رسته‌ها
میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
نویسندگان کتابناکی

دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.

برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813

تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
29
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1392/10/01

کتاب‌های مرتبط

رویایی به وسعت ناخوداگاه
رویایی به وسعت ناخوداگاه
5 امتیاز
از 1 رای
پیاده شطرنج
پیاده شطرنج
4.5 امتیاز
از 15 رای
اولین و داستانهای دیگر
اولین و داستانهای دیگر
3.3 امتیاز
از 3 رای
Lost in the Funhouse
Lost in the Funhouse
5 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال

تعداد دیدگاه‌ها:
1188
حامدزاخار نوشت:
با سلام
دوست عزیز جناب محسن قهاری
......................
تبریک میگم به شما برای جسارتی که از هنر مدرن گرفتین

جناب حامد گرامی
ضمن سپاس از وقتی که گذاشتید و نقد دو داستان بنده را نوشتید ، باید بگویم وقتی منتقد با ادب مینویسد ،نویسنده برای نقدش چه آسان کرنش کرده به تیغش گردنی از مو باریکتر هدیه میکند.
بنده به عنوان نویسنده شوربختانه نمیتوانم از اثرم دفاع کنم ( همچنانکه بسادگی و با دلایل فنی و نه سلیقه شخصی میتوانم، و البته میدانم )که مرگ مولف انتظارم را خواهد کشید.
با این حال از ادب و نقد شما سپاسگذارم که هر نقد ، درست یا غلط سبب پیشرفت خواهد بود.
.
.
این زاخارم ورژن جدیده؟!:D
یا مضاف الیه!هنوز پروفایل 4 پایه خشک نشده ها!
پسر:بابا اسکندر کی بود؟
پدر:آدم بدی بود ایران را ویران کرد . تخت جمشید را آتش زد
پسر:چنگیز کی بود؟
پدر:اونم یک خونخوار عوضی بود ایران را ویران کرد
پسر: آتیلا کی بود؟
پدر:یک عوضی مثل اون دو تا.. اسکندر جان از برادرات چنگیز و آتیلا و سلمان یاد بگیر کم سئوالات مزخرف بپرس
با سلام
دوست عزیز جناب محسن قهاری
اولین چیزی که میخوام بگم اینه که کاش اون چند سطر مقدمه شیرینی که برا کتاب نوشتی نبود، همون تشکر ها کافی بود ، ( نظر شخصی من) جای بحث زیاد داره که به نظر من خنده کوتاه، دلخوشی محدود ، ... ربطی به مینیمال بودن زندگی ندارند، اینطوری بگم هر چیز کم و کوتاهی مینیمال نیست .
اما آخرین تیغ و آخرین تار ، بازی با کلمات و حروف عامه پسند میکنه کار رو، عامه پسند کار نکن لطفا ،
اینهایی که مینویسم همش نظر شخصی من مخاطب هستش
آخرین تار امید یک داستان نیست یک طرح یا اسکچ میتونه باشه برا یک تیزر تبلیغاتی ، پس صحبتی ندارم ، البته چرا طرح خوبی هست .
اما آخرین تیغ :
دوست عزیز کانون طرح در داستانهای مینیمالیستی یک شخصیت واحد یا یک واقعه خاص است .تا اینجا خوب همه چی و اما قهاری جان سیر تحول شخصیت داستانت رو دیگه قرار نیست خودت دنبال کنی ، اونوقت حذف زائدات کجاست پس؟ شما میتونید تنها روایتگر باشین اجازه نداری آنهارو قضاوت کنی ، یا حتی نباید بر خود اجازه بیان درونی شخصیتهات رو بدی،
چون قضاوت در این نوع داستان بر عهده مخاطب است .
در 4 سطر نیازی به بیان ایده فلسفی نیست( ما محکوم به نفس کشیدنیم)
توی طرح کلمات یا جملاتی هست که بیگانگی دارند با کل اثر ( موریانه تیرک زندگش را نمی جوید) اینها دراز نویسی هستند .
حالا 2کار رو باهم میبینیم ، همون بازی که با اسماش کردین، اونوقت جفتش میشه یک طرح برا یک رمان 2 جلدی ،
و در آخر اینکه شما نویسنده هستین ولی قرار نیست هر نویسنده ای مینیمال نویس باشه
تبریک میگم به شما برای جسارتی که از هنر مدرن گرفتین
soheil100 نوشت:
نقل قول از alizanjanii:
مرادبیک: من ادعایی ندارم
......
پ ن پ....
نمیدونم پ ن پش چی میشه؟
پ ن پ بگیم مینیماله دوباره بخوای بگی :حالا که فایل صوتی رو گوش دادی فهمیدی که کارت اصلن داستان نیست چه برسه به داستان مینیمال!

آفرین :D
alizanjanii نوشت:
مرادبیک: من ادعایی ندارم
......
پ ن پ....
نمیدونم پ ن پش چی میشه؟

پ ن پ بگیم مینیماله دوباره بخوای بگی :حالا که فایل صوتی رو گوش دادی فهمیدی که کارت اصلن داستان نیست چه برسه به داستان مینیمال!
حامدزاخار نوشت:
نقل قول از alizanjanii:
مرادبیک: من ادعایی ندارم
خاله لیلا:این خودش کم ادعایی نیست.
دیالوگ فیلم ؟

پ ن پ....
نمیدونم پ ن پش چی میشه؟:-)
_ آقایون ... خانوما ... قربون قدمتون ... تو شادی هاتون جبران کنیم ... اگه میشه چند دقیقه غسالخونه رو خلوت کنین بچه های مرحوم میخوان با پدرشون وداع کنن ...
... اِسی ، اِسی ... کولی بازی بسه ... ببین تا کسی نیومده می تونی دندون طلاهاشو دربیاری.
alizanjanii نوشت:
نقل قول از حامدزاخار:زاخار هیچ ادعایی نداره دوستان،یک مخاطب سادست،
مرادبیک: من ادعایی ندارم
خاله لیلا:این خودش کم ادعایی نیست.

دیالوگ فیلم ؟
ft0parham
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ - ۰۳:۲۵
سهیل جان عجب سوال جالبی پرسیدی، اگر نیم نگاهی به سیر تاریخ بشر بندازیم از اسطوره های یونان مسایلی چون جاودانگی و زیبایی عامل نافرمانی و بروز مشکلات بوده و در این سیر به مادر حوا میرسیم که بعد از تلاش های زیاد ابلیس یا هر آیتمی که ضد خیر نامیده میشه نافرمانی کرد که با توجه به روایت های ادیان مختلف از جمله مسیحیت شیطان با این دستاویز که با خوردن میوه ی ممنوع شوهرت دل به غیر نخواهد بست دست به ان نافرمانی زد. پس عباس عزیز زیبا گفت زن در این میان جواب جالبی است. اگر به این روند ادامه دهیم خود و آنچه که باعث می شود دیگران دیده نشوند هم جواب جالبی است چنان که محسن قهاری عزیز گفت.
اما تا الان فقط نظر دادم ولی جواب خودم، با استناد به شواهد موجود در کتب مقدس ادیان بطور قطع نقاب واحدی وجود ندارد و راه های زیادی برای ضد خیر وجود دارد تا ما را از خیر دور نماید. چنان که خوب میدانید آنجا که خیر نباشد بی شک ضد خیر برایمان مفهوم می یابد، پس با این تعریف غفلت با استفاده از وعده های دروغین این نقاب خواهد بود.
sinyasin
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ - ۱۳:۴۷
با رخصت از صاحب زنگ و فرصت به حرف های مضحک و سه پیچ ینده .
باید بگویم که :
نقاب برنده هیچ حس خاصی نداشت . ترسناک نبود و حتی گاها آرامشی درخود داشت . صاف و صوف و ساده :::: ( نقابی از چهره ی یک انسان ).
برنده چهره ای از انسان داشت . با گوش و دماغ و دهان و چشم معمولی هر انسانی .
به عنوان مثالی خسته کننده : همواره در طول تاریخ ، انسان مذاهب را ساخته بعد خودش با مذاهب جنگیده . خدایانش را ساخته و بعد خودش با آن جنگیده . به قول شهید ش همواره مذهب علیه مذهب بوده همواره دروغ علیه دروغ بوده و راست علیه راست و همواره انسان علیه انسان . هیچ نقابی برتر از خود شیطانی انسان نیست برای تحقق شیطان واقعی . . همه ی راست ها ، همه ی دروغ ها و همه ی ماسک ها همه از خود و ذات انسان سرچشمه میگیرد . شیطنت ها به درون است . تکثیر شده در بین خدایان خرابی که انسان آن را ساخته و پرداخته .
این است اصل اگزیستانسیالیسم سارتری ...
انسان انسان را ساخته است . خدایش را ساخته است . شیطانش را و نقاب های آن را . دینش را . راهش را . همه چیزش را . ساختن قوه ی هستی بخش انسان است .
میم مثل مینیمال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک