رسته‌ها
کارخانه بچه سازی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 600 رای
نویسنده:
مترجم:
رضا همراه
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 600 رای
شامل ۱۸ داستان متنوع

مَحمَت نُصرَت معروف به عَزیز نَسین (۲۰ دسامبر ۱۹۱۵- ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه است.

پس از خدمت افسری حرفه‌ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده‌دار شد. دیدگاه‌های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان‌سالاری و نابرابری‌های اقتصادی در جامعهٔ وقت ترکیه اختصاص دارند. آثار او به افزون از ۳۰ زبان گوناگون ترجمه شده‌اند. بسیاری از داستان‌های کوتاه او را ثمین باغچه‌بان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه کرده‌اند.

در سال‌های پایانی زندگی، عزیز نسین به مبارزهٔ روزافزون با آن‌چه نادانی و افراطی‌گری دینی می‌خواند پرداخت. او به آزادی بیان و حق انتقاد بدون چشم‌پوشی از اسلام معتقد بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
225
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
soli67
soli67
1388/08/08

کتاب‌های مرتبط

لبخند به لبخند
لبخند به لبخند
3.3 امتیاز
از 4 رای
سالهای طلایی - جلد ۲
سالهای طلایی - جلد ۲
5 امتیاز
از 1 رای
رسوخ
رسوخ
4.6 امتیاز
از 5 رای
پیروزمندان
پیروزمندان
4.4 امتیاز
از 31 رای
تهران مخوف - جلد ۱
تهران مخوف - جلد ۱
4.4 امتیاز
از 20 رای
کمدی افتتاح
کمدی افتتاح
4.5 امتیاز
از 33 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کارخانه بچه سازی

تعداد دیدگاه‌ها:
25
:-)
دوست عزیز پرویز Pro Member
----------------------------------
سلام
در اشاره به دیدگاه شما باید بگم..........:baaa: همه جا همینطوره ........چه بقول معروف قبل و چه بعد از انقلاب ایران ..........حتی در سایر نقاط جهان!
همیشه آدمهای بقول معروف بادمجان دور قاب چین بود و هستند.
مثالی بزنم:
یکی از بزرگان قدیم که صاحب مرام و دستک بوده ( اکنون یادم نیست )
در نشستی با غلامش که غذای بادمجان خورده بود شروع میکنه از بادمجان تعریف کردن
که بادمجان غذای خوشمزه ای است . غلام در جواب آن بزرگ میگه البته که غذای خوب و خوشمزه ای است این بادمجان و .........
چندی بعد که دوباره اتفاقی آن دو غذایی میخورند که بادمجان داشته و از آنجا که باد
بادمجان اذیتش میکنه آن بزرگوار میگه چقدر بادمجان غذایی بدمزه است و ناخوشایند
بلافاصله غلامش میگه : آره ارباب بادمجان غذای بیخاصیته و تازه بدمزه هم هست
ارباب به غلامش میگه: این تو نبودی که چند روز پیش از خاصیت خوب بادمجان
حرف میزدی ؟ حالا چرا از بادمجان بد میگی؟
غلام در جواب میگه:
ارباب من غلام شما هستم نه بادمجان:xmas::xmas:
از آن روز این مثل را برای همچین افرادی (بادمجان دور قاب چین ) بکار میبرند.
وقتی داستان آقای استاندار سلامت باشد دیدم چقدر ما دوملت بهم شبیه هستیم در چاپلوسی جلوی هر بی سر بی پایی سبقت حرافی را از هم می ربایم نمی دانم سان و رژه های زمان شاه را اگر در آندوره میدیدید یا سان رسمی شاه موقع سان دیدن از ژنرالهایش و مردان گنده دست او را مانند سگ وفادار میبوسیدند و با این کار آنقدر بادش کردند تا ترکید.
بهرحال داستان استاندار سلامت باشد داستان یک کارمند دون پایه شهرداری که بعد از سالها سگ دو زدن توانسته بود با پارتی بازی خود را در مرکز استان تثبیت کند اما در یک جشن خداحافظی مدیر کشاورزی شرکت میکنه و آنقدر بادامجان دور قاب چینهای اداره های مختلف از خدمات استاندار تعریف میکنند که این بیچاره هم فکر میکنه مراسم مراسم تودیع استاندار است و البته شک میکند همه از خدماتی که ایشان به گاو داری و مرغ داری کرده صحبت میکنند ولی فکر میکنه حتما"اقتصاد اینجا بر این گونه کارها میگردد بهرحال شروع به سخنرانی بیجا میکند که در آخر از مجلس بیرونش میکندودر این بین از مامورهایی که اورا به بیرون میبرند میپرسد مگر من چه گفتم که آنها ناراحت شدند مامورها به اومیگویند مردک استاندار تازه سه ماه است که آمده امروز مراسم تودیع مدیر کشاورزی است آن بیچاره باز میپرسد پس چرا از استاندار تعریف میکردند مامورها میگویند بینوا اگر استاندار نباشد که دستورها را بدهد کاری انجام نمیشود پس گفت پس استاندار بسلامت باشد .
میبینید فرهنگ والا حضرت و علیاحضرت و معظم اله چقدر در دو فرهنگ ایران و ترکیه رخنه دارد .
علت سيسيتم امتياز و محدوديت ناشي از اونه
اه اه یه دونه هم دیدگاه مفید نیست! یا شکلکه یا سلام یا تشکر!!!!!!(!):!
چرا وقتی با دانلود منیجر دانلود میکنیم 6 یا 7 بار دانلود منظور میشود؟
ای ول،مدت ها بود عزیز نسین نخونده بودم:inlove:
کارخانه بچه سازی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک