رسته‌ها
کلیات اشعار و فکاهیات روحانی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 65 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 65 رای
م‍ق‍دم‍ه‌ ب‍ق‍ل‍م‌: م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌ ج‍م‍ال‌زاده‌

شعر زیبای کلیات اشعار روحانی چاپ کتابخانه سنائی سال 1343 سید غلامرضا روحانی (۲۱ اردیبهشت ۱۲۷۶ خورشیدی تا ۸ شهریور ۱۳۶۴) شاعر طنز پرداز ایرانی است. که تخلص مستعار اشعار طنزش اجنه می‌باشد. استاد محمدعلی جمال‌زاده او را رئیس طایفه فکاهی سرایان می‌نامد. در سال ۱۳۱۳ مجموعه‌ای از شعرهایش با نام «طلیعه فکاهیات روحانی» با مقدمه سید محمد علی جمال‌زاده چاپ شد که در سال ۱۳۱۴ تجدید چاپ ولی مجدداً پس از مدت کوتاهی در بازار نایاب گردید. بعد از آن مجموعه کاملتری از اشعار و فکاهیات او در سال ۱۳۴۳ تحت عنوان «کلیات اشعار و فکاهیات روحانی، اجنه» در انتشارات سنائی به چاپ رسید. نظیر اینگونه اشعار فکاهی در دوره جدید ادبیات فارسی خیلی کم و بدین مایه و معیار دیده نشده بود. به مرور ایام اشعار سید غلامرضا روحانی مصدر الهام و سرمشق گرانبهایی برای جوانان با ذوق دیگر گردید بطوریکه امروز ایران دارای یک مکتب «فکاهی» منظوم است. او در انجمن‌های ادبی نظیر حکیم نظامی (وحید دستگردی)، فرهنگستان (ملک‌الشعرای بهار)، انجمن ادبی شیراز، انجمن ادبی آذرآبادگان، انجمن ادبی تهران، انجمن ادبی حافظ، انجمن ادبی صائب، انجمن ادبی نصر، انجمن ادبی دانشوران، و دیگر انجمن‌ها و محافل ادبی حضور فعال داشته است. روحانی در کلوپهای موسیقی و نمایش نیز هنرآفرین بود و ترانه‌ها و اشعاری فراوان برای کنسرت‌ها، نمایشنامه‌ها به گونه جدی و فکاهی آفریده است. سید غلامرضا روحانی سرانجام در شهریور سال ۱۳۶۴ شمسی در هشتاد و هفت سالگی در تهران درگذشت. استاد جمال‌زاده او را «رئیس طایفه فکاهی سرایان» می‌نامد و ملک الشعرای بهار نیز در شعر خود، به دنبال ایرج میرزا و سید اشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال) از وی یاد می‌کند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
107
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1392/09/13

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کلیات اشعار و فکاهیات روحانی

تعداد دیدگاه‌ها:
6
نسخه ی با کیفیت بهتر و حجم کمتر جایگزین شد.
او رو واویلا و باوه یال دیم
هاواس پریشان حالش حال حال دیم
سرتا پا برگش سیا زغال دیم
سرقوله ی کاوان و سیاتم
دیم داران درختان کیلاخی پوش دیم
کپو کم دماخ بلبل خاموش دیم
بسیار خندیدیم و لذت بردیم !! روحانی مچکریم !! هدبوک مچکریم!! 8-)

دوش دیوان عدالت یافت تشکیل از وحوش
از جفای گربه پیش سگ تظلم کرد موش
گفت بستان داد ما زین گربه حق ناشناس
ای به مهر و حق شناسی شهره در بین وحوش
گربه دایم بر در سوراخ ما دارد کمین
تا یکی آید برون از لانه می افتد به روش
سگ پی تحقیق از او نام و نشان خانه خواست
گفت نامم موش و منزل دکه دیزی فروش
گفت شغلت چیست موش از شرم پیش افکند سر
چونکه دزدی بود کارش ماند از پاسخ خموش
پس زشغل گربه پرسش کرد گفتا دزدی است!!
گوشت را آرد برون از دیزی پر آب جوش
سگ به او گفتا که دیزی پز مرا داد استخوان
تا نفس باقیست بار منتش دارم به دوش
بارها دیدم که آن بیچاره در دکان خویش
گه زدست گربه مینالید و گاه از دست موش
گوشت را گر گربه بد فطرت از دیزی ربود
تو نخود دزدیده ای ای موشک بی عقل و هوش
میکنی تا کی حکایت از گناه دیگران؟
عیب خود میبین و در رفع خطای خود بکوش
موش گفتا در جهان یک تن نباشد بیگناه
خواه رند جرعه نوش و خواه شیخ خرقه پوش
حق خود را هر یکی از دیگری خواهد ولی
بین این حق ناشناسان نیست گوش حق نیوش
موش مینالد ز گربه گربه مینالد ز سگ
در جهان هر ظالمی از ظالمی دارد خروش
عاقبت هرکس رسد بر کیفر اعمال خویش
این سخن نقش است روحانی به قصر داریوش
صنما عشق تو واداشت به تفتیش مرا
مشکل ابن مشغله آسان رود از پیش مرا
کو به کو گشتم و جستم بدل خویش تو را
شود آیا که بجویی بدل خویش مرا؟
به سراغت سوی زرگنده شدم از قلهک
بود چون طایر سرکنده دلی ریش مرا
در دزآشوب ز آشوب نیفتاد دلم
هجرت افکند به تجریش به تشویش مرا
در الهیه الهی به وصالت برسم
این دعا ورد زبان بود به تجریش مرا
باغ فردوس که گردشگه شاهان بوده ست
بی تو کمتر بود از کلبه ی درویش مرا
با غمت چونکه به دربند روم در بندم
درکه بی تو نباشد درکی بیش مرا
بی خیال تو شبی گر رودم دیده به خواب
پشه بیدار کند بسکه زند نیش مرا
پند را نیست به مجنون اثر ای روحانی
گو نصیحت نکند ناصح بد ریش مرا
این کتابو از کجا آوردی کتابی جون؟ چه شعرایی میزیسته اند روزگاران پیشین
کلیات اشعار و فکاهیات روحانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک