کلیله و دمنه
نویسنده:
ابوالمعالی نصرالله منشی
مصحح:
مجتبی مینوی
امتیاز دهید
کلیله و دِمنه کتابیاست از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت های گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام آن از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه گرفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد به وقوع میپیوندند.
مرحوم مجتبی مینوی درباره این کتاب میگوید:
کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.
کلیله و دمنه در واقع تالیفیاست مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره (به سانسکریت पञ्चतन्त्र؛ Panchatantra) به معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مولف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلک و دمنک بود. صورت پهلوی این اثر هم اکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفته است. اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تالیف برزویهاست.
در کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی، در فصل مقدمهٔ ابن مقفع آمدهاست که کلیله و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بودهاست ۱۰ باب بودهاست و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزودهاند.
بیشتر
مرحوم مجتبی مینوی درباره این کتاب میگوید:
کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.
کلیله و دمنه در واقع تالیفیاست مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره (به سانسکریت पञ्चतन्त्र؛ Panchatantra) به معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مولف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلک و دمنک بود. صورت پهلوی این اثر هم اکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفته است. اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تالیف برزویهاست.
در کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی، در فصل مقدمهٔ ابن مقفع آمدهاست که کلیله و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بودهاست ۱۰ باب بودهاست و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزودهاند.
آپلود شده توسط:
simin
1392/11/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کلیله و دمنه
[edit=نرگس]1396/04/04[/edit]
را به آنان ارزانی داشتند و نخستین کســانی بودند که تدوین کتب و تحریر علوم را به عربی به عهده گرفتند و وسیله ی پیشرفت را برای آنان فراهم کردند و زبان عربی را که خود کامل کرده بودند و برای آن با زحمت
زیاد صرف و نحو نوشتند و ضوابط بلاغی و قواعد دستوری استخراج کردند؛ زبانِ دین خود قرار دادند و بیشتر کتابهای خود را به عربی برگردانیدند و متٱسـفانه بعضی می پنـدارند که این کتـابها از ذخـائر و فرهنگ زبـان
عربی است در حالیکه به واقعیت زبان عربی نیز برگرفته از زبان فارسی است ولی با اینحال هیچوقت اعراب نتوانسته اند به مفاهیم آن کتب ارزشمند دست یابند و باز هم ایرانیان بوده و هستند که با باز گردانیدن به
زبان معمول فارسی از آنها بهره مند می گردند، ازجمله کتابهای نفیسی که توسّطِ نویسنده ی دانشمند و شاعر توانای ایرانی " عبدالله بن مقفّع معروف به روزبه، به عربی ترجمه شده، کتاب مستطاب کلیله و دمنه
به سال 145 هجـری و در زمان جکمرانی ی منصـور دوانقی بوده و برگرداندن این کتـاب به طور مکرّر به زبان فارسی نیز از روی همین نسـخه ی عربی ابن مقفّع می باشـد که آخرین بار توسّـطِ ابوالمعـالی نصـرالله بن
محمد بن عبدالحمید منشی معروف به نصرالله منشی به سـال 539 و به دوران غـزنویان، به نثر فارسی ترجمه شده که به کلیله و دمنـه ی بهرامشاهی نیز نامیده می شود و همین کتاب بعد ها توسّـطِ ملّا حسین
ابن علی کاشـفی پس از اصلاجات لغـوی و برگرداندن اشعار و جملات عـربی آن را به فـارسی، آن را به نام نظام الدّین امیر شـیخ احمد مغروف به سُهیلی، "، انوار سُهیلی " موسـوم کرده است و نیـز بارها به نظـم
فارسی در آمده که مشهورترین آن منظومه ها متعلّق به رودکی در قرن چهارم، و امیـر بهاءالدّین اجمد قانعی ملک الشّعرای خراسانی به سال 655 است، کتاب موجود کلیله و دمنه که در اینجا شاهد آن هستیم به
تصحیح، نویسنده و مورّخِ دانشـمند فقید " مجتبی مینوی " است و حائزِ اهمّیت بودنِ آن از آنجا است که با زحمت بسـیار زیر هر صفحه از کتاب لغات و عبـاراتِ مشکلِ مطالبِ آن را معنی کرده و هـرکجا که لازم دیده
شرح داده است، واقعاً شگفت آور و در خورِ تحسینِ بسیار است، رحمت خدا به روان پاکش باد که خدمت بزرگی به فرهنگ و ادبیات فارسی ایران نمود، چنانچه مجال و فرصتی دست یافت موضوعاتی حکیمانه از این
کتاب ارزشمند را برخواهم گزید و از نظر دوستان خواهم گدرانید، اینک دو بیت شعر عربی ی منتخب، با ترجمه از کلیله و دمنه را زینت بخش عرایض خود می کنم:
" النّاس اکیس من ان یمد حوا رجلا ... حتّی یروا عنئه آثار احسان "، مردم بسیار زیرک و باهوش تر از آنند که تا آثار و نشانه های نیکوکاری را در مردی نبینند، او را بستایند و تمجید کنند،
" ابذاً تسترد ما تهب الدنیا ... فیا لیت جودها کان بُخلا "، همیشه دنیا هرچه را ببخشد بازپس می گیرد، پس ای کاش جود و بخشش، بخل می بود
درباره دیدگاه خوبتان «شایسته است اهل فن آنرا بازنویسی کنند ..»
از ترجمه های کلیله و دمنه یکی با نام "داستانهای بیدپای" چاپ شده (از متنی از سده ششم و هفتم)، با ویرایش "خانلری ، روشن" است که متن ساده تر و روشنتری دارد
و نیز ،در همین سایت کتابناک ، بازنویسی از کلیله دمنه بهرامشاهی و نیز انوار سهیلی هست با نام "کلیله و دمنه جدید" که شاید تا اندازه ایی پاسخگوی سخنتان باشد.
البته در کلیله دمنه بهرامشاهی زیبایی هایی هست که با همه عیبهایش همچون واژگان عربی دشوار ، باز هم بی همتاست.
داستان های این کتاب بسیار زیبا است که شایسته است اهل فن آن را به زبان ساده بازنویسی کنند و در انتهای هر داستان " درس اخلاقی " آن را فقط در یک جمله متذکر شوند.
ممکنه کلیله و دمنه عربی ابن مقفع رو هم بذارید؟
با سپاس