رسته‌ها
میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
نویسندگان کتابناکی

دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.

برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813

تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
29
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1392/10/01

کتاب‌های مرتبط

بگذار آن را جاز بنامند
بگذار آن را جاز بنامند
4.5 امتیاز
از 4 رای
Under the Deodars
Under the Deodars
0 امتیاز
از 0 رای
Sketches by Boz
Sketches by Boz
5 امتیاز
از 4 رای
گزک: ۲۷ داستان طنز
گزک: ۲۷ داستان طنز
4.2 امتیاز
از 10 رای
داستان راستان - جلد 1
داستان راستان - جلد 1
4.4 امتیاز
از 78 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال

تعداد دیدگاه‌ها:
1188
جنبه نداشتی.........
...........
خواستم غیرتی بشی شاید برگشتی!!!!
............
خون من به درک!!!!
................
فلنگ رو ببند تا بالای دار نرفتی!!!!!
زن گفت: برات عزیزم؟؟؟
مرد : بله!!!
زن: پس برام مهریه سنگین بزار!!!!
.............
مرد گذاشت!!!!
..............
مدتی است عندالمطالبه تحت پیگرد است!!!!!!
گویا معرفی نشدم بهت؟؟؟!!!!!!!!
...............
شرمنده!!!!
.................
دستگاه زیراکس نیستم!!!!
گفتی که شهره آفاق شده ام..........
................
عزیزم گناه از من نیست!!!
همه گزارش پدیده ای نادر را درج می کنند..............
mohsen ghahari نوشت:
.
...به من گفت: لعنتی خفه شو!
اشک در چشمانم جمع شد .خوب نگاهش کردم.
اما بعد با مشت محکم به صورتش کوبیدم.
خون پشت دستم جاری شد. آینه شکست!
م.قهاری
.

با خواندن این متن، بیاد این شعر افتادم:
می‌شکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشته‌ ها حرف بزنه!
آینه می‌شکنه هزار تیکه می‌شه،
اما باز تو هر تیکَش عکسِ منه!
عکسا با دهن‌ کجی بهم می‌گن:
چشم امید و ببر از آسمون!
روزا با هم دیگه فرقی ندارن،
بوی کهنگی میدن تمومشون!
گفتی به پایش نمی رسم!!!!
حق با تست...............
..................
رشته ام بازیگری نبود!!!!
فکر کردی منو پیچوندی؟؟؟؟
دست فرمونت افتضاحه!!!!
رفتی ته دره...............
سردرد شدیدی دارم.الان سی امین قرص را بلعیدم.
فردا که جسدم پیدا شود،همه می گویند : خودش را کشت!
ولی کسی نمی گوید چقدر سر درد داشت !
م.قهاری
محسن عزیز.............آخه این که دوست داخل داستان داشته دیگه سردرد نبوده که!!!!!..........یا سردرده سر درد نبوده یا قرصها رو عوضی خورده!!!! نکنه به جای مسکن رفته قرص معده خورده؟؟؟؟ بهش بگو بروفن نخور که معده ات داغون میشه!!!! یه کپسول خوبی هست اسمش هم نوافن هست...واسه سردرد معرکه هست...بدون نسخه هم نمیدن!!!! بگو تا صبح صبر کنه.....یه دمنوشی چیزی بخوره صبح بره داروخانه بخره!!!!!
نقل قول از sagaro:
گوشی را روشن کرد : عزیزم نمیای ؟! همسرم رفت ...
واااااااااااااااااااااااااای........عالی بود.......عالی
قرار گذاشتیم...
بار اخر بود برای همیشه!!!
روبروی هم نشستیم اشکامون جاری شد!!!
پرسیدم چرا با دل من ؟!
گفت : تو به دل منم فکر کردی چه خبره اون تو!!!
پا شدم بوسیدمش گفتم هیچی دیگه نگو و رفتم برای همیشه تمام شد....
میم مثل مینیمال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک