رسته‌ها
سایه روشن
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 99 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 99 رای
سایه روشن نام مجموعه داستان کوتاهی از صادق هدایت است که در سال ۱۳۱۲ برای اولین بار به چاپ رسیده است. این مجموعه داستان شامل هفت داستان کوتاه به نام های س.گ.ل.ل ، زنی که مردش را گم کرد ، عروسک پشت پرده ، آفرینگان ، شب های ورامین ، آخرین لبخند و پدران آدم میباشد .

سایه روشن پس از زنده بگور و سه قطره خون سومین مجموعه داستان هدایت است که احتمالا می بایست در راستای زبانی و فضاسازی دو مجموعه پیشین باشد اما چنین نیست. داستان های این مجموعه متنوع است و از مایه های فلسفی و عمیق که تجربیات تازه ای در داستان نویسی ایران است تا دلمشغولی های همیشگی هدایت ادامه می یابد. ماحصل اندیشه هدایت در این مجموعه که البته در سراسر زندگیش نیز ادامه یافت پوچ بودن هستی، غنیمت شمردن دم و علم به این موضوع است که تمام تلاشهای بشر هیچ حاصلی ندارد پس می بایست همه این تلاشها در راستایی باشد که برای بشر لذت بخش و راضی کننده تلقی شود.

عروسک پشت پرده، شبهای ورامین و زنی که مردش را گم کرد همان نشانه های هدایت را دارد که به سراغ حدیث سرگشتگی انسان می رود. س.گ.ل.ل. نوشتاری فلسفی است که انگاره های آن به نحو کمرنگ تری در پدران آدم تکرار می شود و بالاخره آفرینگان و آخرین لبخند تجربیات نویسنده ما در بازپروی نمادهاست که البته عشق او را به ایران و فرهنگ ایران نشان می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
185
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/09/26

کتاب‌های مرتبط

ّبوف ولگرد
ّبوف ولگرد
5 امتیاز
از 2 رای
شلوارهای وصله دار
شلوارهای وصله دار
4.6 امتیاز
از 784 رای
Some Rambling Notes of an Idle Excursion
Some Rambling Notes of an Idle Excursion
5 امتیاز
از 3 رای
The Collected Short Fiction of C.J. Cherryh
The Collected Short Fiction of C.J. Cherryh
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سایه روشن

تعداد دیدگاه‌ها:
7
نسبت به زمان خودش بسیار کتاب جالب و قوی ای بود.
با اینکه زیاد به این کتاب پرداخته نشده اما به نظرم داستانهایی مثل س.گ.ل.ل و افرینگان باید در رده ی بهترین های هدایت قرار بگیره.البته داستانهایی مثل زنی که مردش را گم کرد و عروسک پشت پرده فقط تحمیل عقاید هستند.
گشواد : این تقصیر خودمان بود که طرز مملکت داری را به عربها آموختیم. قاعده برای زبانشان درست کردیم، فلسفه برای آئینشان تراشیدیم، برایشان شمشیر زدیم، جوانهای خودمان را برای آنها به کشتن دادیم، فکر، روح، صنعت، ساز، علوم و ادبیات خودمان را دو دستی تقدیم آنها کردیم تا شاید بتوانیم روح وحشی و سر کش آنها را رام و متمدن بکنیم. ولی افسوس ! اصلا نژاد آنها و فکر آنها زمین تا آسمان با ما فرق دارد و باید هم همینطور باشد. این قیافه های درنده، رنگهای سوخته، دستهای کوره بسته برای سر
گردنه گیری درست شده، افکاری که میان شاش و پشکل شتر نشو و نما کرده بهتر از این نمی شود. تمام ساختمان بدن آنها گواهی می دهد که برای دزدی و خیانت درست شده. این عربهایی که تا دیروز پای برهنه دنبال سوسمار می دویدند و زیر چادر سیاه زندگی می کردند، نباید هم بیش از این از آنها متوقع بود. و اگر ظاهرا هارون روی خوش به ما نشان می داد، اظهار لطف می کرد، در خفا کینه ی نژاد ما را در دلش می پرورانید و تشنه به خون ایرانیان بود و حالا که به مقصود خودشان رسیدند و فکر عرب مثل دملی که سر باز کند دنیای متمدن را ملوث کرده واضح است احتیاجی بما ندارد.

__آخرین لبخند__
از کتاب های هدایت به جز یکی دوتا کتاب بقیاش و دوست ندارم اینم همینطور
خوبی و بدی آدم ربطی به مذهب و عقیده ندارد.همه فتنه ها زیر سر آدمهای مذهبی بوده. همه جنگهای مذهبی،جنگ های صلیبی،زیر سر کشیش ها بوده.
(شب های ورامین)
مرگ، مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند.
صادق هدایت
سایه روشن
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک