطلاع بر احوال آن جناب مشهود رای اولوا الالباب گردد که
نطفه پاک بیاید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و کلی لولو و مرجان نشود
و چون ترجمه زبان عرب بزبان دیگر لفظ بلفظ مطبوع طبع خداوندان فصاحت و ارباب بلاغت بلکه خالی از رکاکت نبود، بدین سبب و لحاظ متعرض ترجمه الفاظ نگشته و بطور اختصار بیان اصل مطلب اقتصار نمود و مرتب ساختم آنرا بر شش باب: باب اول - در نسب آن بزرگوار و حال آباء ایشان. باب دویم - در بیان احوال آن جناب از طفولیت تا شباب. باب سیم - در کیفیت ترقی و ذکر بعض خوابهای ایشان. باب چهارم - در کیفیت انتشار امر آن بزرگوار و اسفار ایشان. باب پنجم - در بیان عدد زوجات و اولاد امجاد ایشان. باب ششم در بیان عدد رسائل و کتب ایشان.
فاستمع ماذا یقول المندلیب
حیث یروی من احادیث الحبیب
و لعمری مافیه من الاوصاف کاف لاهل الانصاف.
مقدمه:
الحمد لله وسلام علی عباده الذین اصطفی و بعد - در این زمان سعادت اقتران رساله بدست افتاد از جناب عالم عامل و فاضل کامل مرحوم مبرور شیخ عبدالله اسکنه الله الغفور فی دار السرور ابن الشیخ الاجل الامجد الاوحد اعلی الله مقامه و رفع فی الخلد اعلامه در بیان بعض احوال و اخلاق آن یگانه آفاق از زمان طفولیت تا هنگام وفات مشتمل بر آنچه از خود آن بزرگوار دیده و شنیده لکن بزبان عربی بود و عوام دوستان را بهره و سود نمی بخشود. لهذا این بنده فقیر و شرمنده سرا پا تقصیر خائب خاسر محمد طاهر باشارت با بشارت حضرت اجل امجد ارفع روحی لتراب اقدامه الفداء اقدام بترجمه آن نمود و امید از فضل پروردگار چنان است که از مطالعه این کتاب و مراجعه این خطاب و اطلاع بر احوال آن جناب مشهود رای اولوا الالباب گردد که
نطفه پاک بیاید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و کلی لولو و مرجان نشود
و چون ترجمه زبان عرب بزبان دیگر لفظ بلفظ مطبوع طبع خداوندان فصاحت و ارباب بلاغت بلکه خالی از رکاکت نبود، بدین سبب و لحاظ متعرض ترجمه الفاظ نگشته و بطور اختصار بیان اصل مطلب اقتصار نمود و مرتب ساختم آنرا بر شش باب: باب اول - در نسب آن بزرگوار و حال آباء ایشان. باب دویم - در بیان احوال آن جناب از طفولیت تا شباب. باب سیم - در کیفیت ترقی و ذکر بعض خوابهای ایشان. باب چهارم - در کیفیت انتشار امر آن بزرگوار و اسفار ایشان. باب پنجم - در بیان عدد زوجات و اولاد امجاد ایشان. باب ششم در بیان عدد رسائل و کتب ایشان.
فاستمع ماذا یقول المندلیب
حیث یروی من احادیث الحبیب
و لعمری مافیه من الاوصاف کاف لاهل الانصاف.
آپلود شده توسط:
Lantern
1389/05/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رساله شرح احوال احمد احسائی و تذکره الاولیا شرح احوال محمدکریم خان کرمانی
« به راستى ما نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس /950 سال در میان آنها درنگ نمود»؛( سوره عنکبوت، آیه 14).
آن چه در آیه شریفه آمده است مدت پیامبرى آن حضرت است و براساس برخى روایات، مدت عمر آن بزرگوار 2450 سال طول کشیده است؛( کمالالدین، ج 2، باب 46، ح 3، ص 309).
جالب این که در روایتى از امام سجادعلیهالسلام نقل شده است که فرمود:
در امام مهدىعلیهالسلام سنت و شیوهاى از زندگى حضرت نوحعلیهالسلام است و آن طول عمر است؛( کمالالدین، ج 1، باب 21، ح 4، ص 591.)
3. و نیز درباره حضرت عیسىعلیهالسلام مىفرماید:
« ... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند بلکه امر به آنها مشتبه شد... به یقین او را نکشتند بلکه خداوند او را به سوى خود بالا برد که خداوند توانا و فرزانه است»؛( سوره نساء، آیه 157).
همه مسلمانان به استناد قرآن و احادیث فراوان معتقدند که عیسىعلیهالسلام زنده و در آسمانهاست و به هنگام ظهور حضرت مهدىعلیهالسلام فرود آمده و او را یارى خواهد کرد.
امام باقرعلیهالسلام فرمود:
در صاحب این امر (مهدىعلیهالسلام) چهار سنّت از چهارتن از پیامبران است... و از عیسىعلیهالسلام سنتى دارد و آن این که: (درباره مهدى نیز) مىگویند: او در گذشته است در حالى که او زنده مىباشد؛( بحارالانوار، ج 51، ص 217).
علاوه بر قرآن، در تورات و انجیل نیز سخن از دراز عمران مطرح گردیده است.
در تورات آمده است که:
« ... تمام ایامِ " آدم "که زیست، نهصد و سى سال بود که مُرد... جملهى ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامى ایّام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جملهى ایّام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد..»؛( زنده روزگاران ، ص 132 به نقل از تورات - ترجمه فاضل خانى - سفر پیدایش باب پنجم، آیات 5 - 32).
بنابراین تورات صریحاً به وجود افرادى با داشتن عمرهاى طولانى (بیش از نهصد سال) اعتراف مىکند.
.در انجیل نیز عباراتى موجود است که نشانگر آن است که عیسىعلیهالسلام پس از به دار کشیده شدن زنده گردیده و به آسمان بالا رفته است؛( زنده روزگاران، ص 134 به نقل از عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات 1 - 12). و در روزگارى فرود خواهد آمد و مسلّم است که عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است.
با این بیان روشن مىشود که پیروان دو آئین یهود و مسیحیت باید به علت اعتقاد به کتاب مقدس به عمرهاى طولانى نیز معتقد باشند.
گذشته از این که طول عمر از نظر علمى و عقلى پذیرفتنى است و در گذشته تاریخ، موارد بسیار دارد، در مقیاس قدرت بىنهایت خداوند نیز قابل اثبات است. به اعتقاد همه پیروان ادیان آسمانى تمام ذرات عالم در اختیار خداوند است و تأثیر همه سببها و علّتها به اراده او بستگى دارد و اگر او نخواهد سببها از تأثیر باز مىماند و نیز بدون سبب و علّت طبیعى، ایجاد مىکند و مىآفریند.
او خدایى است که از دل کوه، شترى بیرون مىآورد و آتش سوزنده را بر ابراهیمعلیهالسلام سرد و سلامت مىسازد و دریا را براى موسى و پیروانش خشک مىکند و آنها را از میان دو دیوار آبى عبور مىدهد( اینها حقایقى است که در قرآن کریم آمده است؛ سوره انبیاء، آیه 69 و سوره شعراء، آیه63). آیا از این که به عصاره انبیاء و اولیاء و آخرین ذخیره الهى و نهایت آمال و آرزوى همه نیکان و تحققبخش وعده بزرگ قرآن را عمرى طولانى بدهد، ناتوان خواهد بود؟!
امام حسن مجتبىعلیهالسلام فرموده است:
... خداوند عمر او را (مهدىعلیهالسلام) در دوران غیبتش طولانى مىگرداند، سپس به قدرت خدایىاش او را در سیماى جوانى زیر چهل سال آشکار مىسازد تا مردمان دریابند که خداوند بر هر کارى تواناست.( بحارالانوار، ج 51، ص 109).
بنابراین جریان طول عمر امام دوازدهمعلیهالسلام، از ابعاد مختلف عقلى و علمى و تاریخى ،امرى ممکن و پذیرفتنى است
سرچشمه این سؤال و علت طرح آن این است که آنچه در جهان امروز، معمول و متداول است عمرهاى محدودى است که حداکثر بین 80 تا 100 سال طول مىکشد( البته هم اکنون عمرهاى بالاى صد سال هم یافت مىشود که به نسبت بسیار کم است). و بعضى با دیدن و شنیدن اینگونه عمرها، نمىتوانند یک عمر طولانى را باور کنند یا آن را دور مىشمارند. وگرنه عمر طولانى از نظر عقل و دانش بشرى امرى غیر ممکن نیست و دانشمندان با مطالعه اجزاء بدن به این حقیقت رسیدهاند که ممکن است انسان، سالهاى بسیار طولانى زنده بماند و حتى گرفتار پیرى و فرسودگى هم نشود.
برنارد شاو مىگوید:
از اصول علمى مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که براى عمر بشر نمىتوان حدى تعیین کرد و حتى دیرزیستى نیز مسئله مرزناپذیرى است.( راز طول عمر امام زمانعلیهالسلام؛ علىاکبرمهدىپور، ص 13).
پروفسور "اتینگر" مىنویسد:
به نظر من با پیشرفت تکنیکها و کارى که ما شروع کردهایم بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.( مجله دانشمند، سال 6، ش 6، ص 147).
بنابراین تلاش دانشمندان براى دست یافتن به راههاى غلبه بر پیرى و رسیدن به دراز عمرى نشانگر امکان چنین پدیدهاى است چنان که در این مسیر گامهاى موفقیتآمیزى برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار جهان کم نیستند افرادى که بر اثر شرایط مناسب آب و هوایى و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنى و فکرى و عوامل دیگر، عمرى نزدیک به صدوپنجاه سال و گاهى بیشتر از آن دارند مهمتر این که عمر طولانى در گذشته تاریخ انسانها بارها تجربه شده است و در کتابهاى آسمانى و تاریخى، انسانهاى زیادى با نام و نشان و شرح حال یاد شدهاند که مدت عمر آنها بسیار درازتر از عمر بشر امروز بوده است.
در این زمینه کتابها و مقالات متعدّدى نوشته شده است که براى نمونه چند مورد را بیان مىکنیم:
1. در قرآن آیهاى هست که نه تنها از عمر طولانى بلکه از امکان عمر جاویدان خبر مىدهد و آن آیه درباره حضرت یونسعلیهالسلام است که مىفرماید:
اگر او (یونسعلیهالسلام) در شکم ماهى تسبیح نمىگفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهى مىماند.( سوره صافات، آیه 144).
با توجه به این آیه شریفه، عمر بسیار طولانى (از عصر یونسعلیهالسلام تا روز رستاخیز)- که در اصطلاح زیستشناسان عمر جاویدان نامیده مىشود- براى انسان و ماهى از نظر قرآن کریم امکانپذیر است.
ممنونم
مدیریت محترم سایت
ضمن سپاس از زحمات جنابعالی
مستدعی است در خصوص اصلاح بخشی از عنوان کتاب به ترتیب ذیل سریعاً دستور اقدام بفرمایید:
"علیه اسلام"
به
"علیه السلام"
عنوان فعلی اشتباه و اهانت آمیز است.
لطفا سریع تر اصلاح بفرمایند.
متشکرم.