دیوان شمس مغربی
نویسنده:
ملامحمد شمس مغربی
امتیاز دهید
.
از بزرگترین عرفای شاعر ایرانی می توان به شمس مغربی اشاره کرد، اشعار عارفانه ی او گیرا و پر معناست ، ابو عبد الله شمس الدین محمد بن عز الدین عادل یوسف بزازینى تبریزى مشهور به مغربى ملقب به شیرین از عارفان قرن هشتم هجرى است که از او به قدوة العارفین و زبدة الواصلین یاد شده است، از بیان حال و زندگىاش سخن کوتاه کردهاند و جز به طریق ایجاز و ابهام آن هم بطور پراکنده و جسته و گریخته در تذکرهها و کتب ادب از وى سخن به میان نیامده است.
با بررسى آثارش چنین برمىآید به روش محیى الدین ره پیموده و توبه و تلقین خرقهاش از طریق سعد الدین حموى به شیخ نجم الدین کبرى و از راه صدر الدین قونیوى به شیخ محیى الدین عربى، و از طریق اوحد الدین کرمانى و سیسى به شیخ شهاب سهروردى مىرسد و احتمال دارد خرقه اصلى وى با توجه به شهرت روش سهروردى در آذربایجان سهروردیه باشد و از دیگران تنها خرقه ارادت گرفته باشد. با تاثیر پذیرفتن از ابن عربی، وحدت وجود را به تمامی وارد اشعارش ساخت.
گوشه ای از اشعار:
منم مست از لب ساقى نه از مى !
کز آن لب مىکشم جام پیاپى !
من از گفتار مطرب در سماعم
نه از آواز چنگ و ناله نى
بجان من زنده چون باشم
چو جانم ندارد زندگى یک لحظه بىمى
مرا هست آنچنان نارى که یکدم
نه با وى مىتوان بودى نه بىوى
از بزرگترین عرفای شاعر ایرانی می توان به شمس مغربی اشاره کرد، اشعار عارفانه ی او گیرا و پر معناست ، ابو عبد الله شمس الدین محمد بن عز الدین عادل یوسف بزازینى تبریزى مشهور به مغربى ملقب به شیرین از عارفان قرن هشتم هجرى است که از او به قدوة العارفین و زبدة الواصلین یاد شده است، از بیان حال و زندگىاش سخن کوتاه کردهاند و جز به طریق ایجاز و ابهام آن هم بطور پراکنده و جسته و گریخته در تذکرهها و کتب ادب از وى سخن به میان نیامده است.
با بررسى آثارش چنین برمىآید به روش محیى الدین ره پیموده و توبه و تلقین خرقهاش از طریق سعد الدین حموى به شیخ نجم الدین کبرى و از راه صدر الدین قونیوى به شیخ محیى الدین عربى، و از طریق اوحد الدین کرمانى و سیسى به شیخ شهاب سهروردى مىرسد و احتمال دارد خرقه اصلى وى با توجه به شهرت روش سهروردى در آذربایجان سهروردیه باشد و از دیگران تنها خرقه ارادت گرفته باشد. با تاثیر پذیرفتن از ابن عربی، وحدت وجود را به تمامی وارد اشعارش ساخت.
گوشه ای از اشعار:
منم مست از لب ساقى نه از مى !
کز آن لب مىکشم جام پیاپى !
من از گفتار مطرب در سماعم
نه از آواز چنگ و ناله نى
بجان من زنده چون باشم
چو جانم ندارد زندگى یک لحظه بىمى
مرا هست آنچنان نارى که یکدم
نه با وى مىتوان بودى نه بىوى
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/10/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان شمس مغربی
از شاگردان وى، احمد بن موسى رشتى را مىتوان نام برد. مغربى، از شعراى پیشین، به دو عارف بزرگ؛ یعنى سنایى و عطار نظر داشته و غالباً شعرش به نام آنان اشاره کرده است. او با حافظ نیز معاصر بوده است و احتمال دارد که از او تأثیر پذیرفته باشد. او همچنین از همام تبریزى نیز بىتأثیر نبوده است. برخى تذکرهها، شیخ عبدالله شطارى، مؤسس شطاریه را از شاگردان و جانشینان او مىدانند که مغربى وى را به هند فرستاد. مغربى دارى اشعار فارسى و عربى است که قسمت فارسى اشعارش، چند بار به چاپ رسیده است. اشعارش در ذکر معانى عرفانى، خاصه بیان وحدت وجود است. در محل دفن وى نیز اختلاف وجود دارد. بعضى مرقد او را در محله سرخاب تبریز و برخى در اصطهبانات فارس مىدانند. به تشخیص «ریحانة الأدب»، ملا محمدشریف مغربى مذکور در «سفینة الشعراء»، همان ملا محمدشیرین مغربى است. از جمله آثار وى عبارتند از
مرآة العارفین یا اسرار فاتحه در تفسیر سوره فاتحةالکتاب؛
درر الفرید فی معرفة التوحید، در سه فصل توحید، افعال و صفات خداوند؛
جام جهاننما، در علم توحید و مراتب وجود که احمد بن موسى رشتى بر آن شرح نوشته است؛
نزهة الساسانیة؛
دیوان شعر، شامل اشعار فارسى، عربى و ترکى که نسخههاى کهن آن شامل «فهلویات مغربى» نیز بوده است.
.
جهان بذات و صفت دمبدم غذای منست......که من بذات و صفت دمبدم غذای توام
.
نظر بجانب من کن تا که روی خود بینی.........از ان رو که من اینه روی جان فزای توام
.
.
تو کیستی؟
همه عقول و نفوس و عناصر و افلاک
ولی کسی ننماید تو را چنان که تویی
بجز دل من مسکین بیدل و غمناک
ظهور تو به منست و وجود من از تو
فلست تظهر لولای لم اک لولاک
مضمون بیت آخر را حضرت لسان الغیب این گونه به بیان آورده اند:
سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود